| شنبه، 01 اردیبهشت 1403
گزارش گیل نگاه از خانه‌ای عجیب با پدری عجیب‌تر که می‌گوید خوشبخت‌ترین مرد روی زمین است
       کد خبر: 47491
نگاه ایران/فاطمه صابری: بیشتر شبیه رویاست تا واقعیت؛ به داستان یک فیلم فانتزی شبیه تر است تا قصه ای رئال. وقتی از «بچه هایش» می گوید در کلامش نه اغراق وجود دارد و نه تحکم. مانند هر پدر دیگری برای آینده شان برنامه دارد. البته دقیق تر از عموم پدران. این پدر برای ۱۴ پسرش ۳ برنامه میان مدت دارد. همین طور دقیق با متدهای روان شناسانه از ۷۶ خانواده اش سخن می گوید و البته از دخترانش که دانش آموز و دانشجو هستند. اسماعیل پور وطن ۶۶ ساله با این همه فرزند و مسوولیت می گوید: خوشبخت ترین مرد روی زمین است. (گزارش تصویری نگاه ایران از خانه سبز) نمای خارجی ساختمان مانند هزاران خانه ای است که در اطرافمان می بینیم. اما درِ ورودی که باز می شود حیاط نسبتا بزرگی با تندیس چند چهره مشهور ملی و گیلانی چشمانت را نوازش می دهد. در موازات این تندیس ها باغچه ای کوچک قرار دارد که روی گل ها و نهال های کاشته شده در آن چند اسم پسرانه آویزان شده است. روبه روی این باغچه چند وسیله بازی برای بچه ها تعبیه شده و اتاقکی هم برای خرگوش. در گوشه ای از حیاط هم آلاچیقی مانند خانه های قدیمی گیلان دیده می شود. دستگاه سفالگری و در کنار آن کارگاه کوچکی برای تعمیر موبایل و لپ تاپ و بنری بزرگ که کسب قهرمانی در رشته شنا را به یک کودک تبریک گفته است. در همسایگی حوضی که در کنار آلاچیق قرار دارد چند لاک پشت و ماهی کوچک دیده می شود. حوضی که در مقطعی جانوران داخل آن با زندگی مسالمت آمیز الگوی زندگی کودکان ساکن خانه را فراهم کرده بودند. به داخل خانه که دعوت می شوید ابتدا سالنی بزرگ میزبان قدم هایتان می شود. به جز تاتامی و لوازم ورزشی، نور پردازی خاص این مکان در کنار جملات و قطعات شعر مانند: «علم چندان که بیشتر خوانی/ چون عمل در تو نیست نادانی» مرددتان می کند که شاید اینجا خانه نباشد. اما درِ دوم که باز می شود بوی غذای خانگی فضا را پر می کند و مشام را می نوازد و هارمونی موجود در رنگ های محیط روحیه هر بیننده ای را تحت تأثیر قرار می دهد. عکس های نصب شده بر دیوار خانه عموما خندانند و در کنار کودکان می توان چهره های مشهور ورزشی و هنری را هم دید. انواع سازهای سنتی و مدرن هم در مکان مخصوصی به دیوار تکیه داده شده است. چند نفر در آشپزخانه مشغول کار هستند چون یک ساعت دیگر ۱۴ پسر گرسنه وارد خانه می شوند. پسرانی که طبق نوشته روی دیوار انتظار خوراکی هایی مانند سوسیس، کالباس، چیپس و پفک را در این محوطه ندارند. آن ها در خانه ای بزرگ در طالب آباد انزلی زندگی می کنند که هر چند بدون تابلو است اما با نام «خانه سبزاندیشان وطن» به مدیریت اسماعیل پور وطن ثبت شده است. از نظر این بچه ها اما پوروطن «مدیر» این خانه نیست و «پدرشان» است. خود پوروطن البته نه خود را مدیر این خانه که به عنوان «سرایدار» بچه ها معرفی می کند. داستان تشکیل خانه سبزاندیشان خانه سبزاندیشان وطن انزلی (30) داستان تشکیل خانه سبزاندیشان وطن هم عجیب و شبیه اتفاقات ماءورایی است. اسماعیل پوروطن قصه تشکیل خانه ای خاص برای کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست را این چنین بازگو کرد: سال ۶۴ که من ۳۰ ساله بودم زمان تحویل سال جدید که حدوداً ساعت 8: 2 دقیقه صبح بود با خدای خود عهد بستم از امروز تا ۶۰ سالگی هر چقدر به من ثروت و دارایی اعطا کند در ۶۰ سالگی به او پس می دهم. زمان گذشت اما من هرگز عهدم را فراموش نکردم و ۷ ماه قبل از آنکه به سن ۶۰ سالگی برسم ثروتم را محاسبه کردم. پوروطن حدود ۳۰ سال بعد از آن عهد پنهانی صاحب ۹ خانه شده بود، ۳ مغازه در مالکیتش بود و ۱۱۱ میلیون تومان هم پول نقد داشت به اضافه سند یک اتومبیل شاسی بلند هم به نامش بود. علاوه بر این ها سهامدار کارخانه قند و شکر، شیروان، بجنورد و قوچان هم بود. او البته تاکید می کند: بعد از ۳۰ سال از همه این ها مهم تر سه دختر خیلی خوب هم داشتم. صراحتاً از آقای پور وطن این سوال را مطرح می کنم که این مقدار از دارایی با اتکا به چه توانایی به دست آمد. آیا به افراد یا جریان خاصی وابستگی داشتید؟ می گوید خیر من سال ها پیش صاحب دفتر فنی – مهندسی بودم. در زمانی که مهندسان دارای جایگاه خاصی نبودند و افرادی که به دنبال ساخت وساز و نقشه های ساختمانی بودند جایی را سراغ نداشتند. وقتی من این دفتر فنی را تا سیس کردم که شاید اولین در نوع خود در انزلی بود مهندسان و افرادی که به دنبال ساخت و ساز بودند به آنجا مراجعه می کردند. من مدیر اجرایی پروژه های زیادی در شهر بودم. صاحبان تعدادی از ساختمان ها به جای پرداخت حق مدیریت و کارهای مختلفی که به عنوان مدیر اجرایی سازه ها انجام می دادم بخشی از ساختمان را پیشنهاد می کردند که من با پرداخت ما به تفاوت این خانه ها، با گذشت سه دهه صاحب چند خانه شدم. پوروطن از رویایی ۳۰ ساله می گوید که از حتی قبل از عهد سال تحویل همراهش بوده زمانی که خانه پدری اش در «کهنه بازار انزلی» جوار یک پرورشگاه قرار داشت: پدر من کارمند اداره پست و تلگراف و تلفن بود. مدرسه و منزل ما در نزدیکی پرورشگاه کودکان بی سرپرست که سال ۱۳۱۳ اولین پرورشگاه ایران بود قرار داشت؛ انزلی به واسطه داشتن بندر و مراودات بین المللی صاحب بسیاری از اولین ها مانند اولین پرورشگاه، اولین شهرداری، اولین سالن تئا تر و ورزش و... در ایران بود. فاصله خانه ما تا پرورشگاه حدود ۳۰ متر بود و مدرسه ما هم در همین نزدیکی قرار داشت و اکثر همکلاسی های من از بچه های پرورشگاه بودند. گاهی اوقات اواخر هفته پدر و مادرم با حضور در پرورشگاه از مدیریت آن مکان درخواست می کردند که بعضی از کودکان ساعاتی مه مان خانه ما باشند. مدیران پرورشگاه هم چون پدرم و چند تن دیگر از اقوام ما که در اداره پست بودند را می شناختند با حضور بچه ها در منزل ما موافقت می کردند. در آن روز پدر و مادرم بچه ها را مه مان انواع غذا ها می کردند کاری که به نظرم لذت بخش می آمد و به نوعی باعث جرقه زدن اجرای نوع دیگری از کمک به کودکان بی سرپرست را طی سال ها در ذهنم پروراند. پدر بچه های خانه سبز توضیح داد که سه دخترش سال هاست در فرانکفورت آلمان زندگی می کنند و او به همین دلیل طی سالهای گذشته به دفعات در کشور آلمان و دیگر کشورهای اروپایی حضور پیدا کرده است. گاهی زمان حضور پور وطن در کشورهای اروپایی به ۸ ماه در سال هم رسیده است. زمانی که به جز گشت و گذارهای معمول او را به دنبال اجرای بهتر طرح ذهنی اش رهنمون می کرد: تلاش کردم هنگام سفر به کشورهای مختلف تحقیقات لازم را درباره سیستم های حمایتی از کودکان بد سرپرست و فاقد سرپرست انجام دهم. تحقیقاتی که بعد ها برای اجرای سازوکارهای مناسب در خانه سبز به کارش آمد. او در این مسیر حتی در مقر کلیسای کاتولیک های جهان در رم هم حضور پیدا کرد: طی تحقیقات در کشورهای اروپایی به کمک یکی از دوستانم در ایتالیا از رییس روابط عمومی و امور بین المللی مرکز کلیسای کاتولیک های جهان پاپ هم وقت ملاقات گرفتم. هدفم این بود که بدانم دیدگاه این رهبر دینی که میلیون ها نفر در جهان به نوعی از تفکراتش پیروی می کنند درباره نوع برخورد با کودکان بی سرپرست چگونه است؛ کل زمان در نظر گرفته شده برای من ۲۷ دقیقه بود که ۲۰ دقیقه در اختیار من بود و ۷ دقیقه هم او توضیح داد. من نقشه ساختمان مد نظرم را برای آن ها بردم و توضیح دادم. میزبانم ضمن تمجید از کارم گفت ساخت خانه برای کودکان آسیب پذیر جز اهدافشان نیست. آن ها به مرد نیک اندیشی که از انزلی مهمانشان بود گفتند روزهای یکشنبه با حضور در کلیسا ها به مردم می گوییم که عیسی مسیح و مریم مقدس این نکات را گفته اند و به مردم توصیه می کنیم که شما هم می توانید این کارهای زیبا را در زندگیتان داشته باشید. یعنی وظیفه کلیسا آگاه سازی است تا مردم این کار ها را انجام دهند؛ اما وظیفه کلیسا یتیم داری و ساخت خانه نیست. در نتیجه این بررسی ها پور وطن ۷ ماه قبل از اینکه ۶۰ ساله شود شروع به جستجو کرد تا زمین مناسبی برای ساخت یک خانه پیدا کند. البته تاکید می کند قبل از اجرای رسمی این طرح محلات و مناطق مختلفی را در محدوده انزلی بررسی کرده بود و در نهایت محل کنونی (طالب آباد انزلی) را به دلیل محیط مناسب، سکوت و آرامش و پاکی هوا، منطقه ای مناسب برای زندگی بچه ها تشخیص داد. بعد از بررسی ها در داخل کشور و کشورهای اروپایی پوروطن کار ساخت خانه سبز را آغاز کرد. خانه ای که طی ۲۲ ماه در ۸۹۶ متر مربع زیربنا در سه طبقه در بوستان ۱۵ طالب آباد انزلی با در نظر گرفتن تمام استاندارد ها و دریافت مجوز از سازمان بهزیستی به پایان رسید. طبق مشاهدات حضوری، کوچک ترین اتاق این خانه که از سال ۱۳۸۹ به بهره برداری رسیده ۱۵ متر مربع است. از آن تاریخ کم کم بهزیستی کودکانی را در اختیار او قرار داد همچنین پرونده ها نشان می داد که به جز این، پلیس ۱۱۰ و بر اساس احکام قضات بعد از حکم طلاق هم بچه هایی در اختیار پور وطن قرار گرفته اند. نکته جالب اینکه این کودکان فقط گیلانی نیستند و متعلق به سراسر کشور از تهران تا کردستان، همدان و آذربایجان هستند. از مجموع ۱۴ پسری که در این خانه زندگی می کنند از ۸ تا ۱۷ سال سن دارند. کوچک ترین پسر خانه ۸ ساله است که در بدو ورود حدود ۴ ساله بود. طبق قانون این مرکز، پسران از ۴ ساله در این مکان پذیرش می شوند و تا زمان ازدواجشان در این مکان خواهند ماند. بچه های حاضر در این خانه به دلایل مختلف مانند مرگ پدر و مادر، از دست رفتن صلاحیت پدر و مادر برای نگهداری از فرزند ساکن این مکان شده اند. همه حاضران هم از نظر تحصیلی شرایط یکسانی ندارند مثلاً یک پسر ۱۷ ساله که به دلیل اعتیاد مادر و پدر امکان ادامه تحصیل نداشته در حال حاضر در کلاس ششم مشغول تحصیل است. نسبت از نظر قانونی پور وطن با حکم دادستانی به عنوان قیم قانونی و پدرخوانده این بچه ها در خانه حضور دارد و هر اتفاقی هم برای آن ها بیافتد متوجه اوست. اتفاقات هم از خودکشی تا غرق شدن و فرار کردن و... را بر می گیرد. چگونه می توان امکان این اتفاقات را به حداقل رساند؟ پدر بچه ها توضیح می دهد: من سعی می کنم ارتباط خوب و دوستانه ای با بچه ها داشته باشم و تمام کار ها آن ها را خودم انجام می دهم و راننده سرویس بچه ها هم من هستم. قبلاً یک ون ۱۰ نفره داشتم اما بعد تر که تعداد آن ها بیشتر شد ماشین ژاپنی ۱۶ نفره خریدم. البته ممکن است که حضور بعضی از بچه های بد سرپرست در اینجا کوتاه مدت باشد. یعنی اگر بعد از مدتی مشخص شود که پدر و مادر آن بچه صلاحیت های لازم را برای نگهداری از فرزند خود به دست آورده باشند با حکم دادگاه و با نظارت های لازم کودک به آن ها بازگردانده می شود. البته پور وطن توضیح می دهد که به نوعی سرپرستی ۳۶ دختر زیر ۱۵ سال و ۱۷ دختر بالای ۱۵ سال که ۹ نفر از آن ها دانشجو هستند را هم بر عهده دارد. دختران دانشجو در چند شهر مانند شاهرود، سمنان، رامسر، لاهیجان، رشت حضور دارند و برای تعدادی دیگر در شهرستان های دور تر خانه اجاره شده است. به گفته پدر این خانواده بزرگ، بعضی از دختران هم در فرجه های دانشگاهی در یکی از خانه هایی که در انزلی در اختیارشان قرار دارد حضور پیدا می کنند. پرداخت کمک هزینه تحصیلی پرداخت کمک هزینه تحصیلی هم بخش دیگری از فعالیت های این مرد نیک اندیش است. پور وطن توضیح داد شعار من این است که هیچ کودک ایرانی نباید به خاطر نداشتن مکان از تحصیل بازبماند. او با ذکر این نکته که طبق بررسی ها هنوز در بعضی از مناطق ماسال، رضوانشهر، شاندرمن و پره سر به دلیل ییلاق نشینی بسیاری از دختران امکان ادامه تحصیل را از دست می دهند اما ما با تلاش های انجام شده نزدیکان تعدادی از این دختران در شهرهای نزدیک منزل پدریشان شناسایی کرده ایم و من با تامین نوشت افزار و پوشاک و کمک هزینه تحصیل تلاش کرده ام اقوام درجه یک این کودکان را در نزدیک ترین شهر ها به مکان زندگیشان راضی کنیم که از این بچه ها نگهداری کنند. در قبال این کار هم ماهیانه مبلغی به این خانواده ها پرداخت می شود. او می گوید از چندی قبل سرپرستی دو دختر ۱۸ ساله دوقلوی دارای معلولیت که در آسایشگاه معلولین رشت حضور دارند را هم برعهده گرفته است؛ پدر این دختران بر اثر اعتیاد فوت کرده و مادرشان هم ازدواج کرده است. آن ها در حال حاضر در مقطع دوم دبیرستان تحصیل می کنند و به آن ها گفته ام که اگر علاقه مند باشند برای ادامه تحصیل در عالیترین سطح هم حمایتشان می کنم. این دختران سه آرزو داشتند. اول اینکه برای اولین بار در زندگی برایشان جشن تولد گرفته شود. که ۳۰ بهمن ماه در خانه سبز برای آن ها جشن تولد گرفتیم. دومین آرزویشان حضور در حرم امام رضا هنگام سال تحویل بود. که به آن ها توضیح دادم در آن زمان حرم بسیار شلوغ است و امکان حضور برایتان دشوار می شود و قادر به زیارت نخواهید بود اما را آن ها را در فاصله ۱۵ تا ۲۰ فرودین به سفر مشهد فرستادم و سومین آرزوی آن ها داشتن یک سرپرست بود. این دختران آرزو داشتند تا کسی را به عنوان پدر صدا کنند. که من به عنوان «پدر» سرپرستی آن ها را قبول کردم. پور وطن تلاش کرده است به طور زنجیره ای بین بچه هایی که تحت سرپرستی او قرار دارند ارتباط برقرار کند. او معتقد است من این بچه ها را خواهران و برادران هم می دانم و در هر فصل در خانه سبز برای آن ها جشن می گیرم. مثلاً پنجم فرودین تمام دختران من در این مکان گرد هم می آیند و من گروه های موسیقی را برای ایجاد شادی بچه ها دعوت می کنم. در خردادماه هم «جشن کارنامه» داریم. ۲۹ شهریورماه در این مکان جشن «مهر عشق» برگزار می شود. در این جشن هم دختران و پسران من حاضر هستند و من تلاش می کنم با دعوت از هنرمندان شناخته شده بچه ها روحیه مضاعفی پیدا کنند. مثلاً شهریورماه گذشته در این جشن خانم بهنوش بختیاری حضور داشت. همچنین من تلاش می کنم حداقل ماهی یک بار به بچه های خارج از خانه سبز هم سر بزنم.  