| جمعه، 31 فروردین 1403
اختصاصی، نگاه ایران: [caption id="attachment_4433" align="alignnone" width="127"]طاها عبدالهی طاها عبدالهی[/caption] استان سرسبز گیلان با تولید محصولات کشاورزی منطقه معتدل سهمی در اقتصاد کشورمان بر عهده دارد. تالش به عنوان یکی از قطب های این تولیدات به خصوص برنج، انواع میوه و محصولات جالیزی، جایگاه ویژه ای در این بین دارد. آب به عنوان بقای این نوع از اقتصاد جایگاه ویژه ای دارد و با بروز تغییرات طبیعی و غیر طبیعی دسترسی به آب با روشهای مختلفی صورت می گیرد. استقرار مردم بر طبق الگوی ارایه شده توسط دکتر محمد تقی رهنمایی بر اساس نزدیکی به آب و به خصوص رودخانه ها صورت گرفته است. اما همین آب روان امروز به سختی در دسترس قرار دارد. ورود شرکتهای ساختمانی به منطقه گیلان موجب شد تا برداشت غیر اصولی به بهانه پروژه راه سازی آغاز شود و این برداشت تا جایی ادامه پیدا کرد که سردهنه های بسیاری به دلیل عمق ناشی از برداشت به کلی از دسترس خارج شوند. همین مساله موجب شده تا استفاده بیش از حد و فشار بر منابع آب زیر زمینی جهت آبیاری مزارع شدت بگیرد که در چند سال افت محسوس آبهای زیر سطحی را در پی داشته است. به خطر افتادن ذخایر آب زیرزمینی با خشکسالی های مشاهده شده یک زنگ خطر برای این استان است. روشهای استحصال این آب نیز عمدتا با پمپ های برقی صورت می گیرد که فشار به شبکه برق هم از جمله پیامدهای آن است. بیشتر انرژی برق مصرف شده نیز از برق خانگی ایست و اجاره محدود کنتورهای کشاورزیو کمبود آن علاوه بر تحمیل هزینه به استفاده کنندگان برق خانگی افت ولتاژ و قطع مکرر برق را موجب شده است و این بحران کماکان ادامه دارد. ولی این مورد به همین جا ختم نمی شود. کمبود آب در مزارع برنج آسیب دیگری را متوجه بخش کشاورزی گیلان کرد که تغییر الگوی کشت از برنج به کیوی که بیشتر در غرب گیلان به خصوص تالش و آستارا از جمله آن است. امروز اراضی بسیاری به دلیل قیت بالای کیوی نسبت به برنج زیر کشت این محصول می رود و کالای راهبردی برنج به منزله یک غذا که سازمان ملل در چند سال گذشته به علت ارزش غذایی یک سال را به نام این محصول نامگذاری کرد در حال از دست رفتن است. ورود یک محصول جدید به استان حتی کاشت میوه و سایر محصولات را نیز از رونق انداخته است. کاشت ویلا در زمین هایی که روزی رزق و غذای مردم را تامین می کرد رواج پید کرده و کشاورز خسته از جور وارد کننده و دلال و ... که از بردن نام آن باید به طور جدی خودداری کرد فروش زمین و سرایدار شدن همین زحمتکشان را به دنبال داشته و دارد و این سیر همچنان رو به زیاد شدن است. ورود پول به یک منطقه و فقر مالی باعث شده تا دیگر حرمت زمین و اجداد از میان برود و داشتن یک تامین مالی برای کشاورز تبدیل به یک دغدغه شود که با هیچ رهنمودی قابل رفع نیست. اقدامات فیزیکی صورت گرفته هم راه به جایی نبرده و تغییر کشت حتی به صورت شبانه هم باب شده و تیغ لودر نیز دیگر راه گشا نیست. برداش-شن-و-ماسه-011 همه زیان ورود شرکت های راه سازی و ساختمانی به حریم رودخانه ها به همین موارد ختم نمی شود. از بین رفتن حیات رودخانه ای خطری بزرگتر است که در کوتاه مدت چندان ملموس نیست. ولی اگر در یک بازه زمانی بلند مدت به آن توجه شود وخامت اوضاع برای زندگی سال های پایانی نسل حاضر و نسل آینده بیشتر به چشم می آید. برداشت بیش از حد بستر رودخانه ها صنعت شیلات را هم دگرگون کرده و رودخانه های بسیاری دیگر محل تولد لاروهای ماهیان نیست. دستکاری این بستر مولد، ماهیگیر و سایر شاغلین شیلاتی را طوری به انزوا کشانده که دیگر سفید رود که روزی زادگاه ماهیان خاویاری که یک راه درآمدی دولت های محترم بود امروز جولانگاه لودر و کامیون است. همین وضعیت در سایر رودخانه ها از جمله غرب گیلان به خصوص شهرستان تالش هم قابل مشاهده است. از دست رفتن فرصتهای شیلاتی در یک محیط طبیعی تا جایی است که فکر پرورش ماهیان در کنار بزرگترین دریاچه جهان و در داخل استخرها و حوضچه ها یک تراژدی تلخ و در عین حال یک کمدی خنده دار است. اما همه فرصت ها فقط در صید خلاصه نمی شود و چرخه فرصت های شغلی صید تا فروش را تحت تاثیر قرار گرفته و این فرصت ها را هم از بین می برد. آلودگی ایجاد شده حاصل از تخلیه زباله و مواد استفاده شده در ماشین آلات از جمله روغن، گازوئیل، لاستیک و سایر موارد را نباید از نظر دور داشت. کاهش صید و افزایش غیر طبیعی قیمت ماهیان، تغییر ذائقه مردم از غذاهای دریایی به سایر غذاها نیز باید در نظر گرفته شود که یک تهدید دیگر برای سلامت مردم است. زمانی که پزشکان از نقش ماهی در تغذیه می گویند باید به قیمت تهیه یک کیلو ماهی توجه کرد که در طی سالیان نه چندان دور بر خلاف نرخ تورم سیری صعودی تر داشته و ارزش غذایی آن فدای منافع گروهی... می شود. تمام بحث های مطرح شده تا این جای کار بدون ثمر بوده و قدرت این شرکتهای راه سازی بر منافع عمومی، اشتغال و امنیت غذایی می چربد و هر اقدامی در گوشه و کنار گیلان فقط ناکامی را در پی دارد. مقصر بی زبان این روزها گرمای هوا و در یک کلام ابر و باد و مه و خورشید و فلک هستند که صدا و سیما به آن می تازد و اگر این خشکسالی زبان داشت به ما رازهای سر به مهر خود را می گفت! باید یک بار تصمیم گرفت که ارزش ریالی بازار داغ، برداشت شن وم اسه از رودخانه ها چقدر است که مسوولین سکوت کرده اند و در مقابل افزایش بیکاری، کاهش درآمد و آلودگی های زیست محیطی واکنشی از خود نشان نمی دهند.  

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code