| پنجشنبه، 30 فروردین 1403
چرا نمی‌توانیم در شبکه‌های اجتماعی به شکل منطقی درباره بحران‌های کشور گفتگو کنیم؟
       کد خبر: 92200
نگاه ایران/فردین علیخواه استاد جامعه شناسی دانشگاه گیلان به احتمال قوی هرکدام از ما در شبکه­ های اجتماعی با عکس­هایی مواجه شده ­ایم که موضوعِ آن ها عذر­خواهی مدیران شرکت­ های اتومبیل­ سازی کشور کره جنوبی است. در این عکس­ ها مدیران این شرکت­ ها به نشانه عذرخواهی؛ در مقابل جمعیت تعظیم کرده­ اند و بدین وسیله مراتب تأسف خود را از نقصِ پیش­ آمده دریکی از محصولاتشان نشان می­ دهند. در عکس دیگری که آن هم طیِ یکی دو سال گذشته جزو عکس ­های پربازدید و پر بازنشر شبکه­ های اجتماعی تلقی می­ شود «سیلویو برلوسکونی» یکی از نخست وزیران اسبق ایتالیا به تصویر کشیده شده است که -در قالب انجامِ خدمات اجتماعی که از طرف دادگاه ملزم به انجام آن است - در حال جارو کشیدن خیابان­های شهر ناپل دیده می­ شود. در عکس دیگری؛ مجدداً در همان کشور کره جنوبی عکسی از سیلی زدن یک پدر داغدار (به تعبیر آن عکس) بر صورت ناخدایی نشان داده می شود که کشتی­ اش غرق شده است. عکس هایی دیگری نیز با موضوعات مشابه می توان در شبکه های اجتماعی یافت. در مقابل این نوع عکس ­ها، با کثرتِ عکس­ هایی مواجهیم که در آن ها – به زبان عمدتاً تمسخر- ضعف­ های مدیریتی جامعه ی ایرانی و نیز نحوه ی مواجهه مردم با بحران­ ها به تصویر کشیده شده است. مرور سریعِ نظرات کاربران ایرانی درباره ی این عکس­­ ها هر ناظری را به یک نتیجه­ گیری مشخص هدایت می­ کند؛ اینکه در بین کاربران نوعی یاس و ناامیدی در حل مسائل ایران مشاهده می­ شود. درواقع؛ گویا اعتماد کاربران به قدرت «خود ترمیم گریِ » جامعه به معنای اعم آن رو به ضعف نهاده است. آنان درباره ی جامعه ای تبادل نظر می کنند که گویا معتقدند مورش قرار نیست سامان گیرد. نکته ی قابل تأمل آن است که برای مثال هرساله در رسانه ­های جمعی با این خبر مواجه می­ شویم که شرکت تویوتا جهتِ جمع­ آوری خودروهای دارایِ نقص فنیِ خود فراخوانی صادر کرده است. جامعه ایران درست شدنی نیست؟ بازنشر فراوان عکس ­های عذرخواهی مدیران این شرکت­ در شبکه های اجتماعی ایرانی از «اعتماد» کاربران ایرانی به قدرت خود ترمیم گری مجموعه مدیریتی حاکم بر این شرکت­ها به طور خاص، و این جوامع به طور کل حکایت دارد. به این معنا که وقتی در سیستم نقص یا اشکالی سر باز می کند اراده­ ای قوی برای خود-ترمیمی در سیستم دخالت می کند و این اطمینان در بین کاربران وجود دارد که آن دخالت در آن کشورها به سرانجام مثبتی خواهد انجامید. به دلیل همین اعتماد کلی است که برای مثال اخبار مربوط به جمع آوری اتومبیل­ های دارای نقص توسط شرکت تویوتا، نظر مثبت استفاده کنندگان این محصول در ایران را چندان تغییر نمی دهد و نگاه مثبت آنان به قدرت خود-ترمیمی آن سیستم ها خدشه دار نمی شود. برعکس کاربران به این نتیجه می رسند که سیستم نسبت به عیوب خود هشیار و حساس است و در صورت بروز هر مشکلی تمام تلاش خود را برای سلامتی مجدد سیستم بکار خواهد گرفت. در واقع جدال بین دو قطب اعتماد و بی اعتمادی است. نکته ی جالب دیگر آن است که با انتشار اخباری نظیر نقص خودرو یا فاش شدن اختلاس مسئولان در کشورهای توسعه یافته، اعتماد کاربران شبکه های اجتماعی به سالم بودن سیستم آنان و تلاششان برای حفظ توسعه­ یافتگی­شان تقویت می