ارتباط کودکان ساکن خانه سبز با اقوام پدر این خانواده بار ها تاکید کرد که روح کودکان حاضر در خانه سبز برایش بسیار مهم است به همین دلیل از ابتدای طراحی ساختمان اتاق های سکونت بچه ها را بزرگ در نظر گرفتم و هر اتاق بین ۱۵ تا ۲۰ متر است. چون من هرازگاهی بستگان بعضی از کودکان دارای عمه، خاله، عمو، دایی و... را به این مکان دعوت می کنم. آن ها از ۲۴ ساعت تا حدود یک هفته با تا مین هزینه از طرف ما با بچه ها زندگی می کنند تا این بچه ها بدانند که ریشه دارند و اگر پدر و مادر نداریم عمه و خاله و... داریم. در خانه بچه ها کتابخانه، اتاق نجوم، اتاق کنفرانس و... هم تعبیه شده است. از جمله نکات جالب این خانه بهرمندی از بیمه عمر برای کودکان حاضر است: برای هر کدام از آن ها ۵۰۰ هزار تومان سپرده ثابت با پرداخت ماهیانه ۵۰ هزار تومان به بیمه پاسارگاد پرداخت می کنم و در تلاش هستم تا بیمه عمرشان تامین شود. اکنون ۶ سال از این اقدام گذشته است و پس از ۳۰ سال به هر کدام از این بچه ها حدود ۸۹۰ میلیون تومان تعلق می گیرد. علاوه بر این، تمام کودکان در بانک مسکن هم حساب دارند. که بعد از ۱۵ سال به این بچه ها ۷۵ میلیون تومان وام تعلق می گیرد. که حدود ۶ سال از این طرح هم گذشته و طی کمتر از ۱۰ سال تمام بچه های خانه سبز صاحب خانه می شوند. به گفته پدر خانواده از آنجایی که ۷۵ میلیون تومان تا ۱۰ سال آینده رقم قابل توجهی نیست یک حساب پشتیبانی هم برای بچه ها در نظر گرفته شده است که رقم وام خرید خانه به ۱۰۰ میلیون تومان افزایش پیدا کند. مثلاً فرض این است که خانه ای حدود ۱۵۰ میلیون تومانی خریداری شود چون بچه ها در خانه سبز زندگی می کنند می توانند با اجاره آن خانه اقساط منزل را پرداخت کنند و مشکلی هم برای آن ها به وجود نمی آید تا روزی که بچه ها ازدواج کردند صاحب یک واحد مسکونی هستند. این مرد با اشاره به جزییاتی عجیب شنونده را شگفت زده می کند. مانند شرطی که برای ازدواج پسرانش در نظر دارد: شرط من برای ازدواج دختر خانم هایی که می خواهند با پسرهای من ازدواج کنند این است که قبل از عقد باید ۷ شبانه روز در خانه سبز زندگی کند. طبق این قانون آن ها شب ها در اتاق مربی ها زندگی می کند و روز ها در کنار بچه ها زندگی به سبک آن ها را تجربه می کنند. روز هفتم بستگان درجه اول این خانم باید صورت جلسه ای را امضا کنند که نشان می دهد آن خانم و خانواده اش مشاهده کرده اند که داماد آینده شان در خانه سبزاندیشان وطن بزرگ شده است و حالا آن ها داماد را دعوت کرده اند که به خانواده شان بپیوندد. او در توضیح این کار می گوید: این ایده به آن دلیل اجرایی می شود که فردا خانواده عروس نگویند که اطلاعی از پیشینه داماد نداشته اند و فرزند من آسیب روحی نبیند. پور وطن با اشاره به خانه ای که پیش از این ذکرش رفت و با وام مسکن برای بچه ها تهیه می شود گفت بعد از توافقات رسمی، سه دانگ خانه به نام عروس و سه دانگ هم به نام پسرم خواهم کرد تا زندگیشان مشترکا آغاز شود. البته هنوز بچه های ساکن خانه سبز به این مرحله نرسیده اند اما دو فردی که از قبل سرپرستیشان بر عهده پور وطن بوده با ترتیب برشمرده به خانه بخت رفته اند. عروس و داماد مورد نظر صاحب مدرک فوق لیسانس اقتصاد هستند و اخیراً صاحب فرزند هم شده اند. او تاکید می کند که بعد از ازدواج هم با بچه هایش ارتباط خواهد داشت و آن ها به این مکان رفت و آمد می کنند و او هم به منزل آن ها. در لابه لای گفت وگو با مدیر خانه سبزاندیشان، پور وطن با ذکر انتقاداتی به سیستم نگهداری از بچه ها و نوجوانان در مراکز شبانه روزی در ایران هم پرداخت و گفت: در کشورهای دیگر تا همیشه این حمایت ها از سوی دولت وجود دارد. اما متاسفانه پرورشگاه ها یا خانه های شبانه روزی بچه ها را تا ۱۸ سالگی تحت پوشش قرار می دهند و پس از آن پسران رها می شوند. او ادامه می دهد: من همیشه این انتقاد را داشته ام که چرا باید این روش وجود داشته باشد و فردی که هیچ حامی در جامعه ندارد با ۴ میلیون تومان در جامعه تنها رها شود؟ مو سس خانه سبزاندیشان وطن در ادامه توضیحاتش به ذکر این سوا لات پرداخت: مثلاً پسری که به سربازی می رود در مرخصی ها پیش چه کسی برود؟ این بچه ها با خطرات مختلفی در جامعه مواجه می شوند و ثابت شده است که این پسران با آسیب های زیادی رود رو خواهند شد و بعضاً سر از زندان ها در می آورند. در حالی که به نظر من این بچه ها باید بعد از دوره آموزشی از سربازی معاف شوند چون در شرایط دشواری بزرگ شده اند. یا برای این بچه ها کمک هزینه ازدواج و یا معاف شدن از هزینه های درمان در نظر گرفته نشده است پس این جوان با کدام پشتوانه کار خود را انجام دهد. ارتباط بچه ها با یکدیگر خانه سبزاندیشان وطن انزلی (22) پور وطن درباره چگونگی ارتباط ساکنان این خانه با یکدیگر هم توضیح داد: بچه ها با همدیگر ارتباط خیلی خوبی دارند و مانند تمام برادرانی که گاهی ممکن است با هم اختلاف نظر پیدا کنند اما کمی بعد با هم آشتی می کنند. به جز این بچه های این محل هم با پسرانم ارتباط خوبی دارند. مشاهده کردید که این مکان برخلاف تمام دنیا فاقد تابلو است. بچه های بوستان ۱۵ طالب آباد انزلی هم با پسران من ارتباط خوبی دارند و برای استفاده از وسایل ورزشی و همچنین تجهیزات کمک درسی و کامپیو تر به این خانه رفت و آمد دارند. بچه های محل می گویند که برویم «خانه» مهرشاد و یا خانه سید محمد یعنی کسی نمی گوید «پرورشگاه». ادامه صحبت های پدر خانواده نشان می دهد که او برنامه های مختلفی برای آینده فرزندانش دارد: من سه برنامه برای این بچه ها نوشته ام. برنامه ۵ ساله که استعدادشان مشخص می شود که چه کسی می تواند کلاس موسیقی برود و کدام هنری و چه کسی ورزشی و... بعد از آن برنامه اتمام تحصیل و سپس کسب مهارت های شغلی قرار دارد. همه بچه های این خانه از کلاس ششم با هدف افزایش شانس قبولی در دانشگاه وارد موسسه قلم چی می شوند. در سال ۹۴ دو ۲ پسر پور وطن قهرمان اسب سواری کشور شدند و کوچک ترین اسب سوار کشور هم یکی از پسران او به نام مهرشاد است. یکی دیگر از پسران او قهرمان شنا، دیگری شطرنج و فرد دیگری هم عضو تیم فوتبال است. این مرد تاکید می کند که هر چند تحصیل برایش دغدغه بزرگ ذهنی است اما انتظار ندارد همه فرزندانش تحصیلات را تا سطوح عالی ادامه دهند: به همین دلیل تلاش کرده ام از همین سنین بعضی مهارت های شغلی را برای آن ها فراهم کنم. مثلاً از همدان برای این بچه ها ابزار سفالگری خریده ام تا علاوه بر ساخت بعضی وسایل سفالی که فعلاً کاربرد خاصی ندارند با مهارت این کار آشنا شوند همچنین در تابستان هم برای بعضی از آن ها کلاس آموزش تعمیر موبایل و لپ تاپ تشکیل می دهم. هر کدام از ۱۴ پسر حاضر در خانه سبز توانایی نواختن یک ساز موسیقی را دارند. از تنبک تا گیتار و تار و پیانو. آن ها با همراهی پدرشان ۲۲ ماه در آموزشگاه موسیقی نغمه گلسار ابتدا با کلیت موسیقی آشنا شدند و سپس هر کدام ساز تخصصی مورد نظرشان را انتخاب کردند. در تمام صحبت های پور وطن برای تشریح برنامه های فرزندانش حضورش کاملا مشخص است. از او سؤال می کنم: سیستم اجرایی شما در خانه سبز بیش از حد قائم به فرد نیست؟ می گوید قبول دارم اما من در حال تلاش برای انتقال بخشی از مسوولیت ها به فرزندان بزرگم هستم. هفته ای یک یا دو بار به آن ها می گویم که از مدرسه پیاده به خانه بیایند. هفته ای یک بار پنجشنبه ها شام بیرون می رویم موقع حساب کردن پول را به بچه ها می دهم تا به حسابدار بپردازد. بچه های بزرگ من مشاور بچه های کوچک هستند. این موضوع باعث می شود که بچه ها هم همدیگر را بهتر بشناسند. همچنین من اینجا را به صورت شرکت ثبت کرده ام تا بعد از مرگم کسی نتواند به راحتی باعث از هم پاشیدن و تغییر مجموعه شود. علاوه بر این خانه سبز ۶ واحد و ۳۶ دانگ تفکیک شده است که بعد از ازدواج به هر کدام از بچه های فعلی یک دانگ هدیه داده می شود. که باز هم به این مکان رفت و آمد کند و نسبت به آن تعلق خاطر داشته باشد. یعنی چون خود بچه ها مالک اینجا هستند در قبال این مجموعه و همدیگر احساس مسوولیت می کنند. فرزندان نسبی آقای پور وطن در قبال این فعالیت ها چه موضعی دارند؟ او می گوید: من سهم فرزندانم را قبل از اجرای این طرح دادم و هیچ چیز با هم تداخل ندارد. درباره هزینه های جاری خانه سبز اسماعیل پوروطن (3) پور وطن درباره هزینه های جاری خانه سبز هم می گوید: هزینه های بچه ها زیاد نیست و تمام پرسنل تحت پوشش بیمه تا مین اجتماعی هستند. خانم هایی که اینجا مشغول کار هستند به صورت شیفتی کار می کنند مثلاً ماهی ۸ روز از ساعت ۴ بعدازظهر تا ۸ صبح. از ساعت ۸ صبح شنبه تا ۴ بعدازظهر سه شنبه این فرد در اختیار خودش است. یعنی هفته ای دو روز و ماهی ۸ روز. اما من برای آن ها بیمه کامل در نظر گرفته ام. ادامه توضیحات نشان می دهد که بخش اعظم هزینه های پور وطن صرف حمایت از خانواده های بی سرپرست می شود؛ در حال حاضر من سرپرستی ۷۶ خانوار بی سرپرست را بر عهده دارم که عمو ما از طریق زندان ها به من معرفی می شوند. یعنی زن جوان است و شوهر او زندانی شده است ما از این خانواده ها حمایت می کنیم تا آسیب های بیشتری متوجه جامعه نشود. کالاهایی مثل گوشت، مرغ، برنج و حبوبات که خریداری می کنیم را در اختیار مادر خانواده قرار می دهیم تا بچه های کوچک خانواده متوجه وضعیت نامناسب خانواده نشوند و ببینند که مادرشان نان آور خانه شان است و قدردان زحمات او باشند. همچنین تلاش می کنیم برای مادران این قبیل خانواده ها شغل ایجاد کنیم. پدر کودکان خانه سبز برنامه های حمایتی دیگری هم دارد: من با کمک دوستان دیگر تعدادی از کودکانی که دچار بیماری سرطان هستند را هم تحت پوشش قرار می دهیم و زمینه معالجه آن ها را فراهم می کنیم و از جوانان دارای بورس تحصیلی در خارج از کشور هم حمایت می کنیم با این شرط که آن رشته تحصیلی در ایران نباشد و آن شخص در محضر به ما تعهد می دهد که بعد از ادامه تحصیل ۱۰ سال برای وطن ما کار کند و بعد از ۱۰ سال می تواند در جای دلخواه خود زندگی کند. در حال حاضر هم یک دانشجوی در حال تحصیل با این شرایط در خارج از کشور حضور دارد. هزینه های این فعالیت ها از کجا تا مین می شود؟ فقط از طریق سرمایه شخصی یا بعد از کسب اعتماد از طرف مردم هم به شما کمک می شود؟ پور وطن توضیح می دهد: از ۹ خانه ۵ خانه را فروخته ام و ۴ واحد دیگر را در اختیار دارم. از ۳ مغازه هم یک مغازه را فروخته ام و با اجاره این خانه و مغازه ها منبع درآمد کسب می کنم. بعضی از دوستان قدیمی هم هستند که در این راه به کمک من می آیند که تعدادی از آن ها در خارج از کشور زندگی می کنند. او درباره ارتباط با نهادهای حمایتی مانند بهزیستی هم می گوید: طبق قوانین ایران، سازمان بهزیستی برای نگهداری هر کودک به پرورشگاه ها ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان پرداخت می کند. اما من در خانه سبز تنها کسی هستم که برای نگهداری فرزندانم این وجه را دریافت نمی کنم و به این نهاد اعلام کرده ام وجوه متعلق به این بچه ها را به افراد دیگر اختصاص دهد. طی ۵ سال گذشته پور وطن با پسرانش به ۲۸ استان ایران سفر کرده است و فقط ۳ استان هرمزگان، سیستان و بلوچستان و خوزستان در ایران باقی مانده است که نرفته اند که امسال قرار است به سیستان و بلوچستان بروند. او درباره چگونگی انجام این سفر ها هم می گوید: بچه های من شورایی عمل می کنند یعنی شورا و رییس شورا دارند و اتاقی هم برای این جلسات در اختیارشان است و خودشان با برگزاری جلسات تصمیم می گیرند که به کدام نقطه ایران بروند و صورت جلسه تصمیماتشان را به من می دهند. در مسافرت هم هر کدام از بچه ها مسوولیتی دارند. دو نفر ما مور عکاسی هستند به نوبت هرکدام یک روز در میان باید از پیرامون خود عکاسی کنند. یک نفر هم فضا را با نقاشی به تصویر می کشد و دو نفر دیگر هم در زمینه وضعیت کلی آن مکان تحقیقات انجام می دهند و به همین ترتیب نفرات باقی مانده هم مسوولیتی دارند. سال گذشته هم با بچه ها در شب شعر استاد شهریار در تبریز شرکت کردیم. که از ۱۷ کشور در این مراسم بزرگداشت و شب شعر مه مان حضور داشت. علی جنتی وزیر ارشاد هم در جلسه حضور داشت وقتی به او گفته شد که این بچه ها از انزلی برای حضور در جلسه شب شعر به تبریز آمده اند پیش بچه ها آمد و آن ها را مورد محبت قرار داد و گفت که باعث افتخار است که بچه ها دغدغه فرهنگ و ادبیات این سرزمین را دارند. آرزوهای سه گانه یک مسافرت پدر این پسران ماجرای مسافرت در سال ۹۲ را شنیدنی توصیف کرد و گفت: وقتی بچه ها به قول خود مبنی بر کسب قبولی با نمرات خوب عمل کردند و گفتند که جایزه این کارشان مسافرت باشد از سه آرزوی خود در جریان مسافرت گفتند که شامل سوار کشتی، قطار و هواپیما شدن بود. وقتی من به آن ها گفته بودم که اگر شما در زمینه کسب نمرات بهترین باشید پیش من جایزه دارید به قول خودم عمل می کنم همین کار را هم انجام دادم و با ون ۱۶ نفره مان به تهران رفتیم و من ماشین را منزل یکی از دوستانم گذاشتم و با قطار به بندر عباس رفتیم. من دوستی در اسکله چهار لک داشتم که برای ما بلیت کشتی خریده بود. از چهار لک با کشتی به کیش رفتیم و ۷ روز کیش گردش و تفریح کردیم و بعد با هواپیما به تهران بازگشتیم. یعنی هر سه خواسته بچه ها برآورده شد. بعد از برآورده شدن خواسته های بچه ها روحیه آن ها تماشایی است و تا ۳ ماه به معنی واقعی کلمه شارژ هستند. او ادامه داد: من از وقتی اینجا را پایه گذاری کرده ام به خارج از ایران نرفته ام. در حالی که تمام فصل های اروپا را دیده ام در برنامه های آینده من هست که وقتی بار دیگر به اروپا سفر کنم که بچه هایم همراهم باشند. امید کلید واژه خانه سبز حضور چند ساعته در خانه سبزی که اسماعیل پور وطن بنا گذاشته حکایت از رنج ها و دردسرهای گاه بزرگ برای او بوده و همه چیز به سهولت پیش نرفته است. از درگیری ها و ناسازگاری بچه هایی که حاضر به تحمل هم نبودند تا مشکلات روحی کودکانی که قربانی شرایطی شده اند که خود در ایجاد آن هیچ نقشی نداشته اند. او اما می گوید با تمام دشواری ها خودم را خوشبخت ترین مرد جهان می دانم چون هیچ روز من با وجود این بچه ها تکراری نیست. ترجیع بند حرف های این مرد هم این جملات است: «من عاشق خدا و وطنم هستم و مانند یک پدر عاشق، خواسته های بچه هایم را می شنوم و برای برآورده شدنشان تلاش می کنم. هر چیزی که از خدا خواسته ام را به من داده است و واقعاً لطف خدا را با چشمانم در لحظات و دفعات مختلف به چشم دیده ام. گاهی می بینم که موجودی ام کم است و شاید برای بسیاری باور کردنی نباشد اما به فاصله بسیار کم فردی به من مراجعه می کند و مثلاً ۵ میلیون تومان برای کمک به بچه ها به من اهدا می کند.» اسماعیل پور وطن در خانه ی سبزش نمونه ای نادر از عشق انسان به انسان را عملی کرده است. مردی با مهری مادر گونه نسبت به کودکانی که ظاهراً مانند باد بی سرزمینند اما او «امید» را به عنوان بذر هویت به دست این جریان می سپارد تا جوانه بزنند و شاخه زیاد کنند و به گل و میوه بنشینند.

