| چهارشنبه، 05 اردیبهشت 1403
نگاه ایران/دکتر نیما فرید مجتهدی؛ سمانه نگاه چهار سال پیش که گسیل غبار از بیا بان های ترکمنستان به سواحل شمالی ایران توسط نگارندگان شناسایی شد و با توجه به شرایط محیطی موجود، هشدار در زمینۀ خوزستان شدن گیلان هشدار داده شده بود، درد نگارندگان درد کارشناسی بود. اما ماندگاری 10 روزه غبار برخواسته از ترکمنستان که از تاریخ 8 شهریور1397 تا زمان نگارش یادداشت، 18 شهریور(10 روز اخیر)، قلم را به عنوان شهروندی نگران از وضعیت، به حرکت درآورد. در مطلبی که در روزنامه همشهری مورخه 28 مرداد امسال به چاپ رسید، با توجه به شرایط گرمایش جهانی و شرایط محیطی منطقه، هشدار در زمینه گسترش و نفوذ غبار در منطقه شمال کشور داده شد. بهانۀ آن یادداشت، نفوذ 2 روزه غبار به منطقه در تاریخ 5 و 6 مرداد ماه بود، که برای اولین بار، به دلیل غلظت قابلِ توجه، دید افقی را در انزلی به 800 متر رساند. مسئله غبارهای برخواسته از ترکمنستان، امسال نه تنها شمال کشور را به شدت با خود درگیر کرد، بلکه شدت آن در کشور آذربایجان به اندازه ای رسید که خبرها حاکی از اعلام هشدار در باکو برای استفاده از ماسک بود. در این یادداشت اصل و سازکار رخداد و تبعات آن برای گیلان و مازندارن به عنوانِ آخرین تنفسگاه مردم ایران را دوباره بازگویه می کنیم، تا در سالی که با نام آماده باش جوی و هوشیاری آب وهوایی، اندکی به خودآییم و درهمبستگی با هم، خود را برای مواجه با این بحران احتمالی سازگار کرده و سعی کنیم، حال که ریشه بحران را می دانیم، در کاهش فراوانی و شدت این پدیده تلاش داشته باشیم. هرچند این مسئله با توجه به ذات رخدا پدیده گردوغبار، گرمایش جهانی و تغییر آب وهوا، و مسائل مالی-سیاسی و..، امری سخت است. اما باید تدبیر اندیشید، ما اولین مردمان متاثر از غبار نیستیم، آخرین هم نخواهیم بود. باید خردمان را با عمل همراه کنیم. نفس، چیزی نیست که بتوان آن را معامله کرد و به آن نپرداخت، ما محکوم به نفس کشیدنیم، که اگر به خود نیاییم، بی صدا، بی نفس می شویم... کرانه های جنوبی دریای کاسپین، همچون بسیاری از نواحی غربی ایران، هرچند با شدت کمتر متاثر از گسیل گردوخاک است. جهت جریان های حامل توفان های گردوخاک ورودی از مناطق غربی و جنوب غربی ایران به گونه ای است که بخشی از آن در نهایت به کرانه های جنوبی کاسپین (گیلان و مازندران) می رسد. به این معنی که با ورود گردوخاک به نیمه غربی ایران، با توجه به جهت سیر این توفان ها در نهایت به گیلان و مازندارن می رسند. این پدیده سال ها است شناخته شده اما در سال های اخیر همچون دیگر نواحی ایران فراوانی آن افزوده شده و به امری روزمره تبدیل شده است. بیابان ترکمنستان یکی از کانون های عمده رسوبات ریزدانه بیابانی در منطقه است. شمال شرق ایران و جنوب شرقی دریای کاسپین، گاهاً از گسیل گردوخاک از این منطقه متاثر می شوند. طی فصول گرم سال، با توجه به پهنۀ بیابانی موجود در منطقۀ شرق دریای کاسپین، شاهد شکل گیری سلو ل های کم فشارحرارتی در منطقه می باشیم. ویژگی سلول های کم فشار، همگرایی هوا در لایه های پایین جو و به دنبال آن ایجاد حرکت های قائم، در اینجا برداشت رسوب، جهت حرکت در راستای خلاف عقربه ساعت است. این جهت، یعنی ایجادِ بادهایی با جهت شمال شرقی-جنوب غربی است که به سواحل شمالی ایران می رسد. مسئله ای که در این مقاله، از آن به عنوانِ زنگ خطر یاد می شود. تغییرهای مقیاس جهانی و منطقه ای است که در سال های اخیر در منطقۀ خوارزم و آسیای میانه در حال وقوع است. منطقه خوارزم و صحاری آن در چند دهۀ اخیر یکی از کانون های اصلی گرمایش جهانی بوده است. علاوه براین، مدل های پیش بینی تغییرهای آب وهوایی، حاکی از ادامه این روند گرمایش دارد. در مطالعات انجام شده در زمینۀ بیابان و بیابان زایی، این منطقۀ جغرافیایی یکی از کانون