| جمعه، 07 اردیبهشت 1403
نگاه ایران:پشت تریبون هایی رسمی، بارها و بارها می توانیم شاهد حضور چهره هایی باشیم که می آیند و حرف هایشان را با توهین، کنایه، حمله و تحقیر به مخالفان، رقیبان و حتی منتقدانشان مطرح می کنند. «این آقای ساده لوح می گوید؛ ما با برجام عزت پیدا کردیم! چه عزتی؟!» زمان زیادی از گفتن چنین جملاتی از زبان آیت الله علم الهدی نمی گذرد، اولین و آخرین بار هم نیست به طوری که روز گذشته هم محمدرضا باهنر در مصاحبه ای گفت: «اگر کسی بگوید ما بودجه نظامی نمی خواهیم، چه آقای هاشمی باشد، چه هرکس دیگر، یا نادان است یا خائن.» این صحبت ها در گفت وگوهای روزمره دو نفر در کوچه و خیابان مطرح نشده است، پشت تریبون هایی رسمی، بارها و بارها می توانیم شاهد حضور چهره هایی باشیم که می آیند و حرف هایشان را با توهین، کنایه، حمله و تحقیر به مخالفان، رقیبان و حتی منتقدانشان مطرح می کنند. انگار باب شده است که رقابت های سیاسی، اختلاف نظرها و تفاوت دیدگاه ها به نزاع تریبون ها بدل شود. گویی امکان های گفت وگو یا خردورزی کنش های سیاسی بستری جز تریبون های کشور ندارد؛ هرچند همگان هم صاحب تریبون نیستند و تمام تریبون ها هم مصونیت های یکسانی ندارند؛ عده ای می توانند ساعت ها، روزها و سال ها از تریبون های رسمی کشور، مخالفانشان را با ادبیاتی سرشار از توهین و تحقیر خطاب کنند و عده ای هم، هر واژه شان پشت تریبون می تواند بهای سنگینی برایشان داشته باشد؛ با این حال، سؤال اصلی اینجاست که نزاع تریبون ها چه آثاری می تواند در ساخت اجتماعی یک کشور داشته باشد؛ جامعه و مردم به عنوان مخاطبان بالقوه چنین تنازعاتی، چه واکنش هایی را در بزنگاه های سیاسی خواهند داشت؟ *تریبون داری به سبک علم الهدی سیداحمد علم الهدی، امام جمعه مشهد، چنین عباراتی را به کار برده بود: «این آقای ساده لوح می گوید؛ ما با برجام عزت پیدا کردیم! چه عزتی؟!» مقصودش از آقای ساده لوح، کسی نبود جز حسن روحانی، رئیس جمهوری کشور، که چند روز قبل از آن گفته بود با برجام عزت پیدا کردیم. علم الهدی هم که یکی از تریبون های مذهبی کشور را در مشهد در اختیار دارد، پشت تریبون نماز جمعه می رود و برای آنکه انتقادش به دولت را مطرح کند، در مقابل نمازگزارانی که مقابل او نشسته اند، رئیس جمهوری منتخب مردم را فردی ساده لوح می خواند. انتقاد به برجام و اختلاف با رویکردهای دولت، بحثی است که می تواند در هر کشور دیگری هم وجود داشته باشد اما انتقاد به سبک توهین، خارج از فضای گفت وگو و در جایگاه یکی از تریبون های رسمی کشور، سبکی است که فقط مختص علم الهدی نیست و از سوی علم الهدی هم به همان یک بار محدود نمی شود. او پیش تر هم برخی از منتقدان را یک مشت بزغاله و گوساله خوانده بود. آخرین آثار تریبون داری او هم به ماجرای کنسرت ها مربوط است که بازتاب های گسترده ای را در جامعه داشت؛ هرچند واکنش های مردم را فقط می توان در قالب شبکه های اجتماعی و رسانه های مجازی دنبال کرد. علم الهدی در مخالفتش با کنسرت ها، مردم مشهد را که خواستار کنسرت هستند، عیاش خوانده و گفته بود اگر کنسرت می خواهید از مشهد بروید. *تریبون هایی برای مداحی یا ...؟ مداحان هم اگرچه در سال های دور، تریبون هایی برای مناسک مذهبی در اختیار داشتند اما کم کم برخی از آنها پای در سیاست گذاشتند و تریبون هایشان هم به جایگاه وکیل مدافع یک جریان بدل شد. اوج گرفتن سیاست بازی آنها با ورود احمدی نژاد به پاستور بود. حاج منصور ارضی از جمله چهره هایی بود که در سال های نخست دولتداری احمدی نژاد، یار غار رئیس دولت وقت محسوب می شد و در سفرهای استانی همراهی اش می کرد. او که مواضع سیاسی اش کم کم نقل محافل شده بود، سال 86، محمدباقر قالیباف را از آتش تریبونش بی نصیب نگذاشت و او را با عمربن سعد، فرمانده لشکر یزید، مقایسه کرد که با وعده دراختیارگرفتن حکومت ری به کربلا رفته بود. منصور ارضی همان زمان در یکی از تریبون هایش با اشاره به واقعه کربلا، گفت: به عمر بن سعد گفتند که با قتل امام حسین(ع) به ملک ری نمی رسی که با تمسخر پاسخ داده بود: اگر به گندمش نرسم به جوی طویله اش که خواهم رسید. او ادامه داد: برخی ابن سعدهای دوران ما هم این گونه هستند و اگر به گندم ریاست جمهوری نرسیدند به جوی شهرداری که رسیده اند و این برایشان کافی است! ارضی در ادامه گفت: فکر می کنند از کارهایشان بی خبر هستیم و نمی دانیم در حال جمع آوری میلیونی پول هستند تا در موقع مناسب خرجش کنند. البته چند سال بعد علی محمد قلی ها، داماد برادر حاج منصور ارضی، به عنوان مدیرعامل شرکت بهره برداری متروی تهران منصوب شد و بعد از آن هم دیگر خبری از توهین های ارضی به قالیباف نبود. سیاسی بازی به جای مداحی، البته به حاج منصور ختم نمی شد، سعید حدادیان از جمله حامیان محمود احمدی نژاد هم در بهره گیری از تریبون های مذهبی به نفع جریان های سیاسی، سابقه طولانی دارد، هرچند این بهره گیری ها با توهین ها و تحقیرها همراه باشد. حدادیان در یکی از شب های ماه رمضان، حسن روحانی را هدف قرار داد. این بار هم بحث برجام و مذاکرات بهانه حملات بود. حسن روحانی در پاسخ مخالفان مذاکرات هسته ای گفته بود: «آنها که می گویند تحریم مهم نیست، گویی که از جیب مردم بی خبر هستند.» حدادیان پشت تریبون می رود و در یکی از مناجات خوانی های شب های رمضان این گونه به رئیس جمهوری حمله می کند: «آن آقا می گوید بعضی ها از جیب مردم خبر ندارند! تو دلت واقعا برای مردم سوخته؟ شما کجا می نشینی؟ زندگی ات چطور است؟ استخر را نفر قبلی خراب کرد، شما دوباره ساختید. می گویند رئیس جمهوری باید گلف بازی کند و به استخر برود. شما بروید شنایتان را بکنید و جت اسکی تان را بروید. این حرف ها که درباره جیب مردم می زنید، از شما خنده دار است.» البته سعید حدادیان، پیش تر درباره اسفندیار رحیم مشایی، از یاران احمدی نژاد، هم سخنان عجیب و غریبی گفته است که به دور از مسائل اخلاقی بود و احتمالا بازتاب دوباره آنها، می تواند مشکل ساز باشد. تریبون هایی برای حمله به دولت حمله به دولت را می توان حلقه وصل بسیاری از توهین های تریبونی دانست. حمید روحانی (با نام حقیقی حمید زیارتی) از مخالفان دولت حسن روحانی که سال ها پیش چهره هایی همچون امام موسی صدر را هم جاسوس خوانده بود، چندی پیش از تریبونش استفاده کرد تا در همان روزهایی که علم الهدی، رئیس جمهوری را ساده لوح خوانده بود، او هم حسن روحانی را با عمروعاص مقایسه کند. حمید روحانی (زیارتی) آن زمان گفته بود: «آن روزی که رهبری فرمودند من مذاکره را بیهوده می دانم، عمروعاص های امروز، رهبری را مجبور به مذاکره کردند. روحانیت و ائمه جمعه باید در برابر مذاکره با شیطان، نهضت به راه می انداختند اما کوتاهی کردند. ما امروز رسوایی مذاکره و برجام را دیدیم؛ والخیر فی ماوقع. اگر سیل نامه از بسیج و روحانیت به ریاست جمهوری گسیل می شد، آقای روحانی جرأت مذاکره با آمریکا را نداشت. نباید می نشستند و نظاره می کردند.» او در ادامه گفته بود: «اینها برای هر سخنرانی رهبری دهن کجی نشان می دهند و باید مجازات شوند. یکی از بدعت های آقای روحانی این بود که مردم را از جریان مذاکرات دور نگه داشت. آقای روحانی به جرم خیانت به کشور و دروغ و دوری از ولایت باید محاکمه شود.» واکنش هایی از جنس مخالفان بااین حال اگر حملات به دولت از تریبون های رسمی و مذهبی با چاشنی توهین و نیش و کنایه به اتفاقی مداوم بدل شده است. جدال میان محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی در تریبون مجلس در یکشنبه سیاه بهارستان و ماجرای استیضاح وزیر کار دولت سابق، هنوز آثار مخربش در جامعه باقی است؛ آن روز تریبون مجلس محلی برای آن بود که محمود احمدی نژاد فیلمی غیرقانونی از برادر علی لاریجانی در مجلس پخش کند که بعد هم علی لاریجانی از تریبون ریاست مجلس بگوید: «اتفاقا خوب شد شما که دائم بگم بگم در کشور راه انداختید امروز این فیلم را نشان دادید تا مردم شخصیت شما را بهتر بشناسند.» خیلی پیش تر از درگیری لاریجانی، احمدی نژاد از تریبونش بخشی از مردم را «خس و خاشاک» خوانده بود؛ ادبیاتی که بسیاری ازجمله علی مطهری آن را سرآغاز اتفاقات ناگوار سال 88 می دانند. حالا توهین ها به بهره برداری های دیگری هم از تریبون ها رسیده است؛ به طوری که بحثی فقهی از سوی یکی از تریبون های مذهبی، دستمایه توهین های تریبون یک جریان قرار بگیرد. هنوز تیتر یالثارات با عنوان «دیوث کیست؟» در حمله به هنرمندان از حافظه جامعه پاک نشده است تا سرجمع نزاع های تریبونی اگر برای عد ه ای نان و آب می شود، برای جامعه احتمالا آثار سوء به همراه خواهد داشت. اگر تنازعات تریبونی در کشورهای دیگر، به بزنگاه های انتخاباتی و سیاسی، آن هم در چارچوب های خاص محدود می شود، حالا در ایران این تنازعات می تواند سیاست زدایی از جامعه را به همراه داشته باشد که بیشترین ضربه را به کنشگری سیاسی و تقویت جامعه مدنی در نظام دینی خواهد زد؛ هرچند چنین پیامدی بدون شک، خوشایند برخی جریان ها و تریبون هاست تا در چنین شکافی منافع خود را معطوف به قدرت، ثروت و برخورداری از جایگاه های بیشتر دنبال کنند.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code