| جمعه، 31 فروردین 1403
جواد اسماعیل پور رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی استان گیلان در روزهای اخیر شاهد انتشار اخبار و پخش فیلم هایی خاص از اتفاقی ناگوار در دبیرستانی در تهران هستیم که موجب بروز خشم و عصبیت و افسوس و تالم و تاثر و تاسف و محکومیت و دستور و خواستار و … بوفور در فضای مجازی و رسانه ای نسبت به رفتار خارج از عرف تعدادی دانش آموز دبیرستانی با همراهی ناظم مدرسه بودیم؛ درست خواندید ” رفتار خارج عرف تعدادی دانش آموز با همراهی ناظم مدرسه” فارغ از هیاهوی ساخته و پرداخته در خصوص این واقعه( صد البته شنیع و ضداخلاقی و ضد اجتماعی و ضد سلامت در فضای امن و آرام و پاک و ساده مدرسه) و جدای از یقه دری ها و یقه گیریهای همیشگی از سر جو گیری و جو دهی اجتماعی و بعضا فرصت سازی و واخواهی سیاسی و مذهبی و اعتقادی و زیر سوال بردن نظام حکومتی، دولتی، اداری استخدامی، تربیتی و آموزشی ..آنچه در این مجال و مقال بدان میپردازم نه از باب محکومیت و تقبیح این اتفاق که اساساً ورود به آسیب شناسی این مساله پیش آمد در مدرسه معروف و وقایعی ازین دست در گذشته، در کنار حساس سازی به موقع و ریشه یابی به هنگام و برنامه ریزی های دقیق با بهره گیری از تجارب ارزشمند کشور های مترقی در کاهش بروز اینگونه ناهنجاریها در محیط آموزشی، خود گویای دغدغه اجتماعی اینجانب و همه دلسوزان خواهد بود؛ اما از باب حرفه مددکاری اجتماعی و از منظر مساله یابی و ریشه یابی اتفاق پیش آمد، فارغ از هیاهوی احساسی حاکم بر جامعه، اولاً انتشار این اخبار با این کیفیت و با نگاه سطحی نگرانه به بهانه تشکیل موج مطالبه گری و فرجام خواهی آسیب دیدگان و مدعیان حقوقی، عمومی و خصوصی به نفع آرامش و امنیت روانی اجتماعی جامعه بویژه فضای آموزشی اعم از معلمان و دانش آموزان و خانواده ها نخواهد بود. ثانیا بکار بردن عباراتی نظیر تجاوز گروهی، تعرض گروهی، آزار جنسی، کودک آزاری و ترغیب و تهییج به رابطه جنسی و… با روح انتخابی و کنجکاوی های شیطنت آمیز و هرزه کاری های این مقطع سنی مغایرت داشته و شاید در کوتاه مدت برای سرد کردن تنور داغ احساسات جریحه دار شده مناسب ولیکن در بلند مدت مشکلی را در رویارویی با اصل انحرافات رو به گسترش در جوامع مختلف از جمله مدارس حل نخواهد نمود. با نگاهی جسورانه و بدون تعارف بایستی به نقش و سهم دانش آموز امروزی در قائله پیش آمده در مدرسه معروف و بر هم خوردگی موازین تعریف شده استاد- شاگردی در بویژه در مدارس غیر انتفاعی و فضای حاکم مقرراتی سست و بی چارچوب در اینگونه مدارس با موقعیت مکانی خاص بالای شهر و انتظارات نابجای خانواده از آزادی و رفاه در مدارس غیرانتفاعی( پول محور)، نبود نظارت های مکفی بر نحوه معادلات رفتاری دانش آموز با معلم تا این سطح پیشرفته و عمیق و آسیب زننده، تبدیل یک رفتار و کنش ناهنجار به هنجاری صمیمانه و رفاقتی و خارج چارچوب قانونی- عرفی در مدرسه یکی از مهمترین عوامل بروز این اتفاق بوده است. از دیگر عوامل غیر قابل انکار و سهیم در این اتفاق(در کنار ابراز همدردی با فریادهای دردناک خانواده های دانش آموزان خاطی)، این خطای تربیتی و سبک ناسالم زندگی خانواده ها میباشد؛ سبک زندگی متفاوت فرزندان رها شده