نگاه ایران/بهنام ربیع زاده
رشید پور در مواجهه با رییس جمهور ٬ به خوبی اهداف اصولگراها را در پوست مجری پیگیری کرد و به نتیجه شان رساند .
بازی رشید پور
درواقع او رل پوپولیستی اش را خوب بازی کرد تا مثلاً نماینده افکار عمومی باشد. او سئوالهایش را طوری مطرح کرد که عموماتم اقتصادی داشت. چیزی که امروزه مردم درگیر آن هستند. اما از مشکلات و نقاط ضعف بودجه و چرایی آن که ارتباط مستقیمی با کاستی های اقتصادی دارد حرفی به میان نیاورد .
رشید پور از اکثر مقوله ها که روحانی می توانست درباره اش حرف بزند به سادگی گذشت و بعضی اوقات رییس جمهور را آچمز کرد .
او پیوسته از روحانی قول های متعدد گرفت. کاملا مشخص است که مخالفان دولت چه برنامه وموانع هایی را برای دولتی که زمین خورده و می خواهد برخیزد دارند. یعنی آنها به هر طریقممکن نمی خواهند اجازه برخاستن به دولت بدهند.
بنابراین رشیدپور پس از هر سئوال بلافاصله از روحانی « قول » می گرفت . « قول گرفتن » در هیچ جای دنیا مرسوم نیست و حتی خنده دار است . او گفتگویش را با « استاندارهای جهانی » مقایسه کرد اما نمی دانست که هیچ مجری یا مصاحبه کننده ای از رییس جمهوری قول نمی گیرد . اصلا وظیفه اش چیز دیگری ست . او باید پرسش کند تا شخص پاسخ دهد و قضاوت را به مخاطب بسپارد .اما رشیدپور وظایف دیگری هم داشت که بخوبی انجام داد .
طرح سئوال های دیکته شده یکنواخت ٬ مشابه و در راستای هم از یکسو و تکرار آن ها ( برای اینکه وقت رییس جمهور را بگیرد تا مبادا به چیزهای دیگر بپردازد ) و عبور از مسائلی که ممکن است طرح آن به ضرر روسای رشیدپور تمام شود و همچنین وعده پرسیدن سئوالهایی که روحانی برای پاسخ دادن به آن برنامه داشت .
رشیدپور برای آنکه روحانی به موضوعاتی که سهوا یا عمدا از دهانش بیرون آمده بود نپردازد عبارت « در ادامه این را مطرح خواهم کرد » یا « آن را خواهم پرسید » را بارها و بارها بکار برد . او درحالیکه بعضی موارد را چند بار به اشکال گوناگون مطرح کرد ٬ هرگز مواردی را که طرح آن مورد خواست حامیان دولت بود بیان نکرد . البته روحانی هم نتوانست دست رشیدپور را بخواند و یا اینکه شاید به مجری اعتماد کرد .
در واقع رشیدپور و اصولگرایان برنده گفتگو بودند چرا که طوری گفتگو را به پیش بردند که همان حرف های همیشگی روحانی از تلویزیون منعکس شد و حتی گاهی نیز عقب نشینی هایی از دولت دیده شد .
ضعف روحانی
روحانی دیشب آن روحانی همیشگی نبود . گویا او آمده بود که جواب دهد اما نتوانست از پس رشیدپور و اصولگرایان را برآید .
روحانی نتوانست خود را از دایره آنها بیرون بکشد تا به فرهنگ و هنر و اقتصاد و اعتراض و آزادی و حقوق شهروندی بپردازد.
روحانی یا در حالت آچمز قرار گرفت یا « قول » داد . او حتی در پاسخ به پرسشهایی که می شد درباره شان حرف زد ضعیف بود .
مثلا وقتی به آلودگی هوا یا ریزگردها رسید انتظار می رفت که از رییس جمهور بشنویم ؛ برخورد با این پدیده ها مستلزم صرف بودجه مناسب است اما وقتی بودجه فلان موسسه فرهنگی دهها برابر بودجه محیط زیست است چه انتظاری از دولت دارید ؟
یا ایکه برای مهار ریزگردها نمی توان هم از دیوار سفارت بالا رفت و هم انتظار همکاری داشت .
البته علت بعضی از مواردی که روحانی را در شرایط آچمز قرار می داد یا در پاسخ دادن ضعیف عمل می کرد ٬ در خود دولت است و همین مانع از پاسخ جامع و قاطع به پرسش ها می شد .