شود. درواقع کاربران با بازنشر این عکس ها قصد انتقال این پیام رادارند که کشورهای توسعه ­یافته به خوبی می توانند مشکلاتشان را شناسایی کنند و بدون ملاحظه هیچ مصلحتی نسبت به اصلاح آن اقدام کنند. در مقابل، انتشار همین اخبار در خصوص محصولات یا مسئولان ایرانی، همان  نتیجه ­گیری در برندارد و به عنوان شاهدی استفاده می شود مبنی بر اینکه "جامعه ایران درست شدنی نیست". به نظر می رسد که در پس همه این خوش­بینی­ ها و بدبینی­ ها، اعتماد به وجود اراده ی خود-ترمیمگری در سیستم نهفته است. کاربران شبکه های اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که در کشورهای توسعه یافته اراده آشکاری برای خود-ترمیمی وجود دارد و آنان نسبت به کارساز بودن این اراده و مدیریت امور به سمت مثبت؛ اطمینان و اعتماد دارند. اعتماد و اطمینانی که ظاهراً نسبت به داخل کشور در آن ها دیده نمی شود. پلاسکو و فراموش کردن قصورها تقریباً یک هفته از حادثه ی ساختمان پلاسکو سپری شده است. حادثه ای که در آن حدود 600 مغازه ویران شده و در حدود 4 تا 6 هزار شغل ازدست رفته است. مهم تر از همه این ها عده ای از انسان­ها جان خود را از دست دادند. نحوه ی مواجهه با این حادثه می­ توانست اعتماد جامعه به وجود اراده ی خود-ترمیمگری در سیستم را تقویت کند ولی این اتفاق رخ نداد و برعکس؛ خود-ویرانگری بازتولید و تقویت شد. گویی مشکلی بر مشکلات قبلی افزوده شده و قرار نیست از حوادث و فجایع، درسی اندوخته شود تا نحوه مواجه با بحران های آتی منطقی­ تر شود. چنین زمینه ­ای را نخست مسئولانی رقم زدند که قانون برای پیشگیری از وقوع این نوع حوادث وظایفی را بر دوش آنان نهاده است. پس از بروز حادثه ساختمان پلاسکو، مسئولان ذی ربط به جای پذیرش مسئولیت خود (در هراندازه و سطحی) یا سکوت اختیار کردند و یا تلویحاً سایر سازمان­ها را مقصر جلوه دادند. آنان تلاش نکردند به جامعه ای پیام را منتقل کنند که اراده ­ای قوی برای خود-ترمیمی در سیستم وجود دارد. گاهی اوقات انتقال ایده ی "اشتباه کردیم" به جامعه، نه به معنای انتقال ناامیدی یا ناشایستگی سیستم بلکه به معنای وجود اراده معطوف به سازندگی و اتخاذ تصمیم درست است. متأسفانه در حادثه ساختمان پلاسکو وضعیت به گونه ای رقم خورد که گویا همه مسئولان به وظایف قانونی خودشان عمل کرده اند و هیچ قصوری در میان نبوده است. وظیفه آنان تذکر و ارسال نامه های رسمی به مالک ساختمان پلاسکو بوده است و آنان نیز به این وظیفه عمل کرده اند. این کوتاهی کسبه و مدیریت ساختمان پلاسکو بوده است که تذکرهای آنان را جدی نگرفته اند. در نتیجه ما با برخی کاربران مواجه شدیم که به دلیل عدم پذیرش مسئولیت توسط یک مسئول یا شخص مشخص در وقوع این حادثه، همه مشکلات را بر دوش کلیت نظام انداختند. عدم پذیرش مسئولیت در یک حادثه زمینه را نه برای خود-ترمیم­گری؛ که برای خود-ویرانگری فراهم می­ کند. در کشور ما افکار عمومی درباره مسئولان ذی ربط معمولاً دارای پیش داوری است و متأسفانه نوع واکنش مسئولان به حادثه پلاسکو این پیش داوری ها را تقویت کرد. مسئولان مجال دادند تا اعتماد کاربران به اراده ی خود-ترمیمگری سیستم تقویت نشود و همچنان عکس های مدیران کره ای را به عنوان یک آرزو، برای همدیگر ارسال کنند. در طرف دیگر ماجرا، کاربران شبکه های اجتماعی هم با فاجعه ساختمان پلاسکو به گونه ای مواجه شدند که جهت تقویت خود-ترمیم­گری