۱۴۰۱/۰۱/۰۷ ۱۰:۴۶    کد خبر: 213693

فردین علیخواه

عضو گروه جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان

یکی و شاید مهم‌ترین ویژگی سفر، «گریز» از زندگی روزمره است، گریز از عقلانیت حاکم بر شهر. در سفر، آدم‌ها خود را از نظمی که در دل زندگی روزمره جاری است رها می‌کنند. در سفر، قواعد سفت و سخت حاکم بر زندگی روزمره چند روزی به حالت تعلیق درمی‌آید و این برای عده‌ای بی‌نهایت دلچسب است. و نکته‌ای مهم، در سفر، آن بخش از وجود هر کس که در شهر به حالت تعلیق درآمده به شکلی موقّت آزاد می‌شود. منظور آنکه، هر چند قواعد و هنجارهای زندگی شهری به حالت تعلیق درمی‌آید ولی در عوض، بخشی دیگر از وجود آدم‌ها که در تعلیق بوده، آزاد می‌شود. آزادی وبند کردن تعلیق‌ها، دو وجه همزمان سفر است.

در سفر آنان بلندبلند آواز می‌خوانند، لباس‌های آزاد و رنگی می‌پوشند، می‌رقصند، کنار ساحل به آسانی گریه می‌کنند، با ماسه قصرِ آرمانی خود را می سازند، از درخت آویزان می شوند و صدای میمون درمی‌آورند، تا ظهر می‌خوابند، به آسانی خشمگین و به آسانی مهربان می‌شوند، تا مرز مردن غذا می‌خورند، خودشان را لوس می‌کنند و پشتک وارو می‌زنند. خلاصه، همه کاری می‌کنند. آنان واقعا قواعد زندگی روزمره در جهانِ پیشاسفر را چند روزی تعطیل می‌کنند و سفر دقیقا به همین دلیل فرح‌بخش و دوست‌داشتنی است. عجیب نیست که وقتی به ماشین‌هایی خیره می‌شویم که در حال ترک تهران‌اند اولین سوالی که از خود می‌پرسیم آن است که به راستی این جمعیت از چه می‌گریزد؟ آنان به گونه‌ای از این شهر ‌می‌روند که گویی قرار نیست دوباره به آن بازگردند. گویی دارند برای همیشه تهران را پشت سر می‌گذارند. آنان بسیار زود، یعنی هنگامی که هنوز از شهر دور نشده‌اند سعی می‌کنند آن وجودِ به تعلیق درآمدۀ خود را آزاد کنند. گویی تپانچۀ روی دیوارِ پذیرایی را که رویش گرد و خاک نشسته برداشته‌اند تا دوباره شلیک کنند. 

به همین دلیل من جوانانی را که در ترکیه به کنسرت امیر تتلو ‌می‌روند و در سالن با او همنوا و همراه می‌شوند، سرزنش نمی‌کنم. آنان در سفر هستند. سفر با میزانی از تعطیلی اخلاق همراه است، اخلاقی که خاص شرایط عادی است. پرسش آن است که وقتی حاضران در کنسرت تتلو به متن زندگی عادی‌شان، برای مثال کلاس‌های دبیرستان یا دانشگاه، برمی‌گردند باز همان کارها را انجام می‌دهند؟ یقین دارم که پاسخ منفی است. در سفر عده‌ای بد رانندگی می‌کنند. بدون تردید این اصلا خوب نیست و جای نقد جدی دارد ولی این را نیز می‌توان جزوی از همان آزاد کردن آنچه دانست که در شهر به تعلیق درمی‌آید. شهری که ویژگی اساسی آن نظم، پیروی، و تکرار است.

به همین دلیل اغلب شهرهای مسافرپذیر جهان درجاتی از مدارای اجتماعی نسبت به مشاهده رفتارهای عجیب و غریب مسافران را پذیرفته‌اند و با آن کنار آمده‌اند. چشمان آنان دیگر با دیدن مرد میانسال و جاافتاده‌ای که ادای میمون یا طوطی درمی‌آورد خشم‌آلود نمی‌شود. آنان آموخته‌اند که این فرد پس از سفر، آدمی محترم است و طبق هنجارهای متداول جامعه رفتار خواهد کرد. آنان می‌دانند که سفر با درجاتی از تخطّی همراه است.
آدم ها در سفر، هویتی متفاوت می‌سازند که موقتی و گذراست. این هویت‌ها را باید درک کرد و با آن کنار آمد، همانطور که انتظار داریم ما را در سفر درک کنند و با رفتارهای متفاوت‌مان کنار بیایند!

نظر شما:

security code