راس و بدنه دولت آنی نیست که همت آنچنانی در رفع نیازهای مردم داشته باشد . او در اردیبهشت نیز به آن اشاره کرده بود اما گویا توان لازم را برای تغییرشان نداشت .خب ! نیروهای بسیار زیاد بجا مانده از دولت قبل که مسئولیت های بزرگ و تعیین کننده دارند ٬ ممکن است برای خالی نبودن عریضه اقدامی انجام دهند اما نه دلشان بحال مملکت میسوزد نه مردم . تجربه ثابت کرده که دل آنها فقط برای خودشان می سوزد !!
از سوی دیگر اختلاس های متعدد که گاه و بیگاه در دولت رخ می دهد ( نمونه اخیرش در وزارت نفت ) و یا بازداشت مسئولین دولت اعتدال در تهران و استانها خود بیانگر ضعف ٬ عدم پاکدستی و سوء مدیریت در بعضی از بخش هاست و این موارد امید را از مردم ستانده است .
بنابراین روحانی با توجه به تیم مدیریتی اش وضعیتی که برای مردم ساخته است گاهی آچمز می شد و یا پاسخ هایش امید را به جامعه تزریق نمی کرد .
برد نسبی اصولگرایان
از مدتها قبل اصولگرایان تلاش مضاعفی را شروع کرده اند که دولت فعلی نتواند سر راست کند . اگرچه این ارثیه زمینگیری تا حد زیادی از دولت قبل رسیده است و حتی بخش زیادی از بدنه دولت را عوامل خودشان پر کرده اند اما آنها بنا دارند همان کاری را که با دولت اصلاحات کردند با این دولت هم بکنند
یعنی سنگ اندازی های گوناگون ٬ سیاه نمایی در بخش هایی که موفقیتی در آن دیده می شود وذبزرگنمایی نقاط ضعف . گویا دیگی که برای آنها نمی جوشد مهم نیست که چه درآن بجوشد . بنابراین دولتی که به همت اصلاح طلبان به قدرت رسیده به هیچوجه نباید موفق عمل کند ولو اینکه اصلاح طلبان هم از آن رضایت کافی نداشته باشند . هدف کاملا مشخص است ؛ «عدم بازگشت اصلاح طلبان » .
خب آنها یک زمانی از « مرگ اصلاح طلبان » حرف می زدند اما بعدا دیدند که همین جسم نیمه جان اصلاحات با همه امکاناتی که مخالفانشان دارند ٬ از فربه ترین های شان هم قوی تر است
حالا هم گرچه امکانات زیادی در اختیار دارند اما مثل همیشه می خواهند « همه » در اختیار خودشان باشد . بنابراین کشاندن کشور به نا امیدی بهترین راه برای بازگشت و یکدست نمودن دولت و مجلس به نفع خودشان است .
طبیعی ست که پرداختن به مخرج مسئله یکی از راههای رسیدن به این هدف است . اینگونه است که رشیدپور ( به خواست اصولگرایان ) پیوسته از صورت مسائل می گذشت و مخرخ را مد نظر قرار می داد و روحانی هم ناگزیر به پاسخ های « قانع نکننده » می شد و نمی توانست خود را فراتر نگهدارد تا هم به مخرج بپردازد و هم صورت.
انتظار می رفت که روحانی با توجه به مشخص بودن موضع تلویزیون تحت سیطره اصولگرایان ٬ برنامه را بخوبی هدایت کرده و تمام « حرف های گفتنی » را در اولویت می نهاد .
اما او - بخوبی - نتوانست گفتگو را مدیریت کند . او از اشتغال و برنامه های پیش رو که می تواند به معیشت سامانی نسبی بدهد عاجز ماند . واین باعث برد نسبی مخالفان داخلی و خارجی اش شد که هر روز بر طبل اقتصاد و معیشت می کوبند . عدم مدیریت روحانی بر گفتگو این امکان را به مخالفانش داد تا به مردم بگویند که دست رییس جمهوری خالی ست و تنها « گفتار درمانی » می کند .
آنها از روحانی « قول » های متعدد گرفتند تا بعد از سنگ اندازی های زیاد و متوقف کردن دولت ٬ به مردم بگویند این تمام توان دولتی بود که اصلاح طلبان حامی اش بودند . دولتی که به قول هایش جامه عمل نپوشاند .
نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تائید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.