| پنجشنبه، 30 فروردین 1403
نگاه ایران:این قصه پر غصه روایت زندگی آتناهاست. دختر بچه های پاک و معصومی که هنوزدل بسته عروسک بازی هستند اما در تلخی ناتمام این زندگی، قربانی هوی و هوس مردانی می شوند که ... به گزارش فارس، داستان آتنای هفت ساله را همه شنیده انددختر بچه ای که برای آب خوردن به مغازه ای رفت که صاحبش رسم مهربانی و انسانیت را از یاد برده بود (گزارش تجاوز به آتنا را اینجا بخوانید) و ... هنوز داغ آتنای پارس آبادی سرد نشده که خبر آزار و اذیت جنسی دخترکیهفت ساله در استان البرز سر زبان ها افتاده. دختری به نام کیمیا که از طرف ناپدری مورد تجاوز قرار گرفت تا این روزها روی تخت بیمارستان روزگار بگذراند. آدرس روی کاغذ را نگاه می کنم. طبقه دوم. بخش کودکان. اتاق 103. در اتاق باز است و مددکاری موسسه مهر آفرین که کارهای درمانی کیمیا را انجام می دهدکنار تختش نشسته است. عروسکی سفید رنگ گوشه تخت افتاده و دختری که نامش کیمیاست آرام و بی صدا کنار عرسک خوابیده. انگار نه انگار که دختریهفت ساله است و پر از انرژی. همسالانش یک جا بند نمی شوند اما کیمیا نه تنهاحرف نمی زند و بازی نمی کند بلکه با عروسک سفید رنگش هم قهر کرده. کنارشمی نشینم. ملحفه عروسکی اش را روی صورتش می کشد و می گوید با همه قهرم... مدد کارش با دیدن این حرکت به کیمیا می گوید: سعی کن بخوابی عزیزم. ما چند دقیقه بعد برمی گردیم. اتاق خلوت و آرام کیمیا را ترک می کنیم تا برای چند لحظه پای صحبت و درد دل مددکار کیمیا بنشینیم و جویای حال دختر7 ساله ای باشیم. دختری که این روزها لبخندش هم درد می کند. کیمیا ٧ ساله به همراه مادر و مادربزرگش در کرج زندگی می کرد، پس از سلب حضانت او از پدر واقعی (به دلیل اعتیاد شدید، عدم حمایت مالی و عاطفی فرزند و همسر، آزار و اذیت جسمی و ضرب و شتم کیمیا و مادرش و...) حضانت کودک به مادرش داده شده و پدر و مادر از هم جدا می شوند. رقیه موسوی مددکار موسسه خیریه مهر آفرین می گوید: پس از گذشت حدود یکسال، مادر کیمیا، برای تأمین مخارج و دیگر حمایت ها با مردی ازدواج کرد که 5سال از او کوچک تر بود. موسوی می افزاید: طبق بررسی ها صورت گرفته مشخص شد بابک علاوه بر مصرف مواد مخدر ( شیشه)، دارای أفکار عجیب و توهمات خاص است. مادر کیمیا زمانی متوجه این رفتارها می شود که بابک ازدواج کرده بود. وی در این خصوص توضیح می دهدپس از اینکه مددجو (مادر کیمیا) با همسرش عقد موقت (صیغه) می کند متوجه رفتارهای عجیبی از سوی بابک می شود. یکی از این رفتارهای عجیب قرص خوابی است که هر شب به مادر کیمیا می داد؛ به این بهانه که خوابی آرام تر داشته باشد. ترس کیمیا از تنبیه بهوسیله شلنگ دخترک معصوم به راحتی در مورد نحوه ی ارتباط ناپدری با خود توضیح می دهد و این نشان از تکرار این اتفاق و پذیرش اجباری (به دلیل ترس از تنبیه فیزیکی بهوسیله شلنگ) است. مادر نیز از زندانی شدن در خانه توسط همسر، مورد ضرب و شتم قرار دادن بهوسیله ی شلنگ، اجبار به استفاده از قرص های محرک و خواب آور خود و دخترش صحبت می کند. ناپدری متجاوز پس از بازداشت و زندانی شدن اعتراف کرده که شیطان پرست بوده و به دختربچه ها علاقه داشته و به خاطر کیمیا با مادرش ازدواج کرده است. مادر کیمیا تحت درمان است و کیمیا به بهزیستی سپرده می شود طبق گفته مددکار کیمیا، مادر کیمیا که دچار مشکل عصبی شدیدی شده تحت درمان قرار گرفته و کیمیا به بهزیستی سپرده خواهد شد. وی می افزایدبی اطلاعی و نداشتن آگاهی از سوی مادر جهت مراقبت از کودک و ندادن آموزش به کودک در مواقع آزار جنسی از علل بروز این اتفاق ناگوار است. کیمیا را با تمام دردها و تلخی هایی که بر روح و جسمش وارد شده ترک می کنیم. کیمیایی که برای التیام زخم هایش به زمان نیاز دارد. آن هم نه یک سال و دو سال. بلکه چند سال. شاید پس از این زمان طولانی اندکی از دردهایش التیام پیدا کند. شاید...
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code