های به شدت متاثر از شرایط بیابان زایی است. گسیل توفان گردوخاک به منطقه از جانب صحرای قره قوم و ترکمنستان، که در چند سال اخیر، هم از لحاظ فراوانی و هم از نظر شدت، استان های ساحلی و خوش آب وهوای مازندران، گیلان و گلستان را متاثر کرده است و همچنین تشدید گرمایش جهانی ناشی از تغییرهای آب وهوایی، شرایط را برای حضور و تقویت کانون بحران، در جوار سرزمین ایران، مهیا کرده است. ادامه روند گرمایش جهانی منجر به تقویت کم فشار مستقربر ترکمنستان می شود، علاوه براینکه این گرمایش، سبب خشکی هرچه بیشتر خاک شده که با کاهش انسجام و پیوستگی آن، شرایط برداشت توسط جریان هوا را افزایش می دهد. امری که هم در فراوانی و هم شدت، در سال جاری رخ داده است. سال 1397، آزمون و تجربه ای هشدارآمیز برای ما است. تاثیرهای منفی پدیده غبار بر گیلان *تاثیر بر گونه های گیاهی مرتعی و جنگلی گیلان. گردوغبار وارده امروزه تاثیر منفی خود را برگونه های جنگلی زاگرس نشان داده است. متاسفانه علی رغم فراوانی ورود این پدیده در البرز غربی، توجه و مطالعه ای در این مورد صورت نپذیرفته است. افزایش گردوغبار و کاهش توان فتوسنتزی گیاهان از جمله فاکتورهای مؤثر بر خشکیدگی درختان است که در زوال و خشکیدگی بلوط زاگرس نقش مؤثری دارند. ذخیرگاه های ارزشمند اُرس در دامنه های جنوبی البرز و زَربین در درۀ سفیدرود به طور مشخص و با فراوانی بالایی در معرضِ غبارهای ورودی به استان گیلان هستند. *کاهش دید، افت کیفیت هوا و پدیده های وابسته، شرایط نامطلوبی برایی فعالیت های گردشگری، تفرجی فراهم می سازد. نباید فراموش کرد، فصل بیشینه فعالیت سامانه های نفوذِ غبار به مناطق کوهستانی گیلان، با فصل کوه نوردی، طبیعت گردی و استفاده از مناطق ییلاقی منطبق است. *غبارهای به شدت ریزدانه در فضای جو گیلان، اثرهای منفی بسیار بیشتری از غبارهای درشت دانه روی سلامتی مردم دارد. بنابراین نه تنها مردم مناطق کوهستانی در معرضِ مستقیم آن هستند، بلکه فضای گیلان با نشست غبارهای ریزدانۀ ورودی به جو، و تنفس آن، اثرهای سو بر سلامت مردم خواهد بود. نباید فراموش کرد که امروزه، استان گیلان دارای 9 شهر (20 درصد) در نواحی کوهستانی و جنوبی است که ریسک درگیری آن ها بسیار بالاتر از دیگر مراکز جمعیتی است. *از آثار غبارهای ورودی بر سپیدایی برف، و نقش ان در تسریع ذوب برف مناطق کوهستانی اطلاعی در دست نیست. علاوه براینکه هرگونه تداخل در سامانه تبادل انرژی جو، زمین و یخ خود می تواند تاثیری عمیق بر شرایط خردآب وهوایی در مناطق کوهستانی داشته باشد. *اثرهای غبار بر کاهش دید که اثر خود را می تواند در حمل ونقل هوایی منطقه و پروازهای فرودگاه رشت بگذارد. *اختلال در روند روزمره زندگی مردم، به ویژه در مناطق کوهستانی و جنوبی استان گیلان. افت کیفیت هوا باعث تعطیلی مراکز آموزشی شهرهای کوهستانی و جنوبی استان شد. *اثر گردوغبار ورودی بر روی محصول های کشاورزی استان گیلان مبهم است. محصول هایی چون زیتون و چای که بیشتر در معرض این بارش های خاک آلود قرار دارند. از جمله نکات بسیار مهم در خصوص ریزگردها رابطه مستقیمی است که بین خشک شدن تالاب ها از جمله در استان خوزستان و ورود ریزگردها به این استان وجود دارد خشک شدن تالاب هاعلاوه بر اثرات مختلف زیست محیطی اجتماعی اقتصادی باعث تغییرات اب وهوایی و ایجاد ریزگردها میگردد خشک شدن این محیط غنی از تنوع گیاهی وجانوری باعث برهم خوردن چرخه طبیعت و اسیب های جبران ناپذیری خواهد شد وبستر خشک تالابها به کانونی برای ریزگردها تبدیل میشوند اصرار بر احداث سد لاسک با توجه به وضعیت بحرانی تالاب انزلی و عدم به رسمیت شناختن حق آبه طبیعی تالاب میتواند روند خشک شدن این تالاب ارزشمند را تسریع و بحران ریزگردها را در گیلان تشدید نماید. نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code