| جمعه، 31 فروردین 1403
نگاهی به سخنان شهردار رشت: «اگر می‌خواهیم جهانی شویم باید میکروفون همایش مان هم استاندارد باشد»
       کد خبر: 100106

نگاه ایران / کیوان بهمنش

قبل از آغاز، اجازه دهید با استفاده از آموزه های معلم مدیریت استراتژی ، جناب دکتر لشکر بلوکی ، یک داستان معروف را یک بار دیگر باهم مرور کنیم:گروهی از محققان پنج میمون را در قفسی گذاشتند و در وسط قفس یک نردبان که بالای آن مقداری موز گذاشته شده بود قراردادند. هر بار که میمونی از نردبان بالا رفت، دانشمندان میمون های دیگر را با دوش آب سرد خیس کردند. پس از مدتی، هر میمون که از نردبان بالا رفت میمون های دیگر میمونی را که از نردبان بالا رفته بود را کتک زدند. پس از مدتی، هیچ میمونی دیگر جرات اینکه از نردبان بالا رود را نداشت، گرچه وسوسه او بسیار عمیق بود. محققان تصمیم گرفتند یکی از میمون ها را با میمون جدیدی عوض کنند. میمون تازه اولین کاری که می کند به سمت موز از نردبان بالا می رود. ولی ناگهان بقیه میمون ها روی او می ریزند و او را محکم کتک می زنند پس از چند بار کتک خوردن، میمون تازه وارد فرامی گیرد که نبایستی از نردبان بالا برود، اما هرگز نمی داند چرا؟ میمون دوم جایگزین می شود و همان وضع ادامه می یابد. میمون اول هم در کتک زدن میمون دوم همکاری می کند. میمون سوم جایگزین می شود و همان وضع کتک زدن ادامه می یابد. میمون چهارم جایگزین می شود و همچنان کتک زدن هر میمونی که از نردبان بالا می رود ادامه دارد. میمون پنجم هم جایگزین می شود و کتک زدن و کتک خوردن همچنان ادامه می یابد. حالا آنچه مانده میمون های جدیدی هستند که حتی هیچ کدامشان دوش آب سرد را هرگز تجربه نکرده اند، ولی همچنان هر میمونی که از نردبان بالا می رود را کتک می زنند. اگر ممکن بود از میمون ها پرسش شود چرا آنانی را که از نردبان بالا می روند را کتک می زنند، جواب می توانست این باشد: من نمی دانم، همه همین کار را می کنند! جمله ای که متأسفانه برای همه ما آشناست! واقعیات پیرامون و چارچوب مفروضات دکتر لشکر بلوکی در خصوص تحلیل داستان فوق عنوان داشته اند : هر فرد یا جامعه ای «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب مفروضات، پیش دانسته ها و پیش فرض های خود درک و تحلیل می کند. پارادایم یک مجموعه از باورها و پیش فرض ها و ارزش هاست که ممکن است زمانی به یک دلیل منطقی به وجود آمده باشند اما به دلایل غیرمنطقی ته نشین شده باشند و سپس از طریق آموزش های رسمی و غیررسمی آن قدر تکرار می شوند که برای ما به صورت چارچوب هایی «بدیهی» درمی آیند. به احتمال خیلی زیاد پارادایم ها در زمان شکل گیری به خاطر این که موفق بوده اند و یک مسئله را به خوبی حل کرده اند (جلوگیری از آب سرد) در ذهن ما پایدار می شوند اما زمانی که یک پارادایم شکل گرفت همچنان در ذهن ما باقی می ماند ولو اینکه دیگر کارآمد نباشد. چرا؟ چون تبدیل به پیش فرض های بدیهی شده است. حال اجازه دهید با الهام از تحلیل بالا ، سخنان شهردار محترم شهر جانمان را تحلیل نماییم .