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

ناهید 2 آبان 1402 ساعت 10:08

سلام آقای پوروطن
از اولین بار که گزارش شما را دیدم تمایل داشتم ملاقات و بازدیدی داشته باشیم
من هم تجربه مشابه شما دارم از پانزده سال پیش تا کنون
لطفا ازطریق آدرس ایمیل تناس بگیرید و برای هم افزایی تجربیات خدمت برسیم یا شما میهمان ما شوید در خانه بچه های ما
این اتفاق پربرکت خواهد بود به لحاط انتقال تجربیات بعلاوه هم افزایی امکانات خصوصا برای حمایت از بچه ها

نظر دهید - پسندیدم 0

علیرضا عشایر 16 مهر 1402 ساعت 11:07

با سلام و شب بخیر انسان بودن به دین و مذهب نیست . خداوند تمام پیامبران را برای آگاهی و شناخت انسان بودن را به بشر ارزانی داشته ، تا شکر گذاری را سر لوحه زندگی خود نماید و استاد بزرگ جناب آقای مهندس اسماعیل پوروطن خوش بحال شما و خانواده محترمتان که همچون انسان وارسته شکر گذار خداوند قادر و متال است . اگر عمری باقی باشد برای دست بوسی خدمتتان خواهم رسید . آدرس ایمیل خدمتتان ارسال کردم درصورت امکان شماره همراهتان را برایم جهت عرض ادب بفرستید . متشکرم

نظر دهید - پسندیدم 1

زهره ابوقداره 15 مهر 1402 ساعت 09:07

درود بر شما . خواهان کمک و همکاری افتخاری می باشم . در ماه ، یک هفته الی ده روز .
بهترینها را برایتان ارزومندم

نظر دهید - پسندیدم 0

زهره 8 اردیبهشت 1402 ساعت 10:02

باسلام.اجرشماباخداست ان شاالله
بنده صفرتاصد ابزار و وسائل شروع شغلی رو فراهم کردم که قرار هست ۴تا۵نفر مشغول به کار بشن.
الان مشکل مکان پیش آمده و تمام دارایی صرف خرید تجهیزات شده چیزی برای اجاره باقی نمانده.
از آقای پوروطن درخواست دارم اگر مقدور هست دراین بخش مارویاری بفرمایند به صورت امانتی .وبعداز شروع کار و کسب درآمد برگردانده خواهد شد.
09223700750

نظر دهید - پسندیدم 0

نرگس هادقی 22 فروردین 1402 ساعت 09:01

سلام مترجم زبان انگلیسی هستم اگه عزیزان شما در تحصیلات دانشگاهی هستن حاضرم رایگان متن هاشونو ترجمه کنم

نظر دهید - پسندیدم 0

جواداحمدی 22 فروردین 1402 ساعت 01:01

سلام.من بازنشسته صنعت نفت.رشته تاسیسات حرارتی وبرودتی کولرهای گازی .اماده تدریس واموزش وتعمیرات کولرهای گازی ازصفر تاصدبا جوانان وهمچنین تعمیرات کولرهای گازی ولوازم سردکننده وغیره بصورت کاملا رایگان
09105651455●09055091455.ساکن رشت.منتظر تماس شما بزرگواران درجهت خدمت هستم

احمد عزیزی

جناب آقای پور وطن با سلام .قطعه زمینی برای هیئت فمربنی هاشم (ع) با کمک اعضاء خریداری کردیم و جواز ساخت آن راهم گرفتیم اما مشکل مالی برای ساخت آن داریم عزیزی: خادم هیئت
شماره تماس: 09126052380

نظر دهید - پسندیدم 0

علیرضا بیک زاده 21 فروردین 1402 ساعت 11:01

سلام جناب پور وطن یه خواهش دارم بنده معلولیت جسمی شدید دارم بیکار هستم ۳فرزند دارم درخواست دارم از شما یه نگاهی هم به ما بکنید به این شب های عزیز قسم میدم شمارو کمکم کنید

نظر دهید - پسندیدم 0

mohtaram 21 فروردین 1402 ساعت 10:01

عرض سلام وادب خدمت آقای وطن پور اجرکم عندالله خیلی دوست دارم با ایشان صحبت کنم و ایشون کمک کنم . لطفا شماره آقای وطن پور را برایم ایمیل بفرمایید.