در خانواده های مرفه، بر هم ریختگی نظم شکلی اعضای خانواده، فاصله تاثیرگذاری و تاثیر پذیری والدین و فرزندان و خلاء های بوجود آمده عاطفی و احساسی فیمابین و سرگرمی های جایگزین خارج عرف اعضای خانواده اعم از ماهواره، دوستی های مجازی، مشغله های اقتصادی فراگیر، کمبود فاحش سهم آموزه های مهارتی رفتاری سالم فرزندان در سبد تربیتی خانوار، ایجاد روابط اجتماعی سبُک ( رفتارهای خارج عرف جنسی اعم از شوخی یا جدی)، بهره گیری ناسالم از امکانات هوشمند غیر قابل کنترل اعم از تبلت و گوشی همراه و فضای ناسالم مجازی و دسترسی آسان و بی قید و شرط به امکانات و ورود آن به محیط آموزشی مدرسه و سطح و عمق ارتباط گیری خارج چارچوب با یکدیگر در مدرسه با توجه به مقطع سنی حساس و زمینه خانوادگی و شخصیتی نابهنجار رشد یافته در دل خانواده و… به هیچوجه قابل انکار نبوده و نکته ای است که بایستی همه خانواده ها بدان دقت نظر منصفانه داشته باشد. شکست قبح رفتار هایی نظیر مصرف مشروبات الکلی و استعمال مواد مخدر و محرک و پخش کاندوم در مدرسه، مشاهده فیلمهای پورن در گروههای مجازی همکلاسی ها، ورود گوشی و تبلت در مدرسه و…اقدامی آنی و لحظه ای نبوده که موجب تهییج یا ترغیب یکباره دانش آموزان نسبت به هم یا بهره کشی جنسی ناظم از دانش آموز بوده باشد. ازینرو باید منطقی بود که اینگونه تظاهرات جنسی در محیط مدرسه به زمانی قبل تر و به محیطی خارج از مدرسه و به گروهی خارج از اعضای مدرسه نیز مرتبط بوده و وقت پاسخگویی اینان نیز فرا رسیده است. و اما سر آخر مطلب میرسیم به سهل انگاری سیستم آموزشی اعم از دولتی و غیر دولتی در به کار گیری پرسنل فاقد صلاحیت روانی و دارای اختلال شخصیت( که هیچگاه از طریق پروسه گزینش مذهبی سنتی و اغلب بی ربط به نوع شغل قابل شناسایی نیست) و همچنین به کار نگیری حداقل روش های رایج و علمی دنیا در آسیب شناسی انحرافات اخلاقی و جنسی گروههای سنی در معرض خطر و عدم تمایل به ورود به مهمترین چالش های اخلاقی حاکم بر فضای مدرسه تا حد انکار واقعیات و… که با بروز اتفاقاتی ازین دست در سالهای اخیر بیم آن میرود که خانواده ها عطای تعلیم و تربیت فرزندان را در مدارس به لقایشان ببخشایند. نکته آخر مخاطب این نوشتار، سیستم تقنینی، اجرایی و قضایی و امنیتی در برخورد با این اتفاق و موارد مشابه آنست؛ و آن اینکه قربانی این داستان فرد یا افراد خاصی نبوده و نیستند بلکه همه احاد جامعه ازین واقعه متالم شدند؛ پس لازم است قبل از هرگونه اقدام شتابزده و عجولانه ای با موشکافی دقیق در وضعیت وضع قوانین و نحوه اجرایی شدن مقررات و ضرورت بازنگری ارزیابی ها از آسیب های اجتماعی مدارس و بررسی کیفیت بسته های آموزشی کارآمد، با نگاهی به حقوق شهروندی و خانواده و.. نه اقدام صرف به محکومیت یک نفر( در اینجا ناظم مدرسه) بلکه مباشرت عاملین آن در سطوح مختلف شناسایی و محاکمه منصفانه اصلاحی – تادیبی نمایند. باشد که تسکینی بر آلام دردمندان بوده و موجبات افزایش ضریب امنیت روانی اجتماعی کشور را فراهم نماید. نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تائید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.  
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code