| پنجشنبه، 06 اردیبهشت 1403
[caption id="attachment_4378" align="aligncenter" width="113"]فرشته رضایی فرشته رضایی *[/caption]

یک: بیرون از سالن خاتم الانبیاء ایستاده اند و می خندند. می گویند «روز خبرنگار بر رپرتاژآگهی بگیران مبارک باشد» همه چیز به شوخی و خنده می گذرد. این شاه بیت غزل انتهای مراسم روز خبرنگار بود. روزی که سالن قدیمی اداره کل ارشاد رشت جایی برای نشستن نداشت، اما در بین این همه کمتر کسی حتی به تعداد انگشتان یک دست، به واقع خبرنگار، روزنامه نگار بود. حضورهمه این افراد نیاز است؟ بله برای بالا بردن آمار عملکرد یا دست کم گفتن این که خبرنگاران زیادی در استان گیلان وجود دارند، حتما نیاز است.

دو: مدیرکل ارشاد گیلان در صحبت های خود به چند نکته اساسی در خصوص مشکلات بیمه ای و معیشت خبرنگاران اشاره می کند .اما روی صحبت اصلی اش با شیطنت رسانه های مجازی یا به اصطلاح سایت های خبری غیرمجاز است که اخبار را به شکلی وارونه جلوه داده و یا باعث سیاه نمایی می شوند. تاکید او بر روش اخلاقی کار خبری است. استاندار گیلان هم از برخی از همین نوع رسانه ها دلگیر است و حتی در سخنانش به این موضوع اشاره می کند. پس این نوع سایت ها، عمل شان-هر چند نادرست- به بار نشسته و مرکز توجهات مراسم روز خبرنگار از سوی مسئولین بوده اند. اما رسانه های مکتوب چه؟ آن هایی که به واقع تولید محتوا می کنند؟

سه: به این نکته هم اشاره شد که اگر اقتصاد زیربنایی گیلان، رشد کند حتما رسانه ها هم رشد خواهند کرد و به زودی با رونق اقتصادی گیلان، شاهد ایجاد تحریریه های مجزا در دفاتر روزنامه ها و سایت ها خواهیم بود. می گویند «پول، پول می آورد». آیا به صرف رونق اقتصادی گیلان و دادن آگهی بیشتر به روزنامه ها، می توان گفت تحریریه هم به وجود خواهد آمد؟ آن هم با کدام خبرنگار و روزنامه نویس؟ ...موضوع این است اگر اقتصاد یک استان یا کشور هم درست شود تا درک درستی از تحریریه و روزنامه و رسانه و اصول درست خبر نویسی مبتنی بر صداقت رسانه ای نداشته باشیم، پول، صرفا فقط پول می آورد و بس.

چهار: رئیس خانه مطبوعات گیلان، از وضعیت کیفی نشریات گله مند است. حق هم دارد. اما خانه مطبوعات تاکنون چه اقدامی انجام داده است؟ رئیس محترم این نهاد صنفی بارها از درجه بندی خبرنگاران و رسانه ها و یا حتی جداسازی خبرنگاران واقعی از فعالان بخش رپرتاژ خبر داده است. بعد از چند سال هنوز هم این مهم انجام نشده است. حتی لازم است ایشان در حرکتی ارزشمند خود به صورت فیزیکی در رسانه های گیلان حضور یافته تا از نزدیک از روند کار تحریریه و میزان تولید خبری و تعداد خبرنگاران فعال در آن ها اطلاع حاصل کند. این اقدام می تواند در روند جداسازی مقوله خبر و آگهی و یا حتی درجه بندی رسانه ها موثر واقع شود. اما افسوس که انجام نمی شود و افسوس که با دستور هم فرهنگ رسانه نهادینه نخواهد شد.

پنج: به طور نمادین چند نفر به عنوان نماینده روزنامه ها و هفته نامه ها و.... به بالای سن فراخوانده می شوند. اینها نماینده روزنامه نگاران و جامعه خبری اند؟ مبنای اداره کل فرهنگ و ارشاد گیلان برای انتخاب این افراد چه بوده و ملاک چیست؟ اگر ناحق نکوهش می شود، چرا از روزنامه نگاران واقعی نامی برده نمی شود. کسی که سال ها به کار آگهی مشغول است، یا کسی که به راحتی از دیگر نشریات سرقت ادبی می کند، چگونه می شود که عالی ترین نهاد در حوزه رسانه این مسایل را بداند و باز هم افرادی را برای تقدیر و تشکر نام ببرد که در رسانه متبوع خویش در طول سال یک صفحه هم تولید و گزارش –غیر آگهی- ندارند؟ همانطور که استاندار محترم و مدیرکل ارشاد گیلان سرقت ادبی را نکوهش می کنند و دادن کارت خبرنگاری به هر کسی را محکوم می کنند.

شش: بحران «یک منبع آگاه» که برخی خبرها را به راحتی تایید و تکذیب می کند. حتی به خیلی از مسایل «آگاه» است و می داند چه زمانی کدام خبر را نشر داده تا اوضاع به کام بچرخد! ، رسانه های مجازی بعضا بدون مجوز را فرا گرفته است. این روزها دیگر کسی به فکر نقد و تحلیل و  رسانه مکتوب نیست. کسی نیست بپرسد آن رسانه هایی که آنقدر زیادند که آمارش باید از روی کاغذ خواند شود تا اشتباه نشود، چرا مدام خبرهای تکراری سراسری را در سایت ها درج می کنند و کسی نگران خبر و تغییر رویه های موجود در این عرصه نیست. به طوری که آن موج بلند تعداد لینک های مربوط به این خبرگزاری ها در رسانه های ارتباط جمعی، قایق کاغذی تولید محتوایی را چه آسان و هر روز غرق می کند. پس عجیب هم نباید باشد که فرع به جای اصل بنشیند و کسی هم نگران آینده خبر نباشد.  نگران بحرانی که همه را فرا خواهد گرفت.

هفت: سعدی علیه الرحمه می فرماید:«هنرمند قدر بیند و بر صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند» اما این جمله حداقل در جامعه خبری کاربردی ندارد. بلکه هنرمند در گوشه نشیند و بی هنر بر صدر نشیند. راستی متولیان فرهنگی گیلان برای یک بار هم شده از خود می پرسند چرا اغلب روزنامه نگاران گیلانی عطای وطن را به لقایش بخشیده و راهی پایتخت می شوند؟ از آن غنای فرهنگی و رسانه های مکتوبی که داریم کدامیک در سطح کشور به پای اثرگذاری روزنامه ای مثل خراسان، یا خبر جنوب می رسد؟ این بزرگداشت ها نه تنها مقام خبرنگار را بلند نمی کند، که مقام «فرع» و «بی هنر» را ارج می بخشد. همانطور که «فاطمه شیرزاد»، عضو شورای شهر رشت، هم می گوید که مراسم روز خبرنگار، جلسه توهین به خبرنگاران واقعی است.

* روزنامه نگار

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code