نظر دهید - پسندیدم 1

زهرا 21 فروردین 1402 ساعت 09:01

سلام خدمت شما اقای پوروطن گرامی نماز روزه هاتون قبول باشه التماس دعا..
مادر ۲ فرزند هستم خودم سرپرستشون هستم از نظر مالی خیلی مشکل دارم و درحال حاضر مستاجر هستم و پول پیش کافی ندارم بچه های مدرسه ایی دارم و توان پرداخت هزینه های تحصیلشون برام سخته امیدوارم لطف شما بزرگوار شامل حال مام بشه
از خداوند بزرگ برای شما ارزوی سلامتی دارم

نظر دهید - پسندیدم 0

حسینی 21 فروردین 1402 ساعت 08:01

سلام اقای پور وطن
از کار های خیر شما بسیار شنیده ایم
اگه در توان شما می باشد یک قدم خیلی برای افغانستانی ها بر دارید
ما نزدیگ ۴۰ سال استه در ایران اصفهان زندگی میکنیم به عنیات لطف الهی یک خیره ۵۰۰ متر زمین برای مسجد به ما اهدا کرده است ما العان یک سال اوقاف محلت داده است که این زمین را بنا سازی کنیم ولی هیچ کسی در فامیل یا اطرافیان در توانشان نیس که بوجه ساخت این مسجد را تامین کنیم اگه لطف کنید یک خیر یا خودتان برای مسجد ما این کار خدا پسندانه قدم بردارید این بنده های خدارو یاری کنید
شماره مسعول ساخت مسجد است
۰۹۹۱۹۲۲۹۸۴۳

نظر دهید - پسندیدم 0

علی محسنی 21 فروردین 1402 ساعت 08:01

با سلام شماره اقای پور وطن را می خواستم
مریض هستم مشکل دارم
۰۹۱۷۵۲۰۷۰۳۱

نظر دهید - پسندیدم 1

حامد 15 آبان 1401 ساعت 10:08

اقای پور وطن انسان بسیار شریفی هستم اگر میشه شماره تلفن این مرد شریف را برام بفرستید تا کمک کنم ممنونم

نظر دهید - پسندیدم 0

مجید افشون مظف 24 بهمن 1400 ساعت 08:11

شماره آقای پور وطن برام بفرست.
من متخصص اعتیاد هستم.
می خوام کمک کنم
09138430533
09033631476

نظر دهید - پسندیدم 1

مریم 17 بهمن 1400 ساعت 10:11

من در بیرون از ایران زندگی می کنم و استاد دانشگاه هستم .در حال گذراندن گام های پذیرش کود در اروپا هستم. اما بدنبال پذیرفتن و سرپرستی دو کودک ۲-۴ ساله ایرانی یا افغانی هستم. آیا شما کودکی دارید و یا آیا باید به بهزیستی رفت؟ سپاسگزارم.

نظر دهید - پسندیدم 3

مصطفی ربانی 14 بهمن 1400 ساعت 05:11

باعرض سلام و ادب و احترام
دراین شب آرزوها و دراین ماه پر برکت از خداوند مهربان بهترین هارا برای شما آرزو می کنم . رحمت خداوند بر پدران و مادرانی که در دامان پاک خود چنین فرزندانی را تربیت می کنند.پایدار و سلامت باشید.

نظر دهید - پسندیدم 0

مصطفی ربانی 14 بهمن 1400 ساعت 05:11

باعرض سلام و ادب و احترام
دراین شب آرزوها و دراین ماه پر برکت از خداوند مهربان بهترین هارا برای شما آرزو می کنم . رحمت خداوند بر پدران و مادرانی که در دامان پاک خود چنین فرزندانی را تربیت می کنند.پایدار و سلامت باشید.

نظر دهید - پسندیدم 0

علی اکبرمحمدی مقدم 30 خرداد 1399 ساعت 03:03

درود به جناب پوروطن عزیز ، وقتی ویدئوی شما رو دیدم مشعوف شدم وبه سایت شما مراجعه کردم وخدا رو شکرکردم که بزرگ مردی چون شما کنار این بچه هاست . خدابه زندگی تون برکت بده وهمیشه شما رو خوشبخت نگه داره . درواقع من ازنظرمالی فعلاً درشرایطی نیستم که بتونم کاری کنم ولی بعنوان وکیل پایه یک دادگستری حاضرم خودم و یکی دونفر ازهمکاران درخصوص پرونده های این عزیزان درشهرستانهای شاهرود و دامغان و سمنان باخانه سبز همکاری کنیم شماره همراه من 09123730063 می باشد

نظر دهید - پسندیدم 4

محمد 10 اردیبهشت 1399 ساعت 09:02

لطفا شماره حساب وتلفن جناب آقای پور وطن بفرستید من می خواهم به خانه سبز کمک کنم شماره همراه من 09188197725

نظر دهید - پسندیدم 2

پروین 8 اردیبهشت 1399 ساعت 09:02

باسلام ببخشید اقای پوروطن از یک دختر با بیماری وسواسی که دیگه خسته شده از همه چی همه جا به در بسته میخوره حمایت میکنه؟

نظر دهید - پسندیدم 4

شریف 8 اردیبهشت 1399 ساعت 08:02

آقای پور وطن من 43 سال سن دارم. متاسفانه اعتیاد دارم به خاطر یه سری مشکلات نمیتونم ترک کنم خواهشمندم کمک کنید درمانده ام 09138213039

نظر دهید - پسندیدم 3

سولماز 5 اردیبهشت 1399 ساعت 04:02

بسیار عالی و شگفت انگیز.چطور میتونم شماره تماس این فرشته الهی رو پیدا کنم.و باهاشون در تماس باشم؟

نظر دهید - پسندیدم 7

نگاه شما:

security code