به جامعه ایرانی کمکی نکرد. اینکه جامعه بتواند حداقل در عرصه هایی که مربوط به خودش است تصمیم به خود-ترمیمی بگیرد. مرور سریع پیام های ردوبدل شده در این شبکه ­ها گویای آن است که بیشتر کاربران شبکه های اجتماعی عمدتاً به سه عرصه پرداختند: در درجه نخست بیشتر این پیام ها به « ایثار و فداکاری کارکنان آتش نشانی» اختصاص داشت. قطعاً نگارنده این سطور منکر ازجان گذشتگی و ایثار این عزیزان در این روزها نیست. منظور آن است که کاربران شبکه های اجتماعی عمدتاً توجه خود را معطوف به اسطوره ­سازی از آنان کرده و در مقایسه، از توجه به جنبه های دیگر مسئله نظیر علت وقوع حادثه، زمینه های منجر به آن، تجربه سایر کشورها در این خصوص، راه های مقابله با این نوع بحران ها، قصور احتمالی مسئولان ، و نقش کسبه در آن غافل شدند. برای مثال. بسیاری از کاربران شبکه های اجتماعی در روز حادثه در قالب شهروند-خبرنگار در محل حاضر شدند و کلیپ های کوتاهی تهیه و در شبکه های اجتماعی منتشر کردند. وقتی جدیت فاجعه فروکش کرد نکته قابل تأمل آن است که پس از فاجعه هیچ شهروند-خبرنگاری تلاش نکرد تا از بین 4000 نفری که در این ساختمان به شکلی اشتغال داشتند حداقل چند مالک، شاغل و یا مدیر را یافته و دلیل عدم بازسازی و نوسازی ساختمان، دلیل بیمه نکردن محل کسب و سایر مسائل را از آنان جویا شوند. گویا پدیده شهروند-خبرنگاری صرفاً برای به تصویر کشیدن فاجعه (زمان بحران) و نه برای پس از بحران کارکرد دارد. گروه دوم از پیام ها به تمسخر یک یا دو نفر از اعضای شورای شهر تهران پرداختند. در این روزها، جمله ای از یکی از اعضای شورای شهر در شبکه های اجتماعی منتشر شد که در آن از کلمات «شاخ بز» استفاده شده بود. پس ازآن پیام های تمسخرآمیز فراوانی در شبکه های اجتماعی نشر و بازنشر شد. در واقع بازهم بیشتر توجهات از اصل ماجرا منحرف شد و جدیت فاجعه فروکش کرد. عکس های سلفی و زیرسازی آسفالت جاده ها گروه سوم از پیام ها به نقد تمسخرآمیز کسانی اختصاص یافت که در جریان آتش گرفتن و فروریختن ساختمان پلاسکو مشغول عکس های سلفی بودند. اینان در قالب عناوینی چون گوسفند و یا مناسب برای زیرسازی آسفالت جاده ها توصیف شدند. نکته آن است که گویا ما در شبکه های اجتماعی نمی توانیم به شکل منطقی، عقلانی و محترمانه درباره بحران ها و فجایع کشورمان گفتگو کنیم. «تمسخر» و «تنفر» دو سازوکار مهم برای نشان دادن منظور و مقصودمان است. در کشورهای توسعه یافته، مسئولان بابت اشتباهاتشان از مردم عذرخواهی می کنند، مسئولان بابت اینکه نتوانسته اند از منافع جمعی مراقبت کنند در مقابل مردم تعظیم می کنند. ولی در طرف دیگر، مردمی هم هستند که در شبکه های اجتماعی صرفاً به زبان تمسخر و تنفر با یکدیگر مواجهه نمی شوند. ولی جدای از همه این ها، بخش های مختلف جامعه، باید حسی از خود-ترمیمگری را به جامعه القاء کند. در غیر این اشتباهات ما در مواجهه با بحران های همچنان تکرار خواهد شد. *این مطلب بخشی از کتاب «جستارهایی در پلاسکو» است که در هفته جاری توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چاپ رسیده است. این کتاب بازتابی از نخستین دیدگاه های متخصصان و صاحب نظران حوزه جامعه شناسی ایران، درخصوص فاجعه مادی و انسانی پلاسکو است. نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تائید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code