| جمعه، 07 اردیبهشت 1403
بابک مهدیزادهنگاه ایران/بابک مهدی زاده * محمد صادق حسنی، کاندیدای واحد اصلاح طلبان است. چه خوشمان بیاید چه نیاید. چه دوستش داشته باشیم چه نداشته باشیم. چه واقعاً اصلاح طلب باشد چه نباشد. اصلاً شاید دو فردای دیگر حسنی هم جمشیدی شود و لگد بزند به تمام این روزها و این همه آدمی که به عشق اصلاحات در ستادش گرد آمده اند. شاید او را هم وهم بردارد که از "وامدار اصلاح طلبان" نیست و از "نردبان اصلاحات " بالا نرفته است. شاید او هم مانند آن شاگرد اول که دکترا و سوادش را دلیل رأی آوری اش دانست لشت نشایی بودنش و ارتباطش با ورزشکاران را عامل موفقیتش عنوان کند. همه این احتمالات تلخ وجود دارد. این را به عنوان یک رو زنانه نگار می گویم و نه کسی که حسنی را می شناسد.  فرض محال که محال نیست. اما با تمام این ها چه باید کرد. یعنی ما اصلاح طلبان چه باید بکنیم. منظور از اصلاح طلبان هم تنها سیاسیون نیستند که بعضی هایشان این روزها پز سیاسی شان به خاطر تعلقات حزبی با حسنی است و قلب و جیبشان به خاطر منافع فردی با کاندیدای رقیب. منظور از اصلاح طلبان همان هایی است که دل در گرو اصلاح داده اند به عشق مملکت و خاک دامن گیرش. من و شمای عادی را می گویم که به دور از سیاست بازی های مرسوم با دلی پر اندوه اما پر امید سرخوردگی ها را وانهاده ایم و دل بسته ایم به سیاسیون اصلاح طلب. چاره ای هم نداریم. همین است عین مال. همین آقایان اتفاقاً در دموکرات ترین حالت ممکن بعد از ماه ها نشست و رای گیری و با توجه به شرایط سخت سیاسی و رد صلاحیت کاندیداهای اصلی شان رسیدند به گزینه ای به نام حسنی. چه ما دخیل باشیم در این فرآیند تصمیم گیری و چه نباشیم -که البته نبودنش بیشتر به خودمان برمی گردد و دوری گزیدنمان از سیاست- باید گردن نهیم به این انتخاب و با تمام قوا آماده شویم برای یک پیروزی دیگر، ولو آنکه حسنی، جمشیدی شود یا از آن هم بدتر و غش کند بغل جناح مقابل، که البته کم ندارد تاریخ سیاست ورزی ایران از این نمونه ها. یکی اش همین خانم عضو شورای شهر تهران. اما در هر صورت اکنون زمان بررسی آن احتمالات نیست. حتی زمان نقد فرآیند انتخاب کاندیداها هم نیست. تمام این ها به وقتش. وظیفه اش هم بر عهده معدود روزنامه نگاران مستقل و حرفه ای و آزاداندیش گیلانی که می بایست از فردای انتخابات فارغ از نتیجه آن چشم تیزبین و زبان پرسشگر جامعه باشند و مدام به چالش بکشند تمام سیاست ورزان را. نه اینکه بعضی هایشان معامله گر شوند و بعضی هایشان تریبون و بعضی های دیگر هم به جای نقد به موقع و عالمانه نقش غضنفر را بازی کنند در میدانی که می بایست مامور مهار مارادونا می شد اما مدام گل به خودی می زد. خلاصه آنکه من به عنوان یک اصلاح طلب- به معنای دموکراسی خواه و توسعه گرایش- به محمد صادق حسنی رأی می دهم. صرفاً به این دلیل که او کاندیدای اصلاح طلبان است و اصلاح طلبان نمایندگان ما در عرصه سیاست برای پیشبرد اصلاحات. حال ممکن است به تک تکشان ایراد هم داشته باشیم اما وضع موجود همینی هست که هست و اصولاً رأی ما از سال 92 به این طرف هم بر مبنای همین فلسفه بود، یعنی جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع و باز کردن روزنه امیدی برای فردای بهتر. توقعمان هم زیاد نبود  اصلاً در جایگاهی هم نبودیم که توقع داشته باشیم. برای مملکتمان و خود و خانواده مان ایثار کردیم و رای دادیم ولو اگر کاندیدایی را نمی شناختیم و دل بستیم به نام اصلاح طلب بودنش. پس از آنجا که رایمان را عین یک رفتار توسعه یافته تعبیر می کنیم همانند جوامع توسعه یافته هم عمل می کنیم و کار را ادامه می دهیم تا به ما نگویند ملت بی صبر و حوصله. این بار هم صبورانه حوصله به خرج می دهیم و چشممان را به روی خیلی از مسایل می بندیم به خاطر هدف والایی که صدسال است نیاکانمان شروع کردند و هر بار در یک برهه تاریخی ناتمام می ماند. این بار اما من در شهرم رشت به محمد صادق حسنی رأی خواهم داد تا حرکت توسعه گرایانه هم وطنانم در پایتخت را تکمیل کنم و نامی دیگر بر نام حامیان دولت بیفزایم تا بلکه دولت حسن روحانی بتواند ما را از این وضعیت به ثبات و زندگی بهتر رهنمون سازد. پس من تک رأی خود را به نام محمد صادق حسنی واریز می کنم اما فردای انتخابات کارها خواهم داشت با این عزیز رسما اصلاح طلب شده و کارنامه و عملکرد یک بام و دو هوای بعضی از اصلاح طلبان گیلان در این روزها... اما فعلاً وعده ما جمعه، پای صندوق های رای... *روزنامه نگار
نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تأیید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code