| پنجشنبه، 30 فروردین 1403
گفت و گو با فیاض زاهد:
       کد خبر: 5095
نگاه ایران/ احسان انصاری:درهای بسته دوباره به روی ایران باز شده است. این را می توان از نگاه مردم در کوچه و خیابان ها به وضوح مشاهده کرد. بیم ها و ناکامی ها به شور و امید ودل نگرانی ها به آرامش تبدیل شده است. فیاض زاهد این امید را به«نقطه رهایی» تعبیر می کند. می گوید: «ایران پس از توافق هسته ای در تمامی زمینه ها پوست اندازی خواهد کرد». شمرده و با طمأنینه سخن می گوید اما نمی تواند شور و شعف ناشی از این اتفاق بزرگ را پنهان کند. در عین حال متذکر می شود: «ما نه باید از این توافق دچار توهم شویم و نه اینکه مرعوب شویم. مبادا حجم زیاد اقبال، امید، سرمایه گذاری و آزاد سازی دارایی ها «بهمنی» شود و برسر برنامه های مدیریت شده دولت آقای روحانی فرو ریزد». در ادامه متن گفت وگوی «آرمان» با دکتر فیاض زاهد تحلیل گیر مسائل سیاسی و چهره برجسته اصلاح طلبی را از نظر می گذرانید:   با به نتیجه رسیدن توافق هسته ای حسن روحانی در یکی از مهم ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران قرار گرفته است. با این وجود باید دولت را به دو دوره قبل و بعداز توافق نهایی تقسیم بندی کنیم. به نظر شما این دو دوره چه تفاوت هایی با هم دارند؟ بنده هم با تقسیم بندی شما موافقم و معتقدم که حتی می توان عملکرد نظام را به دوران پیش و پس از توافق هسته ای تقسیم بندی کرد. بدون شک توافق هسته ای می تواند نقشی را در آینده ایران ایفا کند که قطعنامه598 در چشم انداز آینده نظام جمهوری اسلامی بازی کرد. جامعه ایران پس از قطعنامه598 وارد یک مقطع جدید از زندگی خود شد و ما حتی شاهد بودیم که این تغییرات در شعر، تئاتر، سینما، معماری و سیاست نیز تغییرات زیادی به وجود آورد. به همین دلیل جامعه ایران پس از توافق هسته ای یک پوست اندازی جدید در همه عرصه ها خواهد داشت. گروهی که به درست یا غلط نام خود را گفتمان «مقاومت» گذاشته بود پس از انتخابات ریاست جمهوری سال92 از سپهر سیاسی ایران کنار گذاشته شد. به همین دلیل توافق هسته ای به معنای پایان موقت و نسبی پوپولیسم سیاسی در ایران خواهد بود. مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال92 که من از آن به عنوان یک رفراندوم برای ساختن آینده ایران نام می برم بین گفتمان اعتدال و گفتمان«مقاومت»، گفتمان اعتدال را انتخاب کردند تا مسیر آینده کشور با محوریت تدبیر مدیریت شود. مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال92به گفتمانی که با کشورهای جهان چالش و تنش ایجاد می کرد«نه» گفتند و خواستار تعامل سازنده با دنیا شدند. گفتمان اعتدال دارای درکی انسانی تر و بعدی جهانی تر است. پیروزی احمدی نژاد در سال84 برای برخی که همچنان در سوءتفاهم مثبت بودن روش های رادیکال قرار داشتند نوعی حماسه و دستاورد بزرگ تلقی می شد. به همین دلیل این نوع نگرش به مدت 8 سال آثار خود را در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی نشان داد. دولتی که مدعی بود نفت را به سر سفره مردم می آورد و درآمدی بالغ بر 750میلیارد دلار داشت، در نهایت یک جامعه فقیر و از نظر فرهنگی درهم شکسته و از نظر اجتماعی بحران ساز را به دولت بعد از خود تحویل داد. در نتیجه مطالبات، پشتوانه اجتماعی آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری مسیر و خط مشی آینده دولت را