| شنبه، 01 اردیبهشت 1403
       کد خبر: 105255
سیدرضا سید دانشسید رضا سید دانش فعال فرهنگی و رسانه ای با من به گل افشانی افلاک و افلاکیان بیا . به دست افشانی فرشتگان و ستاره گان . به جشن میلاد او که هفت آسمان ، شکرانه ی قدم مبارکش را ، خوشه خوشه خورشید ، روشن می کند . او دُردانه ترین دُر آب های جهان است ، گردن آویز کاینات . نگینی نور آگین ، با نقره کاری ماه شب چهارده . نام او با اولین حرف عدالت آغاز می شود که طنینی دارد به درازای ابدیت خداوند . اگر دریا ، نام او را به مهر و مدد ، مکرر نمی کرد ، قطره ای بیش نبود و کوه ، سنگریزه ای ؛ و بهار نه برگی داشت ، نه شکوفه ای ، نه باران و پرنده ای ... او که آمد ، عشق آغاز شد ، و مهربانی نبض حیات را گرفت ؛ و انسان ، ایمان را چونان سرنوشت محتوم خود پذیرفت . او که آمد ما قسمت کردن نان ها و سیب ها را آموختیم و دست هامان را زیر باران گرفتیم تا سخاوت بیاموزد. او که آمد ، تمام درهای بسته ، باز شدند و تمام شب های تاریک به سپیده های تابان گره خوردند . با او بود که بهار بهار ، شکوفه آمد ، آسمان آسمان آفتاب ،و دریا دریا محبت و امید... او سرچشمه ی خوبی هاست و روز میلادش ، شکفتن دوباره ی جان است و جهان ، از ازل تا به ابد ...
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code