(صحبتهای شهردار را اینجا بخوانید) او در تبیین روند جهانی شدن شهر رشت، که یقیناً هدف  قابل تحسینی است و بر همه ما فرض واجب است که در این مسیر او را یاری کنیم بارها و بارها سخنانی را مطرح نموده اند، که اگر بخواهیم از این سخنان بهره گیریم و استراتژی مناسب برای دستیابی به این هدف را بازنویسی نماییم ، خواهیم دریافت که هدف او به درستی انتخاب شده است ولی استراتژی های دستیابی به این هدف والا بسیار پر ابهام و شاید حتی اشتباه باشد ! هرچند اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم یقیناً او همه ابزارهای لازم را برای تدوین استراتژی های مناسب در اختیار ندارد و اسکوپ اختیارات سازمانی او شاید برای این امر مهم کافی نباشد. ولی با تمامی این محدودیت ها،  آیا اولاً او توانسته است استراتژی های مناسب را برای دستیابی به این هدف تدوین نماید و دوم این که برفرض تدوین این استراتژی ها آیا توانسته است به درستی از پس جاری سازی این استراتژی ها برآید ؟  اجازه دهید سؤال خود را به گونه ای دیگر با او در میان گذاریم . آیا برای جهانی شدن مسیر را درست در حال پیمودنیم ؟ و یا مسیری که برگزیده ایم نه تنها ما را به مقصود نخواهد رسانید بلکه هزینه های این پیمودن اشتباه راه ، به گونه ای است که شاید ما را به نقطه ای اولی هم که بودیم بازنخواهد برگردانید ؟ اجازه دهید با کمک از آموزه های یکی از اساتید به نام در مطالعات جهانی شدن بیشتر به واکاوی این موضوع کمک نماییم : پیشنهاد مطالعه ی یک کتاب به شهردار ساسکیا ساسن، جامعه شناس و اقتصاددان هلندی- آمریکایی است که به علت علاقه اش به مطالعات جهانی شدن، در حوزه جهانی شدن (شامل ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی)، مهاجرت و شهرهای جهانی( شامل شهرها و تروریسم) و شبکه های جدید فن آوری و تغییرات دولت های لیبرال درنتیجه ی شرایط فراملی فعلی مطالعات گسترده ای انجام داده است. او در تحقیقات 20 ساله اش سعی می کند از طریق راه های غیرمنتظره و دور از انتظار  به عمق حقایق و تصورات قالب موجود پی ببرد. حاصل یکی از جدیدترین مطالعات وی، کتاب  « جامعه شناسی جهانی شدن »  است که در آن فرایند جهانی شدن را موردبررسی قرار می دهد. خوشبختانه  این تنها کتابی از ساسن است که به فارسی ترجمه شده است و به شهردار شهرمان حتماً پیشنهاد می نمایم فرصت خواندن این کتاب خوب را در برنامه های خود قرار دهند . ساسن در این کتاب جهانی شدن را همانند موجود زنده ای می انگارد که هرروز به چابکی و نیرویش افزوده می شود. او معتقد است برای درک این تغییرات می باید تمام جوانب آن بررسی گردد و نمودهای گوناگون حضورش شناخته شود...