| جمعه، 31 فروردین 1403
گفتگو با استاد ناصر مسعودی به بهانه اجرای کنسرت در رشت؛
       کد خبر: 87406
نگاه ایران:استاد «ناصر مسعودی»، یکی از تنها یادگاران مثلت اعصار آواز گیلان، در رشت و برای مردمش اجرای زنده دارد. ۱۶ و ۱۷ دی ماه، این صدای مخملین پس از سالهای بسیار برای مردم این شهر، صدا ساز می کند و بروی صحنه می آید و رودررویشان، ترانه ها و آوازهای خاطره انگیزش را خواهد خواند. به این بهانه چند روز پیش به منزلشان رفتم و ماحصل آن روز گفتگویی با این استاد بی بدیل آواز گیلان شد که می خوانید: از نظر حس و حال برای یک خواننده، اجرای صحنه ای با اجرای داخل سالن چه تفاوتهایی دارد، با توجه به اینکه شما زمانی آغاز بکار کردید که دستگاه های میکس وجود نداشت و ارکستر داخل استودیو یکسره می نواخت و...؟ صددرصد با هم متفاوتند. جلوه یک هنرمند روی صحنه، مردمی هستند که در سالن نشسته اند و این طبیعی است؛ ولی اگر منظورتان درباره گذشته کارهای استودیویی ست که در رادیو انجام می دادم و ارکستری بود و می نواخت...، خوب آن یک حال و هوای دیگری داشت. یک احساس مسئولیت مضاعفی برای هر هنرمندی ایجاد می شد. آنجا بعد از یکی دو جلسه تمرین، باید درحضور ۳۰ نفر یا ۵۰ نفر یا ۱۰ نفرموزیسین آهنگ را اجرا می کردید. ارکسترهای مختلفی وجود داشت که کوچک یا بزرگ بودند. خوب رهبر ارکستر که فرمان می داد باید کار در آن لحظه ملکه ذهن شده باشد تا راحت اجرا کنی اگر جایی یک نفر، چه موزیسین، چه خواننده لغزشی داشت معلوم بود باید کار را از سر اجرا می کردیم. ما با آن چیز ها در گذشته عادت کرده بودیم. یادم است در سالهای ۴۶/۴۷ برنامه ای داشتیم بنام «هنر برای مردم» که هر ۵ شنبه گروهی خواننده با فرستنده سیارصدا به ادارات، شرکت های بزرگ، کارخانه جات، باشگاه افسران و... می رفتیم و برایشان حضوری برنامه اجرا می کردیم. هر کداممان هم یک تایمی در حد ۱۰تا ۱۵ دقیقه داشتیم. ما سال ها این کار را کردیم حتی به استان ها هم می رفتیم. یادم هست در سال ۵۰ یا ۵۱ در رشت هم برنامه «هنر برای مردم» گذاشتیم و ۱۸ خواننده بودیم و محل اجرایمان هم سالن تازه تاسیس کشتی در رشت بود. یا اجرایمان درپادگان هرزویل و...؛ البته این برنامه بعد ها به شکل تصویری هم بود ولی بصورت محدود. اما در نهایت بطور کلی باید بگویم فضا از جهت رفتن در استودیو و گوشی گذاشتن و میکس کردن، یک حالتی دارد و با ارکستر همنوازی و همخوانی کردن یک حالتی دیگر. در اجراهای صحنه ای مردم شما را به وجد می آورند؟ بله صددرصد؛ اصئلا برنامه ای که در حضور جمعیت باشد خودش یک نشاطی دارد البته باید همه چیز روتین و درست باشد که آدم لغزشی نداشته باشد و همنواز و هم گام باشد. با توجه به اجراهای صحنه ای شما در خارج از کشور، جنس مخاطبان شما در داخل و خارج از ایران با هم تفاوتی دارند؟ من اول بگویم که همیشه کم کار ترین خواننده بودم از نظر اجرای صحنه ای. مثلا من هیچوقت در تهران کنسرت نگذاشتم، منظورم برنامه مستقل است. به اروپا که رفتم چندین برنامه گذاشتم با جمعیت ۵۰۰ /۶۰۰ نفره در سالن و حتی در آلمان و در بعضی از شهر هایش تعداد جمعیت به هزار و خرده ای هم رسید. در میان جمعیت غیر ایرانی ها هم بودند؟ بله؛ مثلا در آلمان ایرانی هایی که با آلمانی ها زندگی می کردند هر دو به کنسرت می آمدند و این برای آن یکی تعریف می کرد که چی دارم اجرا می کنم. من معتقدم ما هر چی داریم از مردم است. این مردم هستند که ما را سرپا نگه داشته اند. عمدی بود که تا حال در رشت کنسرت مستقل نگذاشته بودید؟ نه به این صورت نبود. پیشنهاداتی و صحبت هایی می شد ولی یا آمادگی نبود یا من کسالت داشتم یا...، اما برنامه های کوچک تری اجرا کرده ام مثل همایش میرزاکوچک، صد سالگی شهرداری رشت، باشگاه کارگران و...، ولی برنامه ای که بصورت کنسرت باشد، خیر و البته قرار است که در دو روز آینده در رشت، این اتفاق بیفتد و امیدوارم در حد توان خود حق مطلب را ادا کنم برای اینکه مردم بار ها مرا در کوچه و خیابان و معابر مختلف می بینند و برای اجرای کنسرتم مشتاق هستند و دوست دارند...؛ که باید شرایطش مهیا می شد و تصمیم که گرفتی باید انجامش بدهی و حالا تصمیم گرفته ام و اگر دیر شده مردم به خوبی خودشان مرا می پذیرند. در کنسرتی که اجرا خواهید کرد، کار ها جدید است؟ نه، تمام کارهای قدیمی را می خوانم، البته نه خیلی قدیم، از بعد از انقلاب هم چند تا کار هست که خواهم خواند. گروه موسیقی تان طبق رویه سالهای اخیر همچنان گروه جوانان هستند؟ بله، اما با یک تفاوت، این گروه سنتی نواز هستند، یعنی تمام ساز هایشان سنتی بوده، اما دراین کنسرت سازهای سنتی با سازهای کلاسیک و غربی مخلوط شده...، سرپرست گروه «محمد انشایی» است که جوان بسیار هنرمندی است و قبلا با ایشان در همایش میرزا کوچک همراه با مرحوم «پوررضا» کار کرده ام، البته اقای انشایی در آن زمان جوان تر بود. در کنسرت های قبلی ام آثاری از من که با ارکستر بزرگ اجرا شده بود را نمی زدیم، چون با سازهای سنتی امکان اجرایشان نبود اما اینجا تقریبا کل اوورتور زده می شود...، مثلا ترانه: اله تی تی و جنگل با ارکستر بزرگ نواخته و خوانده خواهد شد. انتخاب آثاربرای اجرای این کنسرت را به تنهایی انجام دادید؟ با هم نشستیم و فکر کردیم. چرا عاشقانه هایی از جنس ترانه الله تی تی در کارهای اخیر شما کم است؟ من اخیرا کاری را خوانده ام که در حال آماده شدن است وکار هایش انجام شده و در یکی از آلبوم های جدیدم قرار دارد...،. کارهای تنظیم آلبوم های جدید که در صدد انتشارشان هستم با مجید درخشانی یکی از هنرمندان بسیار خوبی ست که من خیلی دوستشان دارم وایشان هم به من خیلی لطف دارند. ملودی کار را خودم ساخته ام بر روی تضمینی از غزل معروف استاد شهریار- حالا چرا- که شاعر این تضمین مرحوم عبدالحسین فیض ربانی است که همشهری ما بودو سال ها پیش در دریا غرق شد و این شعر را در حدود ۵۰ سال پیش از یکی از جراید برداشتم. تضمین شعر شهریارکار بسیار سختی است و هرکسی نمی تواند بخودش اجازه این کار رابدهد... اما این شاعر این کار را خیلی خوب درآورد. بهرجهت من معتقد به این هستم که ۵ سال به ۵ سال و تا زمانی که قادرم و می توانم حرفی بزنم این حرف من طوری نباشد که مخاطب و شنونده من که با من خاطره دارد بگوید این را چرا خواندی؟ بازخورد ها به شما می رسد؟ صد درصد...، برخورد ها با من خیلی صادقانه بوده یا من اینطوری حس می کنم. مثلا جوانی آمده و بمن گفته: می مار تی صدایه خیلی دوست داشتی...، بوگوفتم تو چی زای؟...، بوگوفت: من اوشانی کی بمانسته یه گوش کونم و خیلی قشنگه، ولی اون مره اول بوگوفته!...، این نسل جوان هم چنین حالتی دارد. دو آلبوم موسیقی در حال انتشار دارید؟ بله. آلبوم «حالا چرا؟» که کل اشعار فارسی و ملودی ها کار خودم و تنظیم از مجید درخشانی است و آلبوم «خورشید خانوم» که گیلکی است و ملودی ها از مسعود لاهیجی و تنظیم ها از مجید درخشانی است. هیچکدام تا کنون اجرا نشده همه کار ها جدید هستند. «حسین صمدی»، آهنگسازی که کارهای بسیاری را برای شما ساخته، اخیرا در خارج از کشور فوت کرد، در مورد ایشان بفرمایید؟ بی نهایت از این بابت متاسفم. بیش از ۴۰ تا از کار هایم را حسین صمدی ساخته است. بسیار با ذوق و مبتکر بود. در آن زمان خیلی از خوانندگان که می خواستند شروع بکار کنند، حسین صمدی به آن ها آهنگ می داد. تحصیلات آکادمیک نداشت، اما هنرمند بسیار باذوقی بود و در ساختن ملودی بسیار استاد بود و یک حسنی که داشت این بود که شما کارهای اساتید را اگر گوش بدهید...، ۵ تا را که گوش بدی حس می کنی یکی اش شبیه اولی است!، ولی صمدی حسنی که داشت کار هایش ابدا شبیه به هم نبود. چیزی ذاتی و فطری در وجودش بود. آخرین کاری هم که برایم ساخت ترانه ای بود با این مطلع: ای که یه رنگیه تو سینه به سینه گشته...، شعر از پدرام بود و حسین آهنگش را ساخته بود. چند روز پیش در مراسم بزرگداشت آقایان نادرگلچین و کاسعلی اکبرپور به مناسبت تولد شیون فومنی، حضور داشتید؟ بله فقط برای دیدن این دو عزیز و به احترام مرحوم شیون به این مراسم رفتم علیرغم اینکه نقاهت داشتم. نادر گلچین دوست دوران جوانی من است ودر تا تر و رادیو با هم بودیم. هنرمند بسیاربسیار شایسته و مطلعی هستند. گویا استاد اکبرپور مشهورند به اینکه بتهوون گیلان هستند؟ صد درصد درست است و واقعا بتهوون گیلان است. ایشان از وقتی که در ارتش درجه دار بود برایم آهنگ ساخته اند. در سال ۴۱/۴۰اینجا در باشگاه افسران «گاردن پارتی» بود و ما با هم بودیم. ایشان سرپرست ارکس تر بودند. دوستان دیگری مثل آقای امانی هم بودند یا آقای حسین آمنین. آقای اکبرپور عاشق گیلان است و هنرمندی بسیار با ذوق و مشتاق هستند. ایشان در حدود ۵۰ تا آهنگ برای من ساخته اند. با هم خیلی همفکر و همدل بودیم. الان اما شرایط سن و سال ما باعث شده که هر کس یک گوشه ای زندگی کند. بالاخره این هجرت ها طبیعی است. سخن نگفته ای دارید؟ آرزو می کنم سلامت باشید. آرزو می کنم آنهایی که با من و با صدای من همراه بودندوصدای من اذیتشان نمی کرد و من را دوست داشته اند، اگر مهری بمن دارند، دوست دارم ببینمشان و خیلی خوشحال می شوم و برای همه شان آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم روزگار بهتری داشته باشند. از شما هم ممنونم.

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code