| جمعه، 31 فروردین 1403
پاس گل دوم ملت به دولت:
       کد خبر: 31545
farshadnorozporنگاه ایران/ فرشاد نوروزپور * وقتی از دعوت آنهایی که به هر دلیلی تمایلی به مشارکت در انتخابات هفتم اسفند را ندارد ناامید و خسته می شوم؛ چهره دکتر عباس عراقچی را به یاد می آورم؛ وقتی در سالن جلسات طبقه سوم دانشکده روابط بین الملل وزارت امورخارجه، در اولین روز دی ماه و چند هفته قبل از اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در حاشیه جلسه کارگروه تحلیل برجام و پیامدهای آن، از ماوقع فرآیند رسیدن به برجام در خارج کشور و اتفاقات و مباحث صورت گرفته در داخل کشور صحبت می کرد. عباس عراقچی در این جمع محدود که متشکل از برخی پژوهشگران حقوق بین الملل و روزنامه نگاران نزدیک به تیم مذاکره کننده هسته ای بود، با صورتی که یادآوری رنج ها و سختی های گذشته چین و چروکی آشکار بر آن می انداخت از سختی و جفایی که برخی در داخل بر تیم مذاکره کننده روا داشتند حکایت می کرد. خوب به یاد دارم که چگونه این دیپلمات کارکشته و سختی کشیده، وقتی از جزئیات جلسات با نمایندگان مجلس سخن می گفت و آن را با ماه ها رایزنی با نمایندگان طرف های خارجی مقایسه می کرد؛ چگونه تعامل و اقناع داخلی ها را سخت تر از خارجی ها می دانست. هنگام نگارش این خط از یادداشت، صدای رنج کشیده آقای دیپلمات که در تیم سابق و فعلی مذاکره کننده حضور داشت در گوشم شنیده می شود که می گفت: «هیچ کس مثل من نمی داند در مذاکرات دوران آقای جلیلی چه گذشت همانطور که هیچ کس مثل من نمی داند در جلسات ما با نمایندگان مجلس چه گذشت.» قطعا «برجام» یکی از فراز ها و مقاطع تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی است. اتفاقی که مثل هشت سال جنگ تحمیلی، تاریخ کشور را به قبل از برجام و پسابرجام تقسیم می کند. تقسیمی که می تواند نشانه و نمادی برای تغییر روش و رویکرد اداره کشور در ابعاد سیاسی (داخلی و خارجی)، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی باشد. اگر به بیانی ساده بگوییم،به دنبال موج حضور چشم گیر ملت و خروش فریاد تدبیر و امید در خرداد ۹۲، پاسِ گُل ملت به دولت اعتدال در سایه رهبری و هدایت بزرگان و عقلای نظام، با یک تغییر تاکتیکی در مدیریت موضوع پرونده هسته ای، منجر به روی کار آمدن بازیکنانی به مراتب حرفه ای تر و تکنیکی تر و در نهایت گل طلایی حل مناقشه فرسایشی هسته ای ایران شد. نیمه اول بازی با موفقیت ملت و دولت ایران همراه بود اما هنوز نیمه دوم باقی مانده است. نیمه دومی که پس از اثبات قدرت و ثبات منطقه ای و فرامنطقه ای ایران در بحرانی ترین منطقه جهان، با نشان دادن چهره تعامل گرا، صلح طلب و اهل منطق و مذاکره جمهوری اسلامی ایران همراه شده که حالا منتظر رونق اقتصادی، بهبود فضای کسب و کار، افزایش اشتغال، آرامش و امید فرهنگی و اجتماعی در سایه تعامل تامین کننده منافع ملی با دنیا و توسعه همه جانبه، تقویت دانش بومی با اتکا به نیروی انسانی داخلی است. اینجاست که نقش ۵۴ میلیون و ۹۱۵ هزار و ۲۴ نفر واجد شرایط رای دادن در انتخابات ۷ اسفند ۹۴ مهم می شود. تک تک افرادی که حالا باید پاس گل طلایی در نیمه دوم بازی را به دولت بدهند. دولتی که برای بهبود امور در مسیر تدبیر و امید نیازمند مجلسی است که «نه ضد دولت و نه دولتی» باشد. در واقع به وظایفش آگاه باشد. واقعا همین کافی است تا برآیند مجلس دهم، مجلسی معتدل، متخصص و واقع گرا باشد و به جای دلواپسی و عقده گشایی های ناشی از منافع گروهی و تسویه حساب های سیاسی به آینده و منافع ملی کشور بیاندیشد. مجلسی که فرزندان افتخار آفرین کشور را به «دفن زیر سیمان» تهدید نکند و در روزهایی که موتور توسعه و پیشرفت کشور باید با قدرت تمام حرکت کند، در صحن علنی مجلس به خواب نرود. لازمه ایفای این نقش تاریخی، ارجح دانستن منافع کلان کشور بر منافع کوچک فردی است. تک تک ایرانیان باید با دوراندیشی و آینده نگری شرایط پیش روی کشور و دوران پسابرجام را درک کنند و با در نظر گرفتن این وضعیت، معیارهایی نظیر روابط قومی و خویشاوندی، مناسبات اقتصادی شخصی، دل خوشی به وعده های غیرعملی و سایر عوامل نادرست انتخاب نمایندگان مجلس را فدای معیارهایی که منجر به تشکیل مجلس متخصص، معتدل و واقع گرا می شود نکنند. پس گام دوم آغاز حرکت در مسیر تدبیر و امید در کشور در ۲۴ خرداد ۹۲، روز هفتم اسفند۹۴ برداشته می شود؛ با هر میزان رضایت یا نارضایتی که از شرایط جاری کشور دارید، کافی است لحظه ای به چهره ظریف ها و عراقچی ها فکر کنید. به رنجی که به دنبال باورنکردن نقش تاریخی خود می بریم. *کارشناس ارشد حقوق بین الملل

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code