| جمعه، 07 اردیبهشت 1403
یادنامه‌ای در سوگ استاد سخن، سیاست و بزرگداشت اخلاق عملی؛
       کد خبر: 153331
مجید یوسفی ایرج هوسمی آموزگار، ادیب، معتمد و رئیس اتحادیه چای کاران کشور و درواقع یکی از خدمت گذاران اصیل این مرزوبوم در سن 91 سالگی براثر سرطان در زادگاهشـ رودسر ـ درگذشت. طی سال های اخیر، نام او اغلب به عنوان رئیس و سخنگوی اتحادیه چای کاران و حتی عضو شورای عالی خانه کشاورز در رسانه های معتبر کشور به عنوان  حَکم و قاضی بین دولت و چای کاران نامی آشنا و امیدی برای امیدواران بود. مردی که تا واپسین روزهای حیاتش همواره سکان دار اخلاق، سیاست ورزی و رازداری برای هزاران باغدار در نواحی شرق و غرب گیلان بود و از قضا،نقش های ممتازی طی این سال ها در تامین نیاز چای کاران ایفا کرد. قشر و طبق هایی که سال هاست با اقتصاد ظ و رانت های پیدا و پنهان صنعت چای در چین های اول و دوم دست وپا می زند اما کمتر مفری می یابد. بااین همه، می توان جایگاه او را بیش از آن که رئیس و سخنگوی یک صنف و قشر اقتصادی ـ اجتماعی برشمرد، به تنهایی برشی از تاریخ معاصر این سرزمین دانست که به مدد منطق، اخلاق و مصلحت بینی های عالمانه اش ـ طی نزدیک به یک قرن در بین صدها هزار مشتاق این آب وخاک ـ در جهت استیفای حقوق انسانی جامعه ایفای نقش کرد. اگرچه طی سال های مدیدی او یاور و مشاور زارعان این خطه از کشور بود اما به نظرم نباید اهمیت هوسمی را تنها به نقشی صنفی تقلیل بخشید. چندان که نقش او در بزنگاه های حساس تحولات سیاسی و اقتصادی بخش شمالی کشور به تدریج او را از هیات یک مدیر و مدبری خردمند به مصلحی اجتماعی و پدری معنوی اما کارآمد مبدل ساخت. آرام، متین و خویشتن دار بود اما در موقعیت های صعب و دشوار جامعه از ایفاگران نقشی بود که جامعه از بزرگ مرد دوران خود انتظار داشت. روایت هایی که طی این سال ها سینه به سینه، ورد زبان ها شد، گویای کلامی برنده، نافذ و محکمه پسند بود که اغلب منجر به گشایش در اموری می شد که بی اذن و اقتدار یگانه مردی بزرگ انجام نمی پذیرفت. چندان که طی سال های عصر پهلوی دوم او بود که با وثوق و اعتماد مقامات سیاسی و روحانیون متنفذ شهر به خود گره ها بازمی نمود و بعدها در سال های پس ازآنقلاب به نمادی از  اخلاق و مردم داری بی همتا بدل شد. یکی از مهم ترین نقش های او رتق وفتق امور مربوط به مدرسه عالی مدیریت لاهیجان در کسوت مدیریت روابط عمومی این مدرسه بود که دوشادوش بزرگانی چون دکتر حشمت علایی، ایرج والی پور، داها، رضایی و حتی در کنار محمدرضا روحانیاز روسای این نهاد تربیت ساز پس ازآنقلاب اهتمام خود را مصروف آن داشت تا نهال نورس یکی از اولین مدارس عالی بدور از پایتخت جوانه زند. مرحوم ایرج هوسمی از معدود مدیران کاردان محلی این مدرسه، از همان ابتدا در نقش پدرخوانده دانشجویان چنان ایفای نقش کرد که حتی در مواقعی بحرانی  مدیریت عالی این نهاد دانشگاهی از رفع ورجوع آن مستاصل می ماند. در ابتدا وقتی در تابستان  1348 قرار بود یک نهاد دانشگاهی از سوی دکتر حشمت علایی در شمال کشور تاسیس شود، نصرت الله مشکاتی ـ معاون وقت آموزش پرورش و رئیس مرکز اوقاف لاهیجان ـ او را به دکتر علایی معرفی کرد که در همان ابتدا با حسن رفتار و نگاه عالمانه اش به موضوعات آموزشی چنان شیفته او شد که او را به دستیار ارشد خود در مواجهه با مسائل منطقه منصوب ساخت. چندان که خود بعدها از همان ملاقات روایت کرد نشان از ذکاوت و تیزهوشی وی داشت «در تهران وقتی به حضور دکتر علایی رفتم، در بدو دیدار اظهار خوشبختی کردند و روزنامه ای [آگهی جذب دانشجو در مدرسه عالی مدیریت لاهیجان ] به دستم دادند و گفتند چند لحظه ای این را مطالعه کنید. دیدم مسئله پذیرش دانشجو است اما متفاوت از جذب دانشجو در دانشگاه تهران بود. استنباط من از تنظیم سوال این بود که برای پذیرش دانشجو بیشتر تاکید بر ضریب هوشی دانشجویان  است، یعنی ضریب هوشی را مقدم بر معلومات عمومی دانشجو دانسته بودند. من آن را خواندم و شخصاً به نتیجه مشخصی رسیدم. ایشان هم دقایقی بعد پرسیدند نظرتان در مورد این آگهی چیست؟ گفتم آشکارا این آگهی، بافرم دعوت به دانشجوی دانشگاه های تهران متفاوت است. انگار به مسئله هوش داوطلبین التفات بیشتری شده است. لبخندی زد و تاکید نمودند که ما معتقدیم «اگر هوشمندی باشد فراگیری دشوار نخواهد بود. اما اگر هوش کم باشد تفهیم مطلب با سختی همراه خواهد شد و افراد نخبه را نمی شود جمع کرد.» با همین شاه بیت "هوش و سهولت در فراگیری مفاهیم" هوسمی راهی گیلان شد و سکان نهادی را بر عهده گرفت که بعدها به اولین مدرسه خصوصی مدیریت عالی کشور نام گرفت.هوسمی چنان با عشق و حوصله مشغول به کار شد که دیری نپایید اغلب دستگاه های دولتی شهر به مدد او آمدند. آن چنان که اعتبار و جایگاه پیشین خود را درگرو تهیه سریع اسباب و اثاثیه مدرسه از سوی اداره آموزش وپرورش لاهیجان، اداره اوقاف و اداره بهداشت دید که در آن روزها ـ تاسیس مدرسه ـ بسیار دشوار می نمود. مدرسه عالی مدیریت لاهیجان چند ماهی آغاز به کارکرده بود که ناگهان شایعه ای دانشجویان را به خیابان ها کشاند. جوانان آرزو دلی که برای اخذ مدرک لیسانس جذب آن شده بودند ناگهان باواسطه هایی دریافتند که این دوره نه به اخذ لیسانس که به دوره کاردانی تقلیل یافته است. در میان هیاهوی زدوخورد نیروهای شهربانی و دخالت فرمانداری شهر با دانشجویان معترض، باز این مرحوم هوسمی بود که با حضور در فرمانداری شهر و توضیح شفاف مسئله و تعهدات دلسوزانه، مانع از گسترش این درگیرها شد. این البته پیچ مشکلات اول مدرسه ـ تازه تاسیس ـ عالی مدیریت بود. بعدها در سال های نزدیک به انقلاب و در بحبوحه  واقعه سیاهکل، پس از شورش دانشجویان در کافه تریای مدرسه در اعتراض به سیاست های شاه، وزارت علوم مصمم شد به بهانه هایی، جذب دانشجو را متوقف و تا در فرصتی مناسب به تعطیلی نهایی آن مبادرت ورزد.وساطت این و آن و تلاش های اولیه دکتر والی پور به جایی نرسید. سپس مرحوم هوسمی به همراه معاون وقت مدرسه عالی عازم تهران شد تا به دیدار شمس الدین مفیدی ـ وزیر وقت علوم رود. از قضا، دکتر والی پور ریاست سابق مدرسه نیز ـ از باب همدلی ـ خود را به دفتر وزیر رساند. وزیر که با عتاب اولیه، معاون وقت مدرسه را از خود راند باابهت حضور دکتر والی پور و کلام شیرین و مؤدبانه مرحوم هوسمی که از رتبه ممتاز دانشجویان مدرسه عالی در دانشگاه های دیگر دفاع می کرد کمی به عقب رانده شد. مخصوصاً آنجا که از رتبه و جایگاه علمی دانشجویانی چون سهیلا بسکی و رحمان پورقربان و اساتیدی همچون دکتر رضا صدوقی، علی اکبرفرهنگی، عزیز عالیور به زبان آورد، وزیر را به احترام و تحسین واداشت و همین در تصمیم نهایی آنان موثر افتاد. باری،با همین حضور قدرتمند و دلسوزانه،مرحوم هوسمی توانست عزم جزم مقامات آن روز وزارت علوم را با تردیدهای جدی مواجه سازد که چنان لجام گسیخته به قلع وقمع یک نهاد نوپای علمی روی نیاورند.این چنین شد که مدرسه تا سال های محدودی پس ازآنقلاب نیز به فعالیت خود ادامه داد و پس ازآن در دانشگاه گیلان ادغام شد. مدرسه عالی مدیریت نه تنها با دلسوزی پدرانه و بی بدیل مرحوم هوسمی که با درایت، انعطاف و دانش عالمانه دکتر والی پور؛ تکاپو،شور و توانمندی مردانی چون دکتر فرهنگی، عالیور، خلیق، ساعتچی، میثمی..... و پرچم داری دکتر احمدوندهمچنان به راه خود در قلب ها و یادها ادامه داد. اما در همه این سال ها نقش بی همتای هوسمی نه تنها در عرصه دانش و ادب بلکه به عنوان اسوه اخلاق و تقوای اجتماعی بی مانند بود. غریبانه است، بزرگ مردی را از دست داده ایم که شاید هرگز روزگار دیگر به خود نبیند؛ می ماند یک خداحافظ و یک نقطه ی پایان، که باید این انتها گذاشت و گذشت. نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code