| پنجشنبه، 06 اردیبهشت 1403
 نگاه ایران/ انام الله یزدانخواه سخنگوی دوره دوم شورای عالی کشور بطورکلی بشرتاکنون چندمدل تغییروتأثیرگذاری درحاکمیتها راتجربه کرده است : یکی ازاین مدلهاکه بیشترازاواخرقرن نوزدهم تادهه های واپسین قرن بیستم هم تداوم داشت مدل تغییر حاکمیتها ازطریق انقلاب درقالب مبارزات چریکی ویاقیامهای مردمی بود که نمونه های آن انقلاب اکتبرشوروی ,انقلابهای کوباوچین والجزایرونیکاراگویه وایران و...بودکه خاستگاه اصلی این تحولات بنیادین هم عموما آمریکای لاتین ,اروپای شرقی وآسیاوشمال آفریقا(نه اروپای غربی ویاآمریکای شمالی)بود . مدل دیگر تغییرحاکمیتها :براندازی حکومتها ازطریق کودتهای نظامی بااتکاءبه قوه قهریه بود اماباتوجه به تحولات عظیمی که دردوسه دهه اخیردرحوزه تکنولوژی ارتباطات ودرکنارآن سرنوشتی که حکومتهای انقلابی وکودتایی پیداکردند(بعدازمدتی تبدیل شدندبه آن چیزی که علیه آن قیام کرده بودند) ومخصوصاتحولاتی که درنوع نگاه انسان قرن بیست ویکمی بوجودآمد,رهبران دوراندیش سیاسی وبلاخص کسانی که نسبتی بااعمال خشونت وشیوه های سرکوب وجنگهای خونین وجابجایی قدرت ازطریق تغییرحاکمیتها نداشتند وبادرگونیهایی که دربحث معرفت شناختی ونوع نگاه جدیدبه انسان که انسانهاراارزشمندترازآن میدانست که قربانی خشم وخشونت وروشهای آنتاگونیستی شوند. مدل دیگری ازتأثیرگذاری برحاکمیتها(نه تغییرحاکمیتها)که به لحاظ شکل وماهیت باانقلابهای خونین وکودتهای ویرانگر تفاوت داشت واردعرصه کارزار رقابتهای سیاسی شد بنام "رفرمیسم"ویا"اصلاحگری" اما این مدل ازتاثیرگذاری عمدتا درحاکمیتهایی کاربرددارد که : - مبانی تئوریک این حکومتها(قوانین موضوعه مانندقانون اساسی)ازدرجه ای ازمشروعیت برخوردارند (قانون اساسی ظرفیت خالی ومحقق نشده ای درپاسخ به ضرورتهای اساسی جامعه داشته باشد مانندمدل ایران) -پایه ای ازظرفیتهای یک حاکمیت (حداقل بخشی ازحاکمیت )امکان ایجادزمینه های رقابتهای نسبتا سالم سیاسی درقالب فعالیتهای نهادهای مدنی واحزاب وتشکلهای حزبی رافراهم نماید -همه عناصرموثردرحاکمیت چه بخشهای قدرتمدار که قدرت اجرایی ونظارتی ونظامی وامنیتی وسیاسی واجتماعی رابعهده داردوچه بخشهای سایه حاکمیت(نیروهای تأثیرگذاردارای پایگاه وسیع اجتماعی)به نسبتی(هرچندمتفاوت)به اصول دموکراسی ورقابتهای سالم سیاسی واصالت رأی ونظرمردم وخردجمعی پای بندباشند. وجوداین زمینه هابعلاوه وجودشرایطی که درآن تلاش جهت نفی هرگونه تقدس گرایی قدرت درهرسطحی وپرهیزازاقدامات پوپولیستی ومردم فریب وامکان گردش سیال نخبگان ازنشانه های امکان موفقیت اندیشه های تحول خواهانه درسطح رقابتهای سیاسی واجتماعی است. علاوه بروجودعوامل فوق که به نسبتی بایددرحاکمیت وجودداشته باشدبرخی ازدلایل دیگرهم مدل اصلاحگری یارفرمیسم راچه به لحاظ ایجابی (ویژگیهای ممتاز این مدل ازتأثیرگذاری)وچه ازجهت سلبی(آثارمنفی مدلهای تغییروبرانداز ) درشرایط فعلی درترازبالاتری قرارمیدهدکه دراین مقاله فقط به امهات این دلایل اشاره می شود: 1-ازجهت ایجابی الف-اصلاحات یک نحله فکریست که درتئوری ودریک نگاه متعالی بدنبال تحقق بسیاری ازآرمانهای بشری اعم ازدموکراسی,آزادی ,حقوق شهروندی ,تکریم کرامت انسانی(بدون توجه به تفاوتهای قومی ومذهبی وزبانی