| شنبه، 01 اردیبهشت 1403
نگاهی به عملکرد جنگلداری و ستاد بحران در آتش سوزی جنگل‌ها
       کد خبر: 23816
ربیع زاده بهنام نگاه ایران/بهنام ربیع زاده از دیر باز پیوندی ناگسستنی بین انسان و جنگل وجود داشته است. انسان بخشی از مایحتاجش را از جنگل بدست آورده و به همین سبب خود کمر همت به نگهداری آن داشت. اگر چه این رابطه علمی نبود اما میزان خسارت هم بسیار پائین بود. تقریبا تمام روز انسان کوه و کوهپایه نشین در جنگل تحت تملکش در تردد بود و تا حد ممکن از آن محافظت می کرد. در واقع مردم جنگل را بیشتر از هر چیز دیگر (حتی احشام شان) دوست داشتند و نابودی جنگل را نابودی همه چیزشان می دانستند. بنابراین موجودیت یک جنگل نشین با حفظ زمین های تحت تمکلش معنی می یافت. امروزه اما تفاوت ها خود را بخوبی نشان می دهد. جنگل به بهانه محافظت از آن از دست مردم خارج و در تملک دولت است. مردم که عرصه را تنگ دیدند ٬ زمین و احشام را فروخته اند و به شغل های کاذب رو آورده اند و جنگل ها هم به امان خدا رها شده اند. البته اگر الگوهای محافظت از جنگل بخوبی اجرا شود همه راضی و خوشحال خواهند شد اما آنچه دیده می شود نمونه عجیبی از نگهداری از جنگلهاست.   محدود کردن جنگل به کمک سیم خاردار سازمان جنگل ها با انعقاد قراردادی با پیمانکاران محدوده ها را با سیم خاردار احاطه می کند.البته در نوع محدود کردن و کیفت کار هم بحث فراوان است که در این مقال نمی گند. تا اینجا بخش اول محافظت انجام شده اما پس از محدود کردن٬ منطقه مورد نظر به امان خدا رها می شود.دیری نمی پاید که حفاظ های سیمی بوسیله اتفاقات طبیعی یا عبور و مرور احشام باقیمانده بر زمین افتاده و رها می شود.اینجاست که شکل مضحک محافظت خود را نشان می دهد. یعنی یا بودجه لازم برای مرمت و حفاظت صحیح نیست یا همتی وجود ندارد و یا برای ادامه محافظت اصلا برنامه ایی نیست.وقتی کنترل پیوسته وجود نداشته باشد، ابزار محافظت (سیم های خاردار) به سرقت می رود و داستان به حالت قبل برمی گردد و هزینه های سرسام آوری که قبلا صرف شده به هدر می رود.اما در بیلان ارائه شده می خوانیم که فلان هکتار از جنگل در محافظت است در حالیکه عملا چنین چیزی وجود ندارد.   چوپانان و آتش زدن جنگل ها این بخشی از اخباری بود که در روزهای اخیر بر خروجی خبرگزاری ها بود! همانطور که در بالا اشاره شد چوپانان در همیشه تاریخ از آتش زدن جنگل مبری بوده اند. تاکنون هیچ خبری مبنی بر اینکه چوپانی جنگلی را به آتش کشیده باشد مخابره نشده است. البته این اتهام به چوپانان قابل تامل است به جرات می توان گفت هیچ چوپانی هرگز در روزهایی که باد حتی در ییلاقات دوردست هم می وزد درجنگل آتش روشن نمی کند. چوپان جنگل و زمین را به اندازه ی گوسفندان خود دوست دارد. حال ممکن است مسئولین بخواهند ضعف نگهداری از جنگل را در اینگونه اتهامات پوشش دهند. در همین زمینه شایان ذکر است که منطقه مورد حریق (جنگلهای اسپی خانی شفت) و حتی در کیلومتر ها دور تر سالهاست که هیچ گله ایی رویت نمی شود!   عملکرد جنگلداری و ستاد بحران در آتش سوزی جنگل های امامزاده ابراهیم ستادها در همه جوامع خود را آماده مواجهه با بحران ها و بلایای طبیعی می دانند. در کشور ٬ استان و شهرستان شفت هم چنین ستادی وجود دارد اما آنچه مشاهده شد تنها تیپی از آن بود. البته باید به این نکته اذعان داشت که این ستاد دستش از امکانات خالی بود.و این کمبود ها سبب شده بود که در تصمیم گیری و انجام فعالیت هم ضعیف عمل کنند. اگرچه دو خودروی آتش نشانی در محل حاضر بود اما از فقدان سایر امکانات از قبیل ادوات آتش نشانی و نیروی انسانی خاموش کننده خبری نبود. بومی ها و ده پانزده جوان ایثارگر هلال احمر با ادوات ناچیز تلاش چشمگیری داشتند اما در مقابل حجم بالای آتش، با چند کپسول آتش نشانی خانگی و چند بیل هرگز نمتوان کاری از پیش برد. اگرچه آن آتش سوزی به کمک مردم و نهاد ها و بیشتر به لطف خود طبیعت یا بافت جنگلش خاموش شد اما پرسشی که ذهن ها را درگیر کرده است این است که متولیان چه تمهیداتی برای مواجهه با چنین بحرانهایی بکار خواهند بست؟ همگان بر این اذعان داشتند که تا قبل از اینکه آتش به همه جا سرایت کند می شد با یک خودروی آتش نشانی و صد متر شیلنگ مهارش کرد اما دریغ از کمی تدبر! این درحالیست که فاصله تا جاده حدود ۵۰ تا ۷۰ متر بود!   مردم علاقمند و فقدان آموزش چیزی در آن آتش سوزی مشاهده شد تعلق مردم بومی به آب و خاک و جنگل بود. اگرچه جنگل از چنگ مردم درآورده شده