| پنجشنبه، 06 اردیبهشت 1403
نگاه ایران:هافبک انزلی چی ها می گوید قبل از شنیدن خبر مربوط به مهرداد اولادی پژمان به من زنگ زد و هرلحظه آرزو می کردیم این خبر تکذیب شود اما کسی در این میان نمی آمد که بگوید این خبر دروغ است. مازیار زارع، هافبک کم حرف ملوانی ها که اغلب سکوت را به مصاحبه های مختلف ترجیح می دهد درباره اوضاع فعلی این باشگاه، فوت مهرداد اولادی و ماندن ملوانی ها در لیگ بر تر گفتگو کرد. هنوز هم منتظرم بگویند مهرداد زنده است زارع حول وحوش ساعت ۱۵ بود که این خبر به پژمان رسید، او فورا با من صحبت کرد، باور کنید هر دو هنگ کرده بودیم و نمی دانستیم چه کنیم، گیج شده بودیم و آرزو می کردیم کسی در این می ان، خبر را تکذیب کند و بگوید دروغ است، مهرداد هنوز زنده است اما با هر کسی که تماس می گرفتیم خبر را تایید می کرد و متاسفانه کسی نگفت که دروغ است. بعد از گذشت این روز ها هنوز هم منتظرم کسی بیاید و بگوید این خبر دروغ بود و مهرداد زنده است. ما به هم ریختیم، خدا به داد خانواده اش برسد من، پژمان و مهرداد در سه بازی اخیر ملوان با یکدیگر هم اتاق بودیم، هنوز هم شوخی هایی که با هم می کردیم، خنده هایمان و حرف هایی که به یکدیگر می زدیم، در ذهنم می گذرد و باور کنید بعد از گذشت چند روز نتوانستم باور کنم که این موضوع اتفاق افتاده و دیگر مهرداد در بین ما نیست. این از وضعیت ماست که همبازی و رفیق او بودیم، خدا به داد خانواده اش برسد که عمری با او زندگی کردند. ما می خواستیم بازی به تعویق بیفتد هضم این موضوع برای ما به شدت سخت بود، نه آن روز و نه در روزهای بعد نتوانستیم درست تمرین کنیم. از خدا می خواستیم که این بازی به تعویق بیفتد اما اینطور نشد. روز اول که به طور کامل در تمرینات عزاداری کردیم و در روزهای بعد هم هرگز نتوانستیم در فرم تمرین قرار بگیریم اما هرطور که بود بالاجبار در بازی سایپا به میدان رفتیم. از صبح کلافه ام که نتوانستم به ختم بروم امروز اعضای تیم به قائمشهر رفتند تا در مراسم ختم مهرداد شرکت کنیم، باور کنید از صبح تا الان کلافه ام که چرا من نتوانستم بروم. متاسفانه به دلیل دردی که در شکستگی گونه دارم و مصدومیت مچ پایی که دیروز نصیبم شد و اکنون ورم کرده نتوانستم به سوی قائمشهر بروم ولی حتما در اولین فرصت با پدر و خانواده ایشان تماس می گیرم و مراتب تسلیت مجدد خودم را اعلام می کنم. از برد برابر سایپا مطمئن بودیم در جلسه تیمی قبل از بازی برابر سایپا مطمئن بودم که این بازی را خواهیم برد. همه چیز برای ما مشخص شده بود. ما تنها یک راه داشتیم و آن هم پیروزی در این بازی بود. از نظر روحی روانی به جایی رسیده بودیم که تصمیم داشتیم هر طور که شده ۳ امتیاز بازی را به دست بیاوریم و آن را به روح مهرداد تقدیم کنیم. با وجود اینکه بدن مناسبی برای بازی نداشتیم چون تمرینات خوبی نکرده بودیم زمانی که وارد میدان شدیم و مشغول گرم کردن بودیم، وقتی انگیزه بچه ها را دیدم برد در این بازی را هم با چشمانم دیدم و مطمئن شدم که نتیجه را به نفع خودمان تمام می کنیم. تقدیم گلم به روح مهرداد کمترین کاری بود که کردم ما اگر استرس کمتری داشتیم می توانستیم این بازی را با ۵ یا ۶ گل به پایان برسانیم. شرایطی که در لیگ داشتیم ما را دچار استرس کرده است و با وجود به ثمر رساندن ۳ گل در نیمه اول در نیمه دوم نتوانستیم گلزنی کنیم. این در حالی است که فرصت های زیادی داشتیم. تنها در ۱۰ دقیقه آخر به دلیل حفظ پیروزیمان عقب کشیدیم و نتوانستیم ملوان ۸۰ دقیقه قبل باشیم. تجربه همه بازیکنانمان هم نتوانست مانع استرس این بازی شود، به هر حال ما برای شادی روح مهرداد سعی کردیم بازی را با پیروزی پشت سر بگذاریم. من هم گلم را به روح مهرداد و خانواده ایشان تقدیم کردم و این کمترین کاری بود که می توانستم بکنم. انزلی چی ها متحد باشند اتفاق مهمی می افتد تن ها دلخوشی بازیکنان ملوان مردم انزلی هستند اگر آن ها نباشند، ملوان وجود نخواهد داشت. مردمی که همه دیدند چطور از تیم حتی در زمانی که دوران افول خود را می گذراندیم حمایت کردند. اگر انزلی چی ها با یکدیگر متحد باشند همیشه اتفاقات مهمی می افتد. بازی دیروز را