| شنبه، 01 اردیبهشت 1403
«کلانشهر» احمدی نژادی در رشت؛
       کد خبر: 159673
 فرشته رضایی روزنامه نگار ۲۰ تیرماه سال ۸۸ بود که معاون عمرانی وزیر کشور اعلام کرد، رشت کلانشهر می شود. این اقدام در آن زمان با تایید رئیس دولت وقت (احمدی نژاد) انجام گرفت و رشت به عنوان نهمین کلانشهر کشور انتخاب شد. آن زمان مسئولین وقت خبر می دادند رشت از سال ۸۹ از اعتبارات عمرانی و حمل و نقل کشور سهم خواهد برد. شهر رشت طبق آمار سال ۹۵ کشور با جمعیت ۷۴۸، ۷۱۱ هزار نفر جمعیت در رتبه ۱۱ کشور قرار دارد. طبق تعریف دولت گذشته هر شهری که بیش از ۵۰۰ هزار نفر جمعیت داشته باشد جزو کلانشهر حساب می شود. با این حال بسیاری از کار شناسان معتقدند این تحلیل دولت قبل مانند بسیاری از تصمیمات یک شبه و آنی اش کارساز و راهگشای معضلات ریز و درشت شهری نیست. چرا که از نظر تعاریف بین المللی شهرهای بالای ۸ میلیون شهر جزو ابرشهر ها محسوب می شوند و این تعریف در رده ملی به شهرهای بالای یک میلیون نفر جمعیت اطلاق می شود. بنا بر این تعریف، رشت جزو معیارهای کار شناسی شده کلانشهرهای کشور هم قرار نمی گیرد تا از مزایای قانونی آن بهره ببرد. در حال حاضر شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، کرج، شیراز، تبریز، اهواز و قم به صورت رسمی کلان شهر محسوب می شوند. طبق آماری که سال گذشته معاون وزیرکشور از بودجه کلانشهرهای کشور داده است، مشخص شد حدود نیمی از بودجه شهرداریهای کشور به کلانشهر ها اختصاص یافته است. در این رابطه «هوشنگ خندان دل» اعلام کرده است: ۴۵ درصد بودجه شهرداری های کشور که معادل ۶۰ هزار میلیارد تومان به ۸ کلانشهر ایران اختصاص یافت. در واقع حدود ۴۵ درصد بودجه شهرداری ها بین هفت تا هشت شهر بزرگ و ۵۰ درصد نیز بین ۱۲۴۰ شهر کشور توزیع شده است. بر اساس آمارهای موجود حدود ۱۸ هزار میلیارد تومان تنها به شهر تهران اختصاص یافت. بعد از تهران شهر مشهد با حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان، بیشترین بودجه را از کلانشهر شدن خود نصیب برده است. بودجه های چشمگیری که رقم کمی هم نیستند موجب شده تا شهرهایی مانند رشت و اراک و ساری و... هم با اینکه به طور غیررسمی کلانشهر هستند، ماراتن عجیبی در رسیدن به شاخص های یک کلان شهر یا ابر شهر داشته باشند. اینکه بسیاری از مناطق روستایی و حاشیه که اقوام مختلف غیرگیلانی و غالبا محروم دارند، را جزو محدوده شهری حساب کنند، یا روستاهایی که حتی دهیاری دارند اما جزو مناطق شهری ۴ و ۵ رشت محسوب شوند تا از این طریق آمار جمعیت یک شهر را ارتقا دهند. شاید این تنها ابزار در دسترس مدیران شهری در حال حاضر برای دستیابی به عنوان پرطمطراق «کلانشهر» باشد. اما باید بررسی کرد شهرهای کم جمعیت اروپایی و آمریکایی یا آسیایی هم همین راه را برای توسعه پیموده اند؟ و آیا اساسا می توانیم بسیاری از جمعیت موجود در شهر را شهرنشین حساب کنیم؟ شهر نشینانی که نه از حقوق خود و نه از وظایف خود آگاهند و در سیاست های کلان برنامه ریزی شهری هم نقشی ندارند. در انتخابات شورای شهر نمایندگان نامتوازن و بدون تناسب را راهی پارلمان شهر می کنند و حتی زیرساختی برای زندگی و رفاه آن ها فراهم نمی شود. هنوز هم خیابان های رشت متاثر از وجود چاله های بسیار است که برخی از آن ها به بد ترین فرم اصلاح و لکه گیری شده اند. هنوز برای دفع زباله و ساماندهی پسماند با مشکلاتی اساسی مواجه ایم، هنوز هم در زمینه شبکه حمل و نقل شهری، ایجاد بزرگراه و... بسیاری از خواسته ها و برنامه ها محقق نشده است، هنوز هم پیمانکاران پل های عابر پیاده را در پیاده رو ها وصله پینه و نصب می کند، هنوز برای دریافت عوارض از شهروندان رشت مشکل وجود دارد و تنها یک درصدشان (طبق آمار خود شهرداری رشت) عوارض می دهند. شهرداری در دو سال گذشته ناچار شده برای دریافت مطالبات خود اسامی بدهکاران را -با نام مخفف اما آدرس مشخص- رسانه ای کند تا بتواند بخشی از طلب خود را دریافت کند. در این شهر سیستم ممیزی به درستی اجرا نشده است، معضل خانه های نسقی بیداد می کند و ۴ دوره شورا نتوانسته اند آن را حل و فصل کنند، آنهم در شرایطی که بسیاری از مدیران شهری هنوز هم نمی دانند تعریف یک شهر یا کلانشهر چیست و سیستم سنتی شهرداری بشدت نیازمند نوسازی و چابک سازی است، در این وضعیت ما به سمت کدام کلانشهر حرکت می کنیم؟ «کلانشهر» احمدی نژادی، یک شبه و آنی؟ می خواهیم به زور ِ جمعیت در متراکمترین استان کشور-پس از تهران- خود را کلانشهر بنامیم؟ یعنی از تمام شاخصه های یک کلانشهر بودن، تنها جمعیت اش را داشته باشیم و بس؟ به نظر می رسد اطلاق این واژه فقط یک موضوع تبلیغی است و برخی مدیران شهری و استانی گیلان فکر می کنند که کلمه کلانشهر بر ابهت رشت و ویژه بودن آن می افزاید. در حالیکه چنین نیست. بسیاری از شهرهای دنیا منتظر کمک ها و یارانه های دولتی نمانده اند، بلکه خواسته اند دولت به جای یارانه، از میزان دخالت ها و بروکراسی های خود در راه سرمایه گذاری کم کند تا آنان راه توسعه را به پیش ببرند. آن ها راه توسعه را با تقویت اعتماد محلی و تلاش و توسعه زیرساخت ها با استفاده از منابع خود در پیش گرفته اند؛ توسعه ای فارغ از دردسرهای موجود جمعیتی کلانشهرهای کشور. رشت از نظر استراتژیکی، اقتصادی، بازرگانی، کشاورزی و... استعداد زیادی برای سرمایه گذاری در حوزه های مختلف دارد و اینکه تاکنون این شهر صدساله که همواره جزو اولین ها بوده، از توسعه عقب مانده است دلیلش اطلاق واژه ای به نام «کلانشهر» و استفاده از بودجه سالانه دولتی نیست. بنابراین بهتر است قبل از اطلاق این واژه برای شهر خود، ابتدا سیاستگذاری ها، تصمیمات و همکاریهای خود را کلان کنیم تا به «توسعه» کلان برسیم. رشت تنها شهر کشور است که عنوان «شهر باران» را یدک می کشد. همین عنوان خاص آن را از دیگر شهرهای ایران متمایز می کند پس می تواند با تکیه به این عنوان که بسی بهتر، کارساز تر و جذاب تر برای مباحث توسعه و سرمایه گذاری است، به شهری توام با آرامش و رفاه، توسعه، فرهنگ شهرنشینی فارغ از رشد صرف ِجمعیتی برسد. نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تائید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.   

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code