| سه شنبه، 28 فروردین 1403
 نگاه ایران/ ناصر وحدتی پژوهشگر و خواننده موسیقی فولکلور گیلان امشب، اجرای نمایش مکانیک در سالن خاتم الانبیا به نویسندگی و کارگردانی مهرداد هنرمند. این نمایش سه شب دیگر به روی صحنه می رود. «گوشم را به دل صدفی فشردم. صدای کف دریا در دلش نهفته بود؛ صدف را در لانه ی پرنده ای نهادم اما همچنان صدای کف دریا در دلش بود.» جمله ی فوق تقریباً دیالوگ ابتدای نمایش بود که بازی حیرت آور حدیث نیک رو، مهرداد بخشی، سینا صیام، ساناز عزیزی و شقایق ارشیا، آنچه یک دنده بودن یک انسان باعث تخریب زندگی آدم های پیرامونش می شود را روی سن به منظر تماشاگران جوان و فرهیخته تئاتر رشت آوردند. کار البته کاری طاقت فرسا است که در چارچوب یک سیستم مبتنی بر رادیکالیسم، آن چنان انسانی می آفریند که ابتدا خود، و سپس شالوده ی زندگی را بر باد می دهد. البته نویسنده گریزی هم به جنگ و کودکان جنگ دارد و همینطور فراهم آوردن لوکیشن منحصربه فرد باعث می شود تا انعکاس درون مایه ی رادیکالیسم محض موضوع نمایش شود. هیچ رقم نوشته نمی شود و نمی توان آنچه روی سن این نمایش به تماشا گذاشته شد انعکاس داد. فقط باید آن را از نزدیک دید. حالا چه کسانی را دیدم که امشب به تماشای این نمایش آمده بودند؛ بیشتر زن و کمتر مرد بودند و البته همه جوان. آیا کارمندان اداره ها و کارگران نیازی به آنچه این نمایش و نمایش های دیگر برای آگاه شدن مردم رقم می زنند ندارند؟  یعنی در آگاهی و دانستن چیزی کم ندارند؟ رشت پایتخت تئاتر ایران است (ازنظر من). اما چرا اقشاری که نام بردم به تماشای تئاتر نمی آیند؟ بازی های جهانی و میزانسن حیرت آور از فاکتورهای اساسی نمایش است.   نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تائید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code