مشخص می کرد. آقای روحانی خیلی زود به این نکته پی برد که بدون حل مسائل بین المللی و حل پرونده هسته ای ایران که عملأ ارتباطات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ما را با کشورهای جهان دچار اختلال کرده بود نخواهد توانست گره از مشکلات داخلی باز کند. شرایط کنونی جامعه جهانی نسبت به گذشته تغییرات زیادی پیدا کرده است. شرایط امروز به مانند دوران جنگ سرد نیست که یک کشور دور خود دیوار بکشد و تلاش کند به تنهایی به خود کفایی دست پیدا کند. در وضعیت کنونی اغلب کشورهای جهان با سرمایه گذاری در کشورهای دیگر به فعالیت اقتصادی و سیاسی می پردازند و سیستم های اقتصادی کشورها به یکدیگر متصل شده است. به عنوان مثال یک امیرزاده اماراتی باشگاه منچسترسیتی را خریداری می کند یا اینکه یک سرمایه دار روس باشگاه چلسی انگلستان را خریداری می کند. اینگونه اقدامات به معنای این نیست که امنیت کشور با سرمایه گذاری کشور دیگر زیرسوال می رود یا اینکه اتوریته آن کشور مورد خدشه قرار می گیرد. در نتیجه نگرش قدیمی نسبت به مفهوم مالکیت و استقلال از بین رفته است. در شرایط کنونی جهان در عین بزرگی روز به روز برای بشر کوچک تر می شود. بنابراین اگر ما نتوانیم تغییرات جهان را درک کنیم و خود را با آن تطبیق دهیم دچار خسارت های بزرگ خواهیم شد. آقای روحانی نیز به این مسائل آگاهی دارد و به خوبی تاثیر حضور موثر در عرصه بین المللی را درک می کند. به همین دلیل توافق هسته ای ظهور دوباره پوپولیسم وافرادی به مانند محمود احمدی نژاد را به تاخیر می اندازد یا غیرممکن می سازد.  چرا توافق هسته ای را به معنای پایان پوپولیسم می دانید؟ من معتقدم در «میان مدت» پوپولیسم توانایی بازگشت به عرصه قدرت را در ایران ندارد. مردم ایران دوباره ودر کوتاه مدت «هوس»اقبال به پوپولیسم نخواهند کرد و این میل در میان مردم از بین رفته است. بازگشت پوپولیسم تنها در شرایطی محقق خواهد شد که نسل کنونی از بین برود و نسل آینده خاطرات این دوران را فراموش کند و دوباره به دلیل فقر در زیرساخت ها وفقدان ایدئولوژی و  جهان بینی معقول از طرف نیروهای پیشرو، فضای سیاسی به دست نیروهای «فرودست» بیفتد. پوپولیسم همواره پایه اصلی خود را بر روی دوش نهادهای فرودست قرار می دهد تا نهادهای فرادست را به چالش بکشد. همواره نیروی گریز از مرکز «حاشیه» تلاش می کند به این وسیله «متن» را درگیر خود کند. من مطئمن هستم که در ایران در کوتاه مدت و میان مدت دیگر شاهد چنین اتفاقی نخواهیم بود. اگر قبل از توافق هسته ای شما این سوال را عنوان می کردید که آیا خطر بازگشت احمدی نژاد به قدرت جدی است؟بنده در پاسخ می گفتم«بله» ممکن است جدی باشد. اما در شرایط کنونی که تدبیر دولت آقای روحانی نتیجه گرفته وایران با کشورهای قدرتمند جهان به توافق و تفاهم رسیده است، توافق هسته ای زمینه تحقق آرمان های دولت آقای روحانی به مردم را فراهم خواهد کرد. بنابراین دولت آقای روحانی از امروز به مدت شش سال فرصت خواهد داشت که از بازشدن درهای جهانی و دیده شدن افق های جدید بین ایران و کشورهای غربی به معنای رابطه با اروپا و ایران وشرق به معنای رابطه با ژاپن و کره جنوبی استفاده کند.  پس از توافق هسته ای گروه های سیاسی دارای تفسیر مختلفی از توافق هستند و برخی از گروه های تندرو همچنان با بدبینی نسبت به توافق هسته ای نگاه می کنند. دولت آقای روحانی برای تفسیر مناسب و عقلایی از این توافق چه اقداماتی باید انجام بدهد؟ ما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که تندروها به هر حال تفسیر خاص خود را ارائه می کنند. پس از توافق هسته ای نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی غرب را متهم به باج دهی به ایران کرد. دلیل این مساله هم این بود که اسرائیل به هیچ چیز جز ناکامی و از بین رفتن توان هسته ای و اقتصادی ایران راضی نیست. در نتیجه چنین واکنش هایی کاملأ طبیعی است. در فضای داخلی کشور هم عده ای با توافق مخالفت می کنند که نمی توان این عده را ساکت کرد. شاید مزه دموکراسی هم به همین نکته باشد که منتقدان دائمی یک دولت حتی موفقیت های یک دولت را نادیده بگیرند و دولت را مورد نقد قرار بدهند. بنده معتقدم وجود «منتقد ناآرام» خیلی بهتر از «فضای قبرستانی» است. با این وجود باید به این نکته اذعان کنیم که این اقلیت کارآیی لازم را در انتقال مفاهیم خود به افکار عمومی از دست داده است. هنگامی که برخی نمایندگان تندرو در این باره اظهارنظر می کنند یا اینکه برخی رسانه های خاص نسبت به این دستاورد مهم ملی موضع گیری می کنند تکلیف مردم مشخص می شود و مردم راحت تر می توانند سره را از ناسره مشخص کنند. به همین دلیل نمایندگان جبهه پایداری که بیشترین مخالفت ها را با دولت آقای روحانی از خود نشان داده اند در هر کجا که قرار بگیرند افکار عمومی در مقابل آنها خواهد ایستاد. نکته دیگر که در این زمینه دارای اهمیت زیادی است حمایت مقام معظم رهبری از تیم مذاکره کننده هسته ای است. سخت گیری هایی که ایشان در لحظاتی که مذاکرات به گره برخورد می کرد انجام می داد اتفاقا سبب شد محمد جواد ظریف در مذاکرات دارای دست برتر باشد. اگر کشورهای غربی متوجه می شدند که ایران برای رسیدن به توافق بسیار مشتاق است و به مذاکره نیاز دارد مطمئن باشید به ما رحم نمی کردند و از هیچ گونه کارشکنی و سنگ اندازی کوتاهی نمی کردند. ما خواستار تعامل با جامعه جهانی هستیم. اما این یک اصل اساسی در مناسبات جهانی است که اگر قدرت کافی در اختیار نداشته باشید در مناسبات قدرت «له» خواهید شد. آن چه «جهان امروز» ما را بر مبنایش تفسیر می کند توازن قدرت است. اما این توازن قدرت تنها با موشک و کلاهک هسته ای به وجود نمی آید. همین که قدرت های جهانی سال ها پای مذاکره با ایران ایستادند به این معنا است که به قدرت و توانایی ما ایمان دارند وبرای ما در کیک قدرت جهانی سهم قائل هستند. نکته مهم در این زمینه این است که پس از توافق هسته ای نه باید «مرعوب» و نه باید «متوهم» باشیم. مساله مهم این است که مسئولانی که باید درباره پرونده هسته ای ایران تصمیم گیری می کردند به درستی این کار را کردند. مساله پرونده هسته ای میلیاردها دلار به اقتصاد ایران صدمه وارد کرد. اگر این رقم ها قیمت عزت، مقاومت و سربلندی ما بوده مشکلی نیست. اما از امروز به بعد ما باید تلاش کنیم عقب ماندگی ها را جبران کنیم. ما در شرایط کنونی می توانیم یک کشور الهام بخش در بین کشورهای منطقه باشیم. ایران در این «نقطه رهایی» که «نقطه صفر» پایان پرونده هسته ای است می تواند شروعی دوباره داشته باشد.  چرا توافق هسته ای را به«نقطه رهایی» تعبیر می کنید؟ من معتقدم توافق هسته ای می تواند نقطه آغاز یک تحول بزرگ برای ایران در داخل و خارج از کشور باشد و تاریخ جدیدی را برای کشور رقم بزند. ما در شرایط کنونی در نقطه ای ایستاده ایم که می تواند الهام بخش آینده باشد. ما یک ملت استثنائی در منطقه هستیم که نزدیک به 150سال سابقه مبارزاتی در مقابل استعمار و استبداد دارد اما هیچگاه روزی به نام «روز استقلال» نداشته است. ما هیچ وقت مستعمره هیچ کشوری نبوده ایم به همان شکل که هیچگاه در تاریخ بزرگ خود «بت پرستی» و «برده داری» نکرده ایم. ما دارای تاریخ پیچیده ای در گذشته هستیم. پس از توافق هسته ای ما نباید متوهم باشیم. در جهان امروز هیچ کشوری نمی تواند دور خود دیوار بکشد و به تنهایی به دنبال خودکفایی باشد. در شرایط کنونی کشور روسیه هم تحریم شده است. با این تفاوت که اقتصاد روسیه از اقتصاد ایران قوی تر است. ولادیمیر پوتین با پوست خربزه ای که زیرپایش قرار گرفت در باتلاق اوکراین غرق شد و تمام دستاوردهای بیست سال گذشته اش را از دست داد. در نتیجه ما نباید نسبت به این توافق دچار توهم شویم. همچنین نباید مرعوب باشیم. ما باید خودمان باشیم و با توانایی های درونی در مسیر آینده حرکت کنیم. عملکرد محمدجواد ظریف هم به همین شکل بود که نه از مذاکره با وزرای قدرت های جهانی دچار توهم شد و نه اینکه مرعوب آنها قرار گرفت. ظریف به خوبی به این نکته آگاهی داشت که ایران قدرت تعیین کنندگی در مذاکرات دارد. ما در بهترین زمان ممکن عاقلانه ترین تصمیم را اتخاذ کرده ایم. نقطه رهایی توافق هسته ای این امکان را به ما می دهد که ایران قدرتمند جدید را در حوزه سیاست، فرهنگ، اقتصاد و روابط بین المللی تعریف کنیم.  مدیریت دوران پساتحریم چه ویژگی هایی دارد و آقای روحانی باید چه سیاست هایی را در این زمینه در دستور کار خود قرار بدهد؟مساله دیگر اینکه آقای روحانی بسیاری از شعارهای خود در دوران مبارزات انتخاباتی مانند تقویت نهادهای مدنی را به دلیل پرونده هسته ای به تاخیر انداخته است. در این زمینه چه اقداماتی باید انجام شود؟ آقای روحانی تاکنون از نظر ادبیات سیاسی، روح فرهنگی و نگرش اجتماعی به آنچه که به مردم وعده داده است پایبند بوده است. گفتمان آقای روحانی در تعارض مستقیم با گفتمان محمود احمدی نژاد و همچنین در تعارض مستقیم با گفتمان سنتی و افراطی در ایران قرار دارد. با این وجود ایشان تاکنون از هیچ کدام از وعده های انتخاباتی خود عدول نکرده است. متاسفانه باید بین آقای روحانی و کابینه ایشان تفکیک قائل شویم. روحانی یک رئیس جمهور تنهاست. در ابتدا به نظر می رسید آقای روحانی قصد دارد به مانند مقتدای سیاسی خود آیت ا... هاشمی در دهه هفتاد تمام بار سیاسی دولت را به دوش بکشد، اما پس از مدتی مشخص شد که کابینه آقای روحانی زیاد با ایشان همراه و همگام نیستند. به نظر من آقای روحانی یا در انتخاب های اولیه خود دقت کافی نکردند و انتخاب های سطح پایینی انجام دادند یا اینکه این استراتژی تعمدا انتخاب شد که آقای روحانی را در دوران پساتحریم و با مدیرانی جدید کمک کند. به همین دلیل این احتمال وجود دارد که آقای روحانی در ادامه مسیر تصمیم بگیرد کابینه خود را ترمیم کند. در چنین شرایطی ممکن است کسانی وارد کابینه شوند که شجاعت همراهی با کابینه را داشته باشند. متاسفانه برخی از اعضای کابینه آقای روحانی در دو سال گذشته به دلیل ترس از استیضاح و مقابله با تندروهای مجلس در یک لاک دفاعی مطلق فرو رفته بودند که حتی به دولت اجازه نمی داد قدم از قدم بردارد. نکته دیگر اینکه به نظر می رسد آقای