نگاه ایران/ سیده طاهره خادم
متٲسفانه رفتارهای ضد اخلاقی و ضد اجتماعی در نسبت های متفاوت، بخشی جدانشدنی از هر جامعه ای بوده اند و حتی جوامع مدرن با رویکردهای جدید تربیتی و آموزشی شان، از چنین فجایعی و مسائلی در امان نیستند. اما این فجایع و جنایات چگونه در جامعه انعکاس و انتشار می یابند؟ آنچه مسلم است افکار عمومی جامعه و بویژه رسانه ها، درباره گزارش چگونگی و میزان شدت آن بسته به نسبت جرم و گروه اقلیت راهکارهای متفاوتی را اتخاذ می کنند!
اگر بخواهیم از منظر زبانشناسی و با نگاهی تحلیل گفتمانی به این مسٲله نگاه کنیم، باید گفت که راهکارهای زبانی گزارش جرم بنا به این که مجرم در کدام سوی دو قطبیِ "خود " یا "دیگری" ایستاده است، متفاوت است!
درباره نحوۀ واکنش جامعه به این نوع جنایات می توان گفت که اصولا این خاصیت جوامع است که در بازتاب روابط قدرت، اگر خطایی از جانب اقلیتی یا به اصطلاح " دیگری " سر بزند بخصوص "دیگری" ای که جامعه، آن را به دلایل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... و در یک کلام به دلایل امرِ وابسته به قدرت ، از "خود" پایین تر می بیند، این نوع خطا، قطبی سازی و برجسته سازی می شود. قطبی سازی یعنی یک نوع "ما" در برابر "آنها /دیگری" شکل می گیرد، مایی که خوب است و بی خطا و دیگری که غیر متمدن است و ... و آمده به این "ما" ی خوب و متمدن ظلم و تعدی روا داشته است. برجسته سازی یعنی، آن خطا بیش از موارد مشابهی که از افراد "خودی/ما" سر زده است، در ذهن و واکنش های مردم و حتی گاهی واکنش های رسانه پر رنگ می شود! حتی در گزارش و شرح ماوقع، این عناصرِ تفاوت، به طور پر رنگ ذکر می شوند، عناصر تفاوتی مثل رنگ پوست: مثلا می گویند دیشب سیاهپوستی... یا مذهب: دیشب مرد مسلمانی... یا ملیت و قومیت: دیشب یک فرد ترک تبار... و گاهی آمیزه ای از چند تایشان: دیشب یک مرد مسلمان سیاهپوستِ سودانی تبار... هر چه جامعه ای به تفاوتها بیشتر اهمیت بدهد در واکنش ها این قطبی سازی و تفکیکِ" ما" از "دیگری" و برجسته سازی پررنگتر است! و همیشه در این نوع اتفاقات، تمام جامعۀ اقلیت، تحت فشار افکار عمومی اکثریت و حتی مورد آسیب آن قرار می گیرد! و گاهی افراد این گروه اقلیت برای این که مورد تهاجم واقع نشوند بر این تفاوتها و نیز تفاوت آن فرد از گروه خودشان دامن می زنند!
حال اگر این جنایت از جانب "ما" درباره "دیگری" اتفاق بیفتد چگونه است؟
در این صورت دقیقا فرایند عکس اتفاق می افتد؛ یعنی عدم قطبی سازی و حاشیه رانی: عدم قطبی سازی به انواع مختلف صورت می گیرد، مانند: کمرنگ کردن هویت" ما " و عدم تاکید بر "خودی" بودن فرد متخلف، مثلا نمی گوییم دیشب یک مرد هموطن ما به یک دختر مهاجر تجاوز کرد، در بهترین وضعیت به هنگام گزارش فاجعه می گوییم: دیشب مردی/فردی... و این نوع کلام و انتخاب واژگان، دستِ تعبیرکنندۀ پیام را باز می گذارد. این یعنی هر فردی یا هر مردی و مهم نیست که آن فرد یا مرد کیست! در حالی که در وضعیتِ عکس آن، مهم بود که بگوییم فرد خاطی کیست، چه رنگی ست، کجایی ست و مذهبش و ملیتش چیست!
دیگر راهکارِ این مواقع، در گفتمان قدرت، حاشیه رانی ست، که از طرق مختلف صورت می گیرد، مثلا با انتخاب واژگانی که بار معنایی منفی کمتری دارند و احساس منفی کمتری را بر می انگیزند و یا کاربرد کمترِ صفاتِ ارزشگذار منفی مانند وحشیانه، مجرمانه و غیره.
از دیگر روش های پرکاربردِ حاشیه رانی و کمرنگ سازی، بخصوص در رسانه، استفاده از جملات مجهول با مرجع نامعلوم است مانند: گفته می شود که دیشب فردی... این "گفته می شود " نوعی عدم یقین و قطعیت را در ذهن ایجاد می کند و به این صورت گزاره های آن خبر در ذهن به حاشیه رانده می شوند، درست عکس فرایند برجسته سازی!
ما نیز بنا به شیوۀ تفکر قوم گرایمان، از این راهکارها فراوان استفاده می کنیم، برای مثال اگر یک تبعه افغانی به دختری ایرانی تعرض کند، بر روی ملیّت فرد متجاوز تٲکید می کنیم و حتی به آن عمومیت می بخشیم و به کل جمعیت مهاجر افغان رویکردی خصمانه می گیریم و ناگهان در رسانه و مجلس و... طرح سامان دادن به امور مهاجرین را مطرح می کنیم ولی اگر همین فاجعه درباره دخترک معصوم افغان صورت بگیرد، دیگر ملیّت فرد خاطی کمرنگ می شود و روی ایرانی بودنش تاکید نمی شود و حتی گاهی صدایی که از نمایندۀ مجلس شنیده می شود این است که کسی که آن خبر را منتشر کرده باید مجازات شود؛ چون اولا مشخص نیست خطایی رخ داده یا نه - حاشیه رانی- و ثانیا در صورت صحت، انگیزۀ خاطی مشخص نیست و نیز آبروی نظام را نباید برد؛ این یعنی همان قطبی سازی "ما"ی خوب در ذهن که اگر کار بدی می کند حتما علتی دارد و باید پنهان بماند، در برابر "دیگری" معصوم ۵ ساله و نیز عدم قطبی سازی آن امر در افکار عمومی و رسانه!
نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تائید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.