ببینید پس از ۱۵ هفته پیروز نشدن در آن باران و شرایط سخت باز هم هواداران آمدند و ما را تنها نگذاشتند. در اهواز و اصفهان و تهران هم انزلی چی ها آمدند و ما را تنها نگذاشتند. همه تلاشمان را می کنیم تا آن ها خوشحال باشند. فوتبال ارزش این همه توهین را ندارد من در فضای مجازی حضور ندارم اما دوستانم به من می گویند که گاهی اوقات چه توهین هایی به من می شود. به خدا فوتبال ارزش این را ندارد که خودمان را زیر دین توهین به دیگری ببریم. برای ما که بازیکن حرفه ای فوتبال هستیم همه چیز در همان زمین است، ممکن است با بازیکنی درگیر شویم یا بحث کنیم اما بازی بعدی که همدیگر را ببینیم روبوسی می کنیم و به کارمان می پردازیم اما نمی دانم مردم چرا جور دیگری برداشت می کنند. برای یک درگیری ساده در زمین بازی تا مدت ها ناسزا به ما می گویند در حالی که مثلا من و آن بازیکن خاص پس از بازی با یکدیگر روبوسی کردیم و همه چیز تمام شده است. مهرداد رفت اما تهمت زنندگان بدهکار شدند از مهرداد می شود الگو گرفت تا همین چند وقت پیش او هم بین ما بود و آن همه حرف و حدیث پشت سرش درآوردند، اما اکنون همه حسرت می خورند که چرا پشت سر این بازیکن حرف زدند. او رفت و هرآنچه که مربوط به او بود تمام شد اما گناه و دین تهمت های ناروای خیلی ها باقی ماند. پس بهتر است جور دیگری به زندگی و فوتبال نگاه کنیم. من، هادی و مهرداد از تیم ملی نوجوانان با هم بودیم من همیشه در جریان بازی عصبی می شوم، این را همه می دانند. خودم هم می دانم که درون زمین است و بیرون از زمین با بازیکنان جور دیگری هستیم. من، مهرداد و هادی از تیم ملی نوجوانان که توسط آقای علی دوستی دعوت شده بودیم با یکدیگر فوتبالمان را آغاز کردیم. به فوتبال حرفه ای رسیدیم، با مهرداد علاوه بر پرسپولیس در ملوان هم هم بازی بودم پس با او صمیمی تر بودم. رفتن مهرداد دید من را به زندگی تغییر داد اکنون آن دو رفتند و من که ماندم فهمیدم در ا ین دنیا هیچ چیز ارزش ندارد. خصوصا اینکه در این فوتبال به یکدیگر فحاشی کنیم و ناسزا بگوییم. فوتبال حرفه ای شده و ممکن است هر بازیکنی در هر باشگاهی بازی کند این دلیل نمی شود که همدیگر را ببندیم به باد ناسزا، از میان رفتن مهرداد روی من بسیار تاثیر گذاشت و از آن روز به بعد زندگی را جور دیگری می بینم. احمدزاده جرات در میدان بودن دارد هیچوقت خودم را در حدی ندیدم که بخواهم از یک مربی تعریف کنم اما اکنون باید بگویم محمد احمدزاده مربی بزرگ و با دل و جراتی است، او نترس و وسط این همه مشکل به ملوان آمد و با اینکه می دانست چه کار سختی برای نگهداشتن این تیم در لیگ دارد پا به میدان گذاشت. از او ممنونیم که به کمک تیم شهرش آمد و امیدوارم با کمک هم بتوانیم کارمان را با موفقیت به پایان برسانیم. کسی جای من نبود که بداند چه کشیده ام معتقدم اتفاقات مربوط به بازی با پرسپولیس تمام شده و دیگر لزومی نمی بینم درباره آن ها حرفی بزنم. به هر حال شادی گلی بوده که انجام شده و عصبانیتی بود که در لحظه به وجود آمد. همه می دانند که من به دلیل شرایطی که تیممان داشت و همین طور خودم داشتم عصبی بودم گونه ام شکسته شده بود و درد زیادی داشتم، در وقت های اضافه هم گل خورده بودیم و این اوضاع تیم ما را در جدول بد تر می کرد. همه می گویند اشتباه کردی اما کسی جای من نبود که بداند چه کشیدم و آنطور از کوره در رفتم. خوردبین و طاهری پس از بازی با من تماس گرفتند پس از بازی آقای خوردبین با من تماس گرفتند و با یکدیگر صحبت کردیم، همان موقع با آقای طاهری هم صحبت کردم و ایشان نیز جویای حالم شد. از ایشان ممنونم اما هر آنچه که بود درون آن بازی به وقوع پیوست که با سوت پایان بازی به اتمام رسید. جانمان را می دهیم تا ملوان زنده بماند همه انزلی چی ها بدانند که من و سایر عوامل باشگاه ملوان همه تلاشمان را به کار می بندیم تا این تیم را در لیگ نگه داریم امیدوارم مسئولان در این زمینه با ما همکاری لازم را داشته باشند تا ما هم شرمنده مردم انزلی نشویم. این تیم مدت هاست مظلوم واقع شده. ما جانمان را می دهیم تا ملوان زنده بماند

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code