ساسن می کوشد این نمودها را از منظرهای مختلفی مورد واکاوی قرار دهد به عنوان یک محقق از پیش داوری بپرهیزد و ابعاد مختلف موضوع را با بی طرفی بیان نماید. در این کتاب ساسن، دو مجموعه فرآیندی که جهانی شدن را به وجود آورده است را از هم متمایز می کند. ازیک طرف مجموعه ای از نهادها و سازمان های جهانی مانند سازمان تجارت جهانی، بازارهای مالی جهانی، دادگاه های جنایات جنگی و جهان وطن گرایی جدید جهانی است که ساختار کلی جهانی شدن را شکل می دهند. از طرف دیگر، مجموعه ای دیگر از فرآیندهایی وجود دارند که در سطح ملی و محلی رخ می دهد و اغلب توسط دانشمندان علوم اجتماعی نادیده گرفته می شود! این فرایندها شامل مسائلی از قبیل سیاست های پولی و مالی ، شبکه های اجتماعی در سطح محلی که دارای دستور کار ضمنی و یا صریح جهانی هستند و سیاست های محلی و جهانی که بدون اینکه بدانند، بخشی از شبکه های جهانی هستند که شامل همان تلاش های محلی مشابه هستند. ساسن در این کتاب بر اهمیت جایگاه، مقیاس و معنی واژه ملی برای مطالعه جهانی شدن متمرکزشده است.  او بر این نکته تاکید دارد که  امر جهانی و امر محلی بر یکدیگر اثر متقابل دارند و  جامعه شناسی جهانی شدن خوانندگان را با اشکال و شرایط جدید مانند جهان شهرها، جوامع فراملیتی و زنجیره کالاها که به طور فزاینده ای متداول می شوند آشنا می کند.  او این گونه توضیح می دهد که «پدیده های جهانی معمولاً به صورت مفاهیمی تعریف می شوند که از مکان فراترند یا آن را خنثی می کنند و همان گونه که از نامشان پیداست در مقیاسی جهانی قرار دارند. » ساسن دریکی از فصول این کتاب به «ریشه های نهادی و محلی جهانی شدن» پرداخته است که مطالعه آن می تواند ما را در این مسیر به خوبی راهنما باشد . درمجموع، رویکرد بسط داده شده ساسن نسبت به جهانی شدن، ابزارهای جدید تفسیری و تحلیلی برای درک ایده های پیچیده ی وابستگی های متقابل جهانی و نهادهایی که آشکارا جهانی هستند به ما معرفی می کند. حال بیاییم سازوکارهایی که مدیریت شهری ما در این مدت بیست ماهه برای دستیابی به این هدف تعریف نموده است نگاه کنیم ! موضوع جهانی شدن شهر جانمان رشت ، از زمان مدیریت جناب خلیلی به عنوان شهردار رشت با تشکیل کارگروه هایی متشکل از مشاورین بومی و آگاه کلید خورد و این موضوع  با انتخاب و ثبت شهر رشت به عنوان اولین و تنهاترین شهر ایران در یونسکو به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی به اوج خود رسید . از سوی دیگر طرح بسیار جسورانه بازآفرینی شهر رشت توسط دکتر ثابت قدم شهردار فعلی رشت نیز  وارد مرحله اجرایی شد و پیاده راه فرهنگی رشت در بافت فرهنگی و تاریخی شهر ، هرچند با نواقص کیفی عجیب به بهره برداری رسید . طبیعی است در چنین شرایطی موضوع جذب گردشگر از یک سو و همچنین برند کردن جهانی شدن شهر بایستی به عنوان یک هدف پراهمیت برای همه ما  جلوه نماید. ولی با تمام این توصیفات آیا این استراتژی ها را توانسته ایم به خوبی جاری نماییم ؟  از منابع خود چقدر هوشمندانه برای این مهم یاری جسته ایم ؟ در کدام نقطه اندکی به خود استراحت دادیم و بدون تعصب و با چشمان باز طرح و اجرا را با یکدیگر مقایسه نمودیم ؟ کدامین بازنگری ها را برای مغایرت های احتمالی تعریف نموده ایم ؟ در طول سال چند بار عید نوروز داریم و خیل عظیم گردشگرانی که می توانند ما را در جهانی کردن شهرمان یاری کنند ؟ از این فرصت چگونه برای انتخاب میمون رشت شهر خلاق خوراک استفاده خواهیم نمود ؟ استراتژی «رشت شهر جشنواره ها»  از ایده تا عمل برای جاری سازی استراتژی « رشت شهر جشنواره ها »  تدبیرمان چه بوده است ؟ اینکه مدیر محترم روابط عمومی سـازمان شما ، از روی لیست تلفن خویش مدیران و مسئولین و دوستان آشنایان را به این جشـنواره دعوت کنند و چند رسـانه و خبرنگار و عکاس و تعدادی مردم علاقه مند خبردار شده از رسانه ها و شبکه های مجازی حامی سازمانتان و نیز تعدادی رهگذر عادی که نه می داند جهانی شدن و برندینگ و اقتصاد شهری و پویاسازی اقتصاد شهری چیسـت و نه دغدغه ای غیر از گرفتاری های روزمره خویش را دارد و خلاصــه کلام ۵۰۰ نفر آدم را گرد هم بیاوریم و یک مجری طنزپرداز و یکی دو وکیل مجلس و مدیرکل و میوه و شـیرینی و شـربت و … آیا واقعاً رشت ما جهانی  خواهد شد و ما از طریق این برنامه های دم دستی و غیرعملیاتی به هدف خویش دست خواهیم یافت !؟ اینکه جنابعالی می فرمایید : « اگر می خواهیم جهانی شویم باید میکروفون همایشمان هم استاندارد باشد » حرف کاملاً شایسته ایست و بینش شمارا تحسین می کنیم  ! ولی لطفاً به ما بگویید استراتژی شما چیست ؟ برای اجرای صحیح استراتژی رشت شهر جشنواره ها که با آن می خواهید شهرمان را جهانی سازید ، برای کدام سفارت خانه ها اقدام به معرفی مدون و صریح مختصات شهر ما را نموده اید  و از آن ها صمیمانه و مشفقانه دعوت کرده اید که  شهروندان خویش را به جشنواره های شما  تشویق به آمدن نمایند ؟! بسته های تشویقی شما برای این مهم چیست ؟ برای دعوت این مهمانان چه آپشن های مسافرتی و توریستی را می توانید تعرفه کنید !؟  نقش جامعه هتل داری و مدیریت گردشگری در استان را  چگونه تحلیل کرده اید؟ چه برنامه ای برای آن ها مکتوب نموده اید ؟ چقدر می توانید قیمت هتل ها و … غذا و خوردوخوراک را تخفیف و یا سوبسید دهید برای جلب نظر آن خارجی ها ؟ همین برنامه را برای جلب نظر مسافرین و مهمانان داخل کشور از طریق موسسات توریستی داخلی چگونه باید انجام دهید و طرح و برنامه شما چیست ؟ چه دارید در قالب یک بسته مسافرتی به آن ها عرضه کنید که یک آپشن مسافرتی قابل توجه باشد برای آنان ؟ برای اینکه دوباره آن ها را به این شهر راغب به سفر کنید طرح و برنامه عملیاتی شما چیست ؟ چه بسته ای برای وابسته کردن مسافران به این شهر تدارک دیده اید ؟ نقش و کارکرد دعوت از شـهرهایی که پز عقد قرارداد خواهرخواندگی با آن ها را بارها و بارها رسانه ای کرده اید چیست ؟ چه برنامه عملیاتی در این سطح داشته اید ؟ سیاست گذاری شما برای گردشگری شهر از چه جنسی است؟ چه برنامه هایی را برای پیاده سازی شان در دستور کاردارید ؟ البته کاملاً آگاه هســتیم که ســازمان تحت رهبری شهرداری یقیناً نمی تواند تمام بار برند ســازی شــهر رشت را بر دوش بکشد و درواقع همه منابع این شهر در نزد آن سازمان فراهم نیست، لیکن ازآنجایی که آن سازمان  به درستی داعیه استراتژی برند سازی  و جانی کردن شهر رشت را داوطلبانه  برعهده گرفته است  ، مشفقانه می خواهیم که برای این امر مهم از شـهرهای دیگر که توانسته اند با مزیت های بومی محلی خویش ، گامی در کسب آوازه جهانی بردارند، الگوبرداری نمایند. الگوبرداری از کاشان یکی از این شـهرها که می شـود به خوبی از آن الگو گرفت شـهر تاریخی کاشـان اسـت که امروزه یک برند جهانی شـده اسـت با به کارگیری مزیت های بومی و محلی و تاریخی خویش ! چقدر از جشنواره های معروفی مثل گلاب گیری کاشان بنچ مارک ( الگو ستانی ) کرده ایم ؟ تکرار می کنم : از جشنواره های معروفی مثل گلاب گیری کاشان چقدر و چگونه  بنچ مارک ( الگوبرداری ) کرده ایم ؟ آیا می دانید، متولیان امر گردشگری کاشـان توانسته اند با استفاده از توان علمی تخصصی مشاورین متخصص در حوزه مدیریت اسـتراتژیک و با استفاده از مزیت های جغرافیایی و تاریخی، معماری اصیل ایرانی، خانه های تاریخی، مساجد ، بازار، تپه های باسـتانی، صنایع دستی، آیین ها و مراسم خاص مانند؛ گلاب گیری و قالی شویان و بسـیاری جاذبه های تاریخی ، فرهنگی و طبیعی دیگر، صنعت گردشگری خود را متحول سازند ؟ آیا می دانید که این مشاورین استراتژیک، سال های پیش بر اساس مدل ترکیبی تحلیل استراتژیک SWOT و مدل برنامه ریزی اسـتراتژیک QSPM، به بررسـی یافته های مطالعات کتابخانه ای و نتایج یک بررسـی میدانی از طریق توزیع پرسشنامه بین گردشگران و همچنین مصاحبه با کارشناسان حوزه گردشگری پرداخته اند. تحلیل های حاصل از مدل SWOT به آن ها نشان داد، که شهر کاشان علی رغم برخورداری از ظرفیت تبدیل شدن به یک منطقه نمونه گردشگری در سطح ملی و بین المللی، دارای عارضه هایی همچون ؛ تعدد تصــمیم گیران، ضــعف مدیریتی، فقدان ثبات در مدیریت گردشــگری منطقه و همچنین نامناسـب بودن زیرساخت های محیطی و کالبدی اسـت؛ و آن ها بر اسـاس آن یافته ها ، جداول اولویت بندی استراتژی های انتخاب شده QSPM تهیه نمودند و از میان آن ها استراتژی توسعه گردشگری فرهنگی-تاریخی شهر کاشان را تدوین نمودند و برای آن استراتژی ها ، برنامه اقدام عملیاتی ترسیم نمودند ! حقیقتاً در پیش خویش حداقل به این سؤال پاسخ دهید : برنامه های استراتژیک شما برای رسیدن به هدف جهانی سازی چیست ؟ کجاست ؟ چگونه است ؟ حقیقتاً شـنیدن و دیدن هرروزه انواع و اقسام سخنرانی ها و سردادن صرف شـعارهای جهانی سازی و برند سازی و ... ، کم کم تأثیر معکوس بر روی ذینفعان ما بخصوص سرمایه گذاران با قوه ای که با چشمان باز شهر ما را رصد می نمایند می گذارد! آیا به عواقب معکوس سخنرانی های خویش اندیشیده اید؟ واقعیت این است که موفقیت های چشم گیر و پایدار تنها حاصل سخت کوشی، تلاش، تداوم و ترسیم نقشه های استراتژی و تدوین برنامه های اقدام عملیاتی دقیق برای جاری سازی این استراتژی ها و نه سخنرانی و حرف است و البته از همه مهم تر انضــباط راهبردی و انتخاب های دردناک است. سازمان شما درد را درست تشخیص داده است ولی درمان را شاید درست انجام نمی دهید ! به احتمال خیلی زیاد پارادایم های ذهنی شما شاید دیگر کارآمد نباشد. آری اندکی توقف کنید ، تنها اندکی و به خود استراحت دهید و اندیشه نمایید که آیا مسیر جهانی شدن را درست می پیمایید و یا خیر؟ نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code