روحانی برای برخی وعده هایی که به صورت خاص به مردم داده در پشت پرده اقداماتی را صورت داده است. با این وجود حسن روحانی پس از توافق با حسن روحانی قبل از توافق تفاوت های معناداری خواهد داشت. همواره در ایران هر کدام از روسای جمهور پس از گذشت دو سال از عمر دولتشان محبوبیت خود را از دست می دهند. این در حالی است که حسن روحانی در شرایط کنونی و با توجه به توافق هسته ای بیش از گذشته در بین مردم محبوب شده است. به همین دلیل در وضعیت کنونی این امکان برای آقای روحانی وجود دارد که با دست پرتری به سراغ تحقق مطالبات مدنی و سیاسی مردم برود. نکته دیگر که به مسائل اقتصادی باز می شود این است که ما هنوز از نظر زیر ساخت ها، تجهیزات و برنامه ریزی برای دوران پسا تحریم آماده نیستیم. ما به دلیل تحریم مجبور شدیم به انضباط مالی روی بیاوریم. به همین دلیل اگر پول های بلوکه شده ایران آزاد شود و ما همچنان انضباط مالی خود را حفظ کنیم برای همگان این نکته مشخص می شود که دولت حسن روحانی در یک راهبرد استراتژیک و برای گذار از دوران تحریم سیاست انضباط مالی را انتخاب کرده است. همچنین برای همگان این نکته مشخص می شود که دولت تدبیر و امید به ناچار و از سر اضطرار تن به این برنامه ها نداده است. اگر با بازگشت پول های بلوکه شده به ایران دوباره ریخت و پاش ها آغاز شود و دوباره پروژه های بی هویت و بی معنا کلید بخورد نشان دهنده این مساله خواهد بود که سیاست انضباط مالی دولت یک سیاست هدفمند و آینده نگرانه نبوده است. به همین دلیل در مقطع کنونی نقش تیم اقتصادی دولت حسن روحانی با محوریت اسحاق جهانگیری بسیار کلیدی خواهد بود. مبادا حجم زیاد، رجوع، اقبال، امید، سرمایه گذاری و آزاد سازی دارایی ها «بهمنی» شود و برسر برنامه های مدیریت شده دولت آقای روحانی فرو ریزد. توصیه من این است که آقای روحانی بلافاصله پس از تصویب توافق هسته ای توسط سازمان ملل یک تیم منسجم و قوی را برای تدوین برنامه های شش سال آینده خود تشکیل دهد. آقای روحانی باید به این نکته آگاهی پیدا کند که دو سال پیش رو فرصت خوبی است که وی بتواند زیرساخت های برنامه های خود را ساماندهی کند و در چهارسال دوم ریاست جمهوری خود به سمت اقدامات نرم افزاری حرکت کند.  موفقیت یا عدم موفقیت دولت حسن روحانی در مدیریت پسا تحریم چه ارتباطی به اصلاح طلبان پیدا می کند؟ اگر این دولت زمین بخورد بدون شک اصلاح طلبان زمین خورده اند. حسن روحانی در مقطع زمانی کنونی نوک پیکان آرمان اصلاح طلبی و جریان تحول خواه ایران است. به همین دلیل اصلاح طلبان هیچ گونه بدیل و جایگزینی برای حسن روحانی انتخاب نکرده اند. اصلاح طلبان معتقدند که حسن روحانی انتخاب درستی بوده و به درستی در این زمینه سرمایه گذاری کرده اند. تاکنون نیز وی به آرمان های اصلاح طلبی وفادار بوده است. اصلاح طلبان به دلیل هم صدا نشدن با افراطیون در دو سال گذشته از انتقاد بی محابا نسبت به عملکرد دولت خودداری کردند. با این حال و پس از گذشت دو سال از عمر دولت و همچنین موفقیت در پرونده هسته ای زمان آن رسیده که ما «آیینه» را در مقابل آقای روحانی قرار بدهیم تا ایشان نگاهی به خود، کابینه و اقداماتی که در گذشته صورت داده است بیندازد.  شما از ترمیم کابینه در دوران پسا تحریم سخن گفتید. به نظر شما کابینه آقای روحانی در چه نقاطی نیاز به تغییر و ترمیم دارد؟ کابینه آقای روحانی در برخی قسمت ها نیازمند تغییر و ترمیم است. نخست اینکه کابینه ایشان کابینه کهنسالی است و این مساله به دولت صدمه وارد می کند. دوم اینکه برخی از وزرای آقای روحانی برخلاف آب شنا می کنند. برای من همواره این مساله لاینحل باقی مانده که چرا آقای نعمت زاده تحت فشار جبهه پایداری حمید رحمانی را از ریاست شرکت دخانیات برکنار کرد. حمید رحمانی یکی از مدیران لایق و توانمند دولت اصلاحات بود و دوران وی را دوران طلایی دخانیات در ایران لقب داده اند. در نتیجه برکناری یک مدیر لایق تنها به دلیل پایگاه و پیشینه سیاسی آن، عملی غیرمنصفانه بوده است. همچنین همواره این سوال برای من وجود داشته است که چرا وزیر ورزش و جوانان هیچگاه حوزه جوانان را فعال نکرد. همچنین هیچگاه جواب این سوال را متوجه نشدم که چرا وزیر ورزش علاقه زیادی به باشگاه های پرسپولیس و استقلال دارد و ساعت ها از وقت خود را صرف این باشگاه ها می کند. این وضعیت در وزارت کار و تعاون اجتماعی نیز حاکم است و به نظر می رسد که در این وزارت خانه ما با نوعی فقر سازماندهی و ناتوانی در حوزه اجرایی روبه رو هستیم. بنده به وزیر کشور آقای رحمانی فضلی توصیه می کنم حتما در حوزه مدیران میانی دولت و استانداران تجدید نظر کند. متاسفانه بسیاری از استاندارانی که در دولت تدبیر و امید انتخاب شدند از مدیرکل های مخالف دولت در زیر مجموعه خود استفاده کردند.  پیش بینی شما از واکنش تندروها نسبت به توافق هسته ای چیست؟ تندروها قطعأ این توافق را نخواهند پذیرفت و به شدت به هجمه های خود نسبت به آقای روحانی و محمدجواد ظریف ادامه خواهند داد. اتفاقأ این مساله به سود آقای روحانی و اصلاح طلبان خواهد بود. جریان تندرو به خوبی به این نکته آگاهی دارد که اقبال افکار عمومی نسبت به توافق و دولت تدبیر و امید سبب خواهد شد آقای روحانی دست برتر را در فضای سیاسی کشور داشته باشد و این مساله سبب ناخشنودی آنها خواهد شد. نکته دیگر اینکه توافق هسته ای ایران را مجددا به آغوش جامعه جهانی خواهد برد. هرچه تندروها به حملات خود علیه دولت شدت ببخشند به همان اندازه ریزش آنها در انتخابات مجلس بیشتر خواهد شد. مطمئن باشید هیچ نماینده ای با مخالفت با توافق هسته ای دوباره از حوزه انتخاباتی خود وارد مجلس نخواهد شد.  آیا توافق هسته ای کلید ورود اصلاح طلبان به عنوان جریان اصلی حامی آقای روحانی به مجلس آینده خواهد بود؟ رابطه اصلاح طلبان و حاکمیت در سال88 دچار مشکلاتی شد که این وضعیت در انتخابات ریاست جمهوری سال92 تاحدودی ترمیم شد. اصلاح طلبان در سال88 دچار اشتباهات فاحشی شدند. به همین دلیل اصلاح طلبان باید در یک فضای شفاف به دیالوگ با حاکمیت بپردازند و ایرادات و مشکلات خود را بپذیرند. من معتقدم در شرایط کنونی این اتفاق رخ داده و اصلاح طلبان به بازنگری در عملکرد خود مشغول هستند. در شرایط کنونی اصلاح طلبان به صورت چراغ خاموش در حال نزدیک شدن به خاستگاه اصلی شان هستند. اصلاح طلبان برآمده از جریان چپ خط امامی هستند. اصلاح طلبان فرزند معنوی امام هستند. اصلاح طلبان جنگ را اداره کردند و سپس خرابی های جنگ را بازسازی کردند. در نتیجه اصلاح طلبان نمی توانند با حکومتی که امام خمینی به وجود آورده است مرزبندی داشته باشند. برخی اختلاف ها در درون خانواده طبیعی است که نباید به آن به چشم خروج از حاکمیت نگریست.
 
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code