وجغرافیایی و...),توزیع عادلانه فرصتهاومنابع ,ایجادفرصتهایی برای گردش نخبگان برمبنای شایستگیهایشان نه وابستگیهایشان ,قانونمداری,نفی هرگونه امتیازبراساس گروه وطبقه خاص ,جابجایی قدرت برمبنای انتخابات آزادودموکراتیک ,ایجادزمینه پرسشگری مردم وپاسخگویی مسئولین (حاکمان)درتمام سطوح قدرت ,حل مسالمت آمیز مناقشات ومسائل داخلی وبین المللی بااصالت واهمیت گفتگو وبرمبنای نتیجه برد-برد بارویکردپرهیزازپیشداوری ودوری ازتوهم توطئه ودشمن سازی ودشمن پنداری . ب- اصلاحگری یک جریان فکریست که همزمان باتغییردراندیشه وجهت گیریهای سیاسی جامعه ونیروهاوطبقات ولایه های گوناگون اجتماعی ونیروهای سیاسی بدنبال ایجادتحولات فرهنگی واجتماعی واقتصادی وتعالی اخلاقی جامعه نیزهست درحالیکه طوفان تندانقلاب فقط حاکمان سیاسی راتغییرمیدهد(حاکمانی که دراندک زمانی روحیه آزادی ستیزی حاکمان گذشته راحتی باشدت بیشتری پیدامی کنند) ج-اصلاح طلبی جریانی است که به عقلانیت وخردجمعی (بجای خردگریزی)بعنوان اصلی که حداقل نتیجه آن رضایت اکثریت باتأمین حقوق انسانی اقلیت اصالت میدهد . 2-ازجهت سلبی هم بنابه دلایل زیر جریان تحول خواهی بردیگرروشهای کنش سیاسی مرجح است: الف-مدل تغییرحکومت ازطریق انقلاب وشورشهای خیابانی حتی درکشورهایی که سابقه تغییر حکومت ازطریق انقلاب راهم دارند منسوخ شده (مثلا درکشورهای آمریکای لاتین)وعلاوه برآن تقریباهیچکدام ازانقلابها بدلیل تغییرات ناقص(فقط درحوزه سیاسی وتغییرحاکمان)ونه تحولات بنیادین دربخشهای اجتماعی واقتصادی وفرهنگی نتوانستندبه آرمانهایی که برای آن انقلاب کرده بودنددست پیداکنندومسیردموکراتیزه کردن جامعه راهی غیرازانقلاب است(تجربه کشورهای دموکراتیک بخوبی نشانگراین مسئله است). ب-همه حاکمان بصورت طبیعی ازهمه ظرفیتها واستعدادهای نظامی وامنیتی وسیاسی وفرهنگی(تثلیث زر وزوزوتزویر)برای حفظ قدرت مطلقه وجلوگیری ازسقوط خوددفاع ومقاومت خواهندکرد اما مستبدترین حاکمان درمقابل شیوه های دموکراتیک که بخشی ازقدرت آنهارامحدودویاتفویض می کند به اجبار به قواعددموکراتیک تمکین می کنند(نمونه های تاریخی هم موید همین نظراست) ج-انقلابیگری چه بشکل درون نظام وچه به شکل اپوزسیون برانداز هزینه های سنگینی برپیکر ناتوان وزخم خورده جامعه ما واردکرده است که ازیکطرف موجب دشمن تراشی هادردرون وایران هراسیهادرمناسبات بین المللی ودرنتیجه بسیاری ازفرصت های تاریخی توسعه را ازجامعه ماگرفته وازطرف دیگرفقط دریک فاز (دهه60)موجب شددههاهزارانسان ازهردوطرف رابه کام مرگ ومیلیونهامهاجردورازوطن رادردست جامعه بگذارد , انسانهایی که باتوجه به پتانسیل های قوی دوران جوانی وتوان ذهنی فوق العاده(ازهردوطرف)می توانستندگامهای اساسی درجهت توسعه کشوربردارند. درپایان اصلاحگری قطعابهترین مدل هدایت جامعه به سمت سعادت ونیک بختی وتحقق همه آرمانهای بشری نیست اماتوجه داشته باشیم جامعه جهانی هم درحال طی کردن مسیر دموکراتیزاسیون بسوی کمال مطلوب(مدینه فاضله)است ودموکراتیک ترین کشورهاهنوزهم درمرحله گذاربسوی جامعه آرمانی اند امابدون تردید اصلاح طلبی یک گام مهم واساسی جهت رسیدن به مقصوداست که هیچ مدل تأثیرگذاردیگری واجدآن نیست . نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code