| شنبه، 08 اردیبهشت 1403
مروری بر یک یادداشت: فروپاشی اخلاق؛توهین علیه توهین
       کد خبر: 44715
بهنام-ربیع-زاده1نگاه ایران/ بهنام ربیع زاده رقابت های سیاسی در ایران همواره از بداخلاقی ها رنج برده است. بسیاری از کنشگران این عرصه بجای نقد تفکر و گرایش های سیاسی همدیگر٬ به مسائل شخصی یا حاشیه های مربوط به آن ورود می کنند. بجای اینکه به ایرادات رفتاری در حیطه تفکر کسی بپردازند؛ آسمان را به زمین می بافند و کهکشان ها را شاهد می آورند تا ثابت کنند که فلان شخص به هنگام صرف غذا آب نوشیده یا نو شابه! در دهکده ساحلی ویلا دارد یا در روستایی زیر سقف گالی زندگی می کند! اما کسی به اصل نمی پردازد. کسی نمی گوید که این اشتباهی ست که تفکر تو مرتکب می شود و اصلاحش کن. کنش ها و واکنش ها در «شهر ما رشت» نیز (البته اگر مرا هم که ۲۷ سال است در اینجا زندگی می کنم٬ شهروندش بدانند) از این پدیده شوم مستثنی نیست! صفحات روزنامه ها و سایت ها٬ جلسات سخنرانی و تصمیم گیری ها و کوچه و بازار پر است از انگ زنی ها و تهمت ها و توهین ها. کمپین ها در ایران عموما در حمایت از شخص یا موضوعی تشکیل می شوند. این کمپین ها در بعضی موارد حتی توانسته اند تاثیرات خوب و مثبتی بدنبال داشته باشند. یکی از این کمپین ها «رعایت اخلاق رسانه ای» بود. وقتی چنین کمپینی تشکیل شد٬ این امیدواری در دل ها بوجود آمد که بد اخلاقی های رسانه ای به حداقل برسد و یا با آن برخورد شود. اما اخیرا یادداشتی با عنوان «رفیق بازی، بچه محلی…و دیگر هیچ!» به قلم یکی از روزنامه نگاران باتجربه و به زعم خود «اصلاح طلب» در یکی از پایگاه های خبری منتشر شده است که واکنش اعضای «کمپین رعایت اخلاق رسانه ای» و سایر منادیان اخلاق را می طلبید اما افسوس که پاسخ سکوت بود و سکوت. نویسنده یادادشت که به استناد پَسوندش اهل گردویشه بخش خورگام شهرستان رودبار و بزرگ شده رشت است٬ در این یادداشت به بهانه پاسخ دادن به توهین مجید رجبی به انتخاب مردم رشت نه تنها به مردمان خطه امامزاده ابراهیم٬ بلکه به تمام مردم رشت که در انتخابات دوره چهارم شورا ی شهر رای داده بودند توهبن های متعددی کرد. سردبیر سابق روزنامه گیلان امروز با جا زدن خود بعنوان کسی که اصالتش از دیرباز در رشت ریشه داشته (با ذکر «شورای شهر من») بجای نقد عملکرد ناصواب «مجید رجبی ویسرودی» (عضو شورای شهر)٬ تعمدا تلاش کرد که آغازگر جنگ فرهنگ ها و قوم ها و مناطق در رشت باشد. شاید او دقت نکرده است که تشکیل و گستردگی شهر ها یا از تبدیل شدن روستا به شهر و یا با مهاجرت روستاییان به شهر ها ممکن می شود. هیچکس نیست که نداند تهران بزرگ امروزی ابتدا در ده ونک و روستاهای اطراف خلاصه می شد اما در اندک زمانی به یکی از پرجمعیت ترین پایتخت های جهان بدل شده است. نویسنده محترم یادداشت پازل را طوری طراحی کرد که بتواند نه تنها به اهالی خطه امامزاده ابراهیم٬ نودهی ها٬ آستانه ای ها٬ ترک ها٬ کرد ها و... بلکه به همه مردم رشت توهین کند و انتخابشان را به سخره بگیرد! شاید بشود به او یادآور شد که نه لاریجانی قمی ست و نه عارف، کواکبیان، حضرتی و خیلی های دیگر تهرانی. اما همین ها به انتخاب مردمان آن دیار نماینده شان هستند. اصلا مگر همه نمایندگان ادوار گوناگون در مجلس و شورای شهر رشتی بودند؟ و مگر کسی به مردمان زادگاه شان توهین کرد؟ سردبیر هفته نامه گام شاید نداند که ایرانیهای زیادی در پارلمان ها و پست های متعد دولتی کشورهای آمریکایی و اروپایی عضویت دارند اما کسی تاکنون به آن ها نگفته است که شما ایرانی و جهان سومی هستید. من اگر نویسنده آن یادداشت بودم بجای کروکی دادن محل تولد مجید رجبی٬ از او می پرسیدم که شما در چه جایگاهی هستید که از تریبون صحن علنی شورا به انتخاب نماینده مجلس اعتراض و برای مردم رشت تعیین تکلیف کنید؟ مگر همین مردم برای تصاحب شورای شهر به شما رای ندادند؟ من اگر علیرضا خان فکوری بودم بجای پشت کوهی خواندن مردمان با فرهنگ و تحصیلکرده یک منطقه در پاسخ به «اظهار تاسف» عضو شورای شهر به او می گفتم که ابتدا بهتر است خودش با خودش تسویه کند! به او می گفتم که عرصه سیاست چیزی ورای کوچه و بازار است و تا به این ادبیات مسلح نشده است نباید در میدان رزم سیاسی عرض اندام کند که هر روز «آتو» به دیگران بدهد و مثلا نگوید «برخی به جرم اصلاحات از حسن روحانی سوءاستفاده می کنند». چه کسی می تواند این جمله رجبی را برایم ترجمه کند؟ مگر اصلاح طلبی جرم است؟ مگر تاکنون «تفکر اصلاح طلبی» در دادگاهی مجرم شناخته شده است؟ مگر می توان تفکر را محاکمه کرد؟ و یا به او می گفتم که «دفاع از احمدی نژاد» آن هم تنها در اجرای «مسکن مهر» یا نام نهادن تیم فوتسالش به اسم «مرگ بر آمریکا» نمی تواند تضمینی برای تایید صلاحیتش باشد. من اگر آن یادداشت را می نوشتم بجای تقسیم مردم به شهروند درجه یک یا دو و شبه شهر نشین٬ در مواجهه با جمله «کسی به مجلس رفت که هیچ پست سازمانی و اداری در استان نداشته است» از رجبی می پرسیدم؛ مگر شما که به عضویت شورا درآمدید پست سازمانی داشتید؟ یا مگر وقتی که کاندیدای کلانشهر رشت شدید بجز سرپرستی ده پرسنل در شرکتی خصوصی٬ پست اداری دیگری داشتید؟ بماند که «حسنی؛ کاندیدای اصلاح طلبان» مدیرکل ذیحسابی یکی از بزرگ ترین و مهم ترین وزارتخانه های کشور بود. اما این پرسش همچنان می تواند وجود داشته باشد که اگر بنابر داشتن پست های سازمانی است (که از نظر من چنین نیست)٬ برخی از نمایندگان مجلس حتی یک مدرسه را هم مدیریت نکرده اند. پس چطور مورد سوال واقع نمی شوند؟ من بجای بیسواد خواندن مردم منطقه ای (که به زعم نویسنده آن یادداشت اسم روستایشان را درست نمی دانند و راه انداختن ستادهای متعدد توسط اهالی همین منطقه برای نامزد مورد نظرنویسنده در انتخابات مجلس رشت نادیده گرفته می شود) می گفتم که انتخاب «حسنی ها» نتیجه رفتارهای ناصحیح و عملکردهای نادرست و اظهار نظرهای غیرواقعگرایانه شما و سایر اصولگرایان است. بدیهی است که مردم بخوبی خوب را از بد تشخیص می دهند. می شد به عضو شورای شهر که ناخواسته «ناشناخته بودن منتخب» را مطرح کرد گفت که فراموش کرده اید که «شخص» در تفکر بچشم نمی آید بلکه اصلاح طلبی که قدرتش شما را به تاسف ناشی از شکست واداشته است. اصلاح طلبی که رهروان بیشمار دارد. حسنی کاندیدای اصلاح طلبان است. اصلاح طلبانی که پایشان در پرونده های میلیاردی گیر نیست. صداقت دارند. با کمترین هزینه های مادی و با معرفی ناشناخته ترین گزینه ها مورد اقبال مردم واقع می شوند. من اگر بجای او بودم از مجید رجبی می پرسیدم که آیا خود نمی داند که چرا -به زعم او- «نیروهای ارزشی» از طرف مردم رد صلاحیت شدند؟ آن ها که ماه ها قبل از حاکمیت اجازه ورود گرفته و با بسیج بهترین امکانات به عرصه آمده بودند؟ کاشم من بودم تا بجای حقیر جلوه دادن مردم به رجبی می گفتم که از درک جمله «نباید تبلیغات پیرامون لیست امید در سطح فراگیر انجام می شد» عاجزم. این جمله یعنی چه؟ یعنی اصلاح طلبان با همه سنگ اندازی نباید کاندیدایشان را تبلیغ می کردند؟! یا اینکه حدود تبلیغات را شما تعیین می کنید؟ و نکته ای دیگر را که می شد از مجید رجبی پرسید اینکه چطور در گفتگو با یک سایت اصولگرا ضمن قبول نداشتن رفتارهای موسوی در انتخابات ۸۸ گفتید که «باید به رای مردم احترام گذاشت» اما به فاصله یکی دوسال برای انتخاب مردم تاسف می خورید؟! همان مردمی که ظاهرا شما را در سال 92 انتخاب کردند... پی نوشت: آنچه که دربالا آمد واکاوی توامان اظهار نظرهای مجید رجبی ویسرودی عضو شورای شهر و علیرضا فکوری روزنامه نگار بود. چبزی که هردویشان به روشنی بروز داده بودند؛ توهینی در جواب تو هین. اما هردویشان نه به هم بلکه به «مردم» توهین کرده اند.  نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تأیید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود. 

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code