| پنجشنبه، 06 اردیبهشت 1403
گفت‌وگوی خواندنی مرحوم بهمن بهلولی
       کد خبر: 46901
نگاه ایران:بهمن بهلولی، داور دهه 60 فوتبال ایران دیده از جهان فرو بست. «فوتبال ایران در سوگ از دست دادن شادروان بهمن بهلولی به سوگ نشست. مردی که خاطرات شیرینی را تا همیشه برای فوتبال مان بر جای گذاشته است. آنچه در ادامه می خوانید گزیده ای از یکی از گفت وگوهای خواندنی استاد با سایت کمیته داوران ایران است که سال ها قبل و در آستانه یکی از داربی هایی که محسن ترکی سوت می زد، انجام شده است. او در این گفت وگو از عادل فردوسی پور، حمید درخشان ، علی پروین و دیگر دوستان و شاگردان فوتبالی اش سخن گفته است. خود شما سابقه قضاوت در داربی را دارید؟ بله، یک بار داربی را سوت زدم. خاطره خاصی از آن داربی به یاد دارید؟ خب خیلی ها آن زمان شایعه کرده بودند که من طرفدار پرسپولیس هستم. جو خوبی نبود. هواداران استقلال می گفتند بهلولی یار دوازدهم پرسپولیس است. استقلالی ها علیه من شعار می دادند. من اگر پرسپولیسی بودم اوایل بازی که حاجیلو با حرکتی خشن باعث سرنگونی پیوس شد، سریعاً به سود پرسپولیس پنالتی می گرفتم. هنوز هم یاد آن صحنه می افتم. امیدوارم اشتباه نکرده باشم و پنالتی نبوده باشد. شاید شعارهای استقلالی ها تمرکزم را به هم ریخته بود. حتی این اواخر به عادل فردوسی پور هم زنگ زدم تا اگر فیلم آن بازی را دارد، برایم بفرستد تا دوباره آن صحنه را ببینم. نمی دانم پنالتی بود یا نه! چرا اکثر بازی های پرسپولیس را شما سوت می زدید؟ چون خیلی از داوران آن زمان شجاعت سوت زدن بازی های پرسپولیس را نداشتند. اکثراً شب قبل از بازی ها آقای محمود خوشخوان، رئیس وقت کمیته داوران به من زنگ می زد و ابلاغ بازی پرسپولیس را می داد. من به او می گفتم هفته قبل بازی پرسپولیس را سوت زدم ولی ایشان می گفت کار خودت است. باید این بازی را هم سوت بزنی. آخرین بار چه زمانی با عادل فردوسی پور حرف زدی؟ یادم نمی آید. عادل زمان نوجوانی شاگرد من در مدرسه مطهری بود. البته دقیقاً یادم نیست اما می دانم که در یک برنامه، خیلی تند با او صحبت کردم و با هم مشاجره داشتیم. پس از آن عادل دیگر مرا به برنامه اش دعوت نکرد! (با خنده) حقیقت دارد که شما در یک بازی از خوشحالی گلزنی پرسپولیس، حمید درخشان را بغل کردید؟ خیر، من فقط یک بار در زندگی ام درخشان را گرفتم، آن هم زمانی بود که می خواستم کتکش بزنم. من معلم مدرسه بودم و درخشان شاگردم بود. یادم می آید یک روز غیبت داشت. پرسیدم چرا نیامدی تمرین و پاسخ خوبی به من نداد. من هم او را به باد کتک گرفتم و تا می خورد زدمش! او رفت و با بزرگ تر خود برای گرفتن پرونده اش از مدرسه برگشت. من هم به مدیر مدرسه گفتم درخشان حق ندارد، برود. اگر آمد تا پرونده اش را بگیرد مرا صدا کنید تا دوباره گوش مالی اش بدهم. گویا اکثر بازیکنان از شاگردان شما در مدرسه بوده اند. بله، حتی مرحوم حجازی که واقعاً انسان شریفی بود. بهتاش فریبا، درخشان، مراغه چیان و... اکثراً شاگردان خود من بودند. من در مدرسه همه کاره ورزش بودم. رینگ بوکس داشتم و تشک کشتی. با پروین رفاقتی هم داشتید؟ قبلاً هم به شما گفتم که نه. من در زندگی ام پروین را به غیر از داخل زمین، در بیرون فقط 3 بار دیدم. یک بار که دعوت کردیم تا بیاید مدرسه ما، جوایز بچه ها را اهدا کند. یک بار هم در خرم آباد که پرسپولیس با خیبر بازی داشت و یک بار هم که یادم نیست. رفاقت من با پروین در حد احترام گذاشتن به یکدیگر بود. با استقلالی ها هم برخوردی داشتید؟ بله، اکثراً شاگرد خود من بودند البته این بهتاش فریبا خیلی اذیتم کرد. هر بازی که استقلال نتیجه نمی گرفت می پرید و یقه مرا می گرفت که تو مقصری! (با خنده) در کل آن زمان فوتبال صفای خاصی داشت ولی حالا رنگ و بوی مادی و... پیدا کرده است.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code