| جمعه، 31 فروردین 1403
نگاه ایران/ سجاد کریمی پاشاکی دکترای جغرافیای سیاسی و مدرس دانشگاه «مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی (ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود.» این جمله حسن روحانی، رئیس جمهور کشور در جمع پزشکان باعث شد تا حملات شدیدی توسط مخالفین و منتقدین دولت به وی آغاز شود. این جمله که بر آمده از فرازی از خطبه 92 نهج البلاغه است در واقع به وقایع پس از مرگ خلیفه سوم اشاره می کند. اما متن این فراز از نهج البلاغه بر اساس ترجمه حضرت آیت الله مکارم شیرازی چنین است: "مرا رها کنید و دیگرى را بطلبید! چرا که ما به استقبال چیزى مى رویم که چهره ها و رنگ هاى گوناگون دارد و دلها نسبت به آن استوار و عقل ها بر آن ثابت نمى ماند (چون قبول زمامدارى در این شرایط بسیار مشکل و طاقت فرساست); ابرهاى تیره و تار، افق ها را پوشانیده و راه مستقیم حق (در این فضاى ظلمانى) ناشناخته است. بدانید اگر من دعوت شما را بپذیرم مطابق آنچه خود، مى دانم (با اصول حق و عدالت) با شما رفتار خواهم کرد و هرگز به سخن این و آن و سرزنشِ سرزنش کنندگان، گوش نخواهم داد! و اگر مرا رها کنید همچون یکى از شما خواهم بود (و با عدم وجود یارو یاور، مسئولیّتى نخواهم داشت) بلکه شاید از شما شنواتر و مطیع تر، نسب به رئیس حکومت و والیان امر (در حفظ کیان اسلام و منافع مردم) بوده باشم و من براى شما وزیر و مشاور باشم بهتر از آن است که امیر و رهبر باشم (چرا که اگر امیر باشم و با من مخالفت کنید کافر مى شوید، ولى اگر دیگرى به جاى من باشد چنین نیست)." لازمه بحث و بررسی نقد ها و تاویل ها به سخنان دکتر روحانی می بایست با دقت نظر علمی و پژوهشی همراه باشد. بی تردید پرداختن به چنین موضوعی خارج از ادبیات عامه پسند و سطح گروه های عمومی مجازی است، زیراً با توجه به وجود دیدگاه های مختلفی پیرامون حکومت اسلامی و ساختارهای آن، ضرورت ایجاب می کند این مطلب به شکل پژوهشی و ژرف تر از مضامین رایج عامیه مورد بحث و بررسی قرار گیرد و به جای سیاسی نمودن موضوع در راستای تکفیر رئیس جمهور، در راستای کشف واقعیات بر اساس مستندات تاریخی و اسناد معتبر برآیند. توجه به آیه شریفه: ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»، (خدا وضع و حال هیچ قومی را عوض نخواهد کرد مگر آنکه انسانها به خودشان وضع و حال خودشان را تغییر دهند.) نشان از وجود اختیار برای تصمیم گیری انسان ها برای آینده خود است. بدین ترتیب که انسان ها حق تعیین سرنوشت خود را دارند کما اینکه مروری تاریخی بحث نیز دلالت بر این موضوع دارد. باید پذیرفت که اصل اختیار ایجاب می کند تا انسان بتواند برای خود تصمیم بگیرد و این تصمیم در وجوه مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جریان دارد. با نگاهی به فراز آخر خطبه سوم نهج البلاغه معروف به خطبه شقشقیه که در احوالات غصب خلافت تدوین شده است می توان به نقش مردم در تحقق ولایت در معنای خلافت دست یافت؛ "آگاه باشید! به خدایى که دانه را شکافته و انسان را آفریده، سوگند! اگر به خاطر حضور حاضران و توده هاى مشتاق بیعت کننده و اتمام حجّت بر من به خاطر وجود یار و یاور، نبود و نیز به خاطر عهد و پیمانى که خداوند از دانشمندان و علماى (هر امّت) گرفته که: «در برابر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمدیده و مظلوم سکوت نکنند!»، مهار شتر خلافت را بر پشتش مى افکندم (و رهایش مى نمودم) و آخرینش را به همان جام اوّلینش سیراب مى کردم و در آن هنگام در مى یافتید که ارزش این دنیاى شما (با همه زرق و برقش که براى آن سر و دست مى شکنید) در نظر من از آب بینى یک بز کمتر است." عبارات: اگر به خاطر "حضور حاضران" و "توده های مشتاق بیعت کنندگان" و "اتمام حجت بر من به خاطر وجود یار و یاور" ... جزء شروط مبنایی تحقق ولایت و سرپرستی، منحصراً در معنای استقرار خلافت معنا می شود. زیرا چنانچه صرفاً ولایت (آنچه خداوند به ائمه اطهار اعطا کرده است ) مستلزم خلافت معنا شود، به یقیین سرباز زدن از تکلیف الهی و اکراه در پذیرش خلافت دور از شئون امامت است. از این رو واژه ولایت در معنای آیه شریفه "یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُول وَأُولی الأمرِ مِنْکُمْ" اجل بر مفهوم ولایت به معنای خلافت و حکومت است. این مفهوم می تواند در فراز اول خطبه 205 نهج البلاغه نیز درک گردد آنجا که حضرت علی (ع) خطاب به طلحه و زبیر فرمودند:" وَ اللّهِ مَا کانَتْ لِی فِی الْخِلاَفَةِ رَغْبَةٌ، وَ لاَ فِی الْوِلاَیَةِ إِرْبَةٌ" یعنی به خدا سوگند که من به خلافت(ظاهری) رغبتی نداشتم و نسبت به زمامداری شما علاقه نشان ندادم. در این فراز الْوِلاَیَةِ توسط حضرت آیت الله مکارم شیرازی به زمامداری ترجمه شده است که این خود بیانگر وجوه چندگانه به کارگیری واژه ولایت است. همچنین با نگاهی به تاریخ اسلام به ویژه نحوه شکل گیری حکومت اولیه اسلامی در مدینه توسط پیامبر اکرم(ص) شرط تحقق ولایت به معنای زمامداری و خلافت پذیرش و بیعت مردمان آن دیار بود. لذا نقش مردم در اعمال ولایت به حدی است که حتی امام معصومی که در نصب او نص صریح وجود داشته و هزاران انسان در غدیر شاهد گزینش وی به امر خدا و به دست مبارک رسول معظم اسلام بوده اند و به یقیین در طول تاریخ لایق تر از وی برای رهبری و فرماندهی وجود نداشته است، وقتی زمینه اجرای ولایتش از ناحیه مردم فراهم نمی شود خانه نشین می شود و پس از قرن ها فرزند برومند آن بزرگوار نیز در پرده غیبت قرار می گیرد.(مظفری،1387: 7-6) این موضوع حتی در مقاله ای از حضرت آیت الله مکارم شیرازی نیز که در 11 بهمن 1357 تحت عنوان اصول اساسی حکومت اسلامی در روزنامه کیهان انتشار یافت دیده می شود. ایشان در پاسخ به مصاحبه بختیار آخرین نخست وزیر رژیم شاهنشاهی در رابطه با ناشناخته بودن حکومت اسلامی بیان داشت: اصول اساسی حکومت اسلامی بر سه اصل استوار است: 1- حق مشارکت مردم 2- حق استفاده از صاحبنظران هر رشته و 3- نظارت فقیه(کیهان، 11 بهمن 1357) بنابراین اگرچه در فقه جعفری اصالت ولایت بدواً بر پیامبر(ص) و سپس بر ائمه معصومین(ع) و پس از آن نیز بنا به اعتقاد برخی از علما و فقها، ولی فقیه می باشد، اما اصل پذیرش مردم برای تعیین ساختار نظام حاکم جزئی از شروط اصلی مشروعیت در تحقق زمامداری آنان محسوب می شود. حضرت امام خمینی(س) می فرماید: «ولایت فقیه امتدادی است از حاکمیت معصومان و عبارت است از حاکمیت فقیه عادل که صفات علم و فقاهت و تقوا و زهد و کاردانی و مهارت در وجود او محقق گردیده است که همه این ویژگیها او را از استبداد و دیکتاتوری بازمی دارد.» ایشان این معنا را با سخن خود چنین مورد تأکید قرار می دهد: «اسلام دیکتاتوری را محکوم و رد می کند و ولایت را از حاکمی که می خواهد با دیکتاتوری حکومت کند، ساقط می سازد حتی اگر آن حاکم فقیه باشد. اگر فقیه و حاکم از چهارچوب صفات علم و عدالت و گرفتن حق مظلوم از ظالم خارج شود، ولایت او خود به خود ساقط می گردد. در کلام امام(س) جملات کلیدی مانند: میزان رای ملت است. از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را به دست داشته باشد. انتخاب با ملت است. نوع و شکل حکومت را مردم تعیین می کنند، تعیین کننده دیدگاه ایشان به موضوع اختیار در انتخاب است. از سوی دیگر حضرت امام در مصاحبه با مجلسه فردای آفریقا در پاسخ به سوال ‏‏[‏‏به چه دلیل شما مخالف سلطنت مشروطه و شاه هستید؟‏‏]‏ ‏‏بیان داشتند: مخالف باقی ماندن شخص شاه در مقام سلطنت هستم، به دلیل اینکه اولاً سرکار آمدن او‏ ‏و پدرش به وسیلۀ کودتا و با زور سرنیزه بوده است، و خود شاه نیز اعتراف کرده که‏ ‏متفقین در ایران صلاح دیدند که من بر سر کار باشم. یعنی ارادۀ ملت، نقشی در روی کار‏ ‏آمدن شاه نداشته است. بنابراین سلطنت وی از اساس، غیرقانونی است و از مشروعیت‏ ‏برخوردار نیست. (صحیفه امام،ج5: 173) تاکید بر اراده ملت و رابطه آن با مشروعیت در کلام امام(س) به وضوح نشان می دهد که حاکم و نظام حاکمه برای کسب مشروعیت می بایست از نظر مردم نیز برخوردار باشد. که این موضوع در پاسخ به استفتاء نمایندگان حضرت امام(س) در دبیرخانه ائمه جمعه کشور نیز که ارسال کرده اند کاملاً واضح و شیوا بیان شده است: «بسمه تعالی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی پس از اهدای سلام و تحیت، در چه صورت فقیه جامع الشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟» نمایندگان حضرت عالی در دبیرخانه ائمه جمعه سراسر کشور (خاتم یزدی، توسلی، عبایی، کشمیری، قاضی عسکر) و امام خمینی در جواب فرمودند: «بسمه تعالی ولایت در جمیع صور دارد، لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی به آرای اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولی مسلمین. روح الله الموسوی الخمینی» پذیرش اصل آرای اکثریت مسلمین به معنای تحقق دموکراسی دینی است که در اصل یکصد و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز صراحتا بدان پرداخته شده است. اما این موضع خود جای بحث دارد که مشروعیت کاملاً منشعب از آرای مردم است و یا اینکه بخشی از مشروعیت به واسطه نظر مردم تامین می گردد؟ با بررسی این موضوع می توان بیان داشت که مشروعیت حاکم در فقه جعفری به دو بخش تقسیم می گردد: اول مشروعیت الهی؛ که در این نوع از مشروعیت امامان معصوم پس از پیامبر اسلام(ص) جانشینان و حاکمان امت اسلام محسوب می گردند و این مشروعیت از جانب خداوند به آنان اعطا شده است لذا پیروان فقه جعفری مکلف به عمل بدان هستند و از دیگر سو، بخشی از مشروعیت، مشروعیت اکتسابی است که همان حق انتخاب توسط مردم و مقبولیت حاکم است. به عبارتی نمی توان مردم را به صرف مشروعیت الهی حاکم مجبور به پذیرش وی کرد چرا که این اقدام با اصل آیه صدر الذکر مغایرت پیدا می کند. هر چند که به لحاظ موضوعیت تاریخی پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) مشروعیت الهی ولایت علی (ع) به دلیل عدم تکثر پیروانش امکان تحقق پیدا نکرد و به عبارتی مشروعیت مدنی بر مشروعیت الهی منطبق نشد اما این واقعیتی است که وجود دارد و گفتمان حضرت علی(ع) در خطبه 92 نهج البلاغه نیز دلالت بر واقعیت جامعه آنروز داشته است. از مجموع مباحث بیان شده می توان دریافت که مشروعیت اکتسابی در ولایت و سرپرستی امت، امری دائر بر مسئولیت اجتماعی مسلمانان است هر چند که در بسیاری از برهه های تاریخی بر مشروعیت الهی انطباق ندارد و عملاً به رغم اعتقاد شیعه امامیه، امامان معصوم کمتر توانستند بر امت اسلامی خود حاکم شوند اما این موضوع را نیز باید پذیرفت که شرط تحقق حکومت نیز همراهی امت محسوب می گردد کما اینکه عملاً پس از ایام کوتاه زمامداری امام حسن(ع) چنین شرطی برای سایر ائمه (ع) تحقق پیدا ننمود. در نتیجه می توان توالی دو واژه ولایت و حکومت را در بیانات حسن روحانی، وجه دائر بر زمامداری تلقی نمود هر چند که اعتقاد راسخ شیعیان در موضوع "اولی الامر منکم" و ارجحیت زمامداری ائمه (ع) در راستای ولایت اعطا شده الهی پا بر جا است. منابع: قرآن کریم ترجمه نهج البلاغه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی صحیفه حضرت امام خمینی(ره) مقاله اصول اساسی حکومت اسلامی، نوشته ایت الله مکارم شیرازی، روزنامه کیهان مورخ 15/11/1357 مقاله ولایتمداری و انواع آن در نهج البلاغه نوشته محمدحسین مظفری، مجله حصون، بهار 1387 شماره15 نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

اینتلاو 14 مهر 1401 ساعت 04:07

ایشان اهل روستای پاشاکی در بیست کیلومتری لاهیجان هستند و گاه ادعا می کنند دکترای حقوق عمومی دارند و گاه جغرافیای سیاسی.

نظر دهید - پسندیدم 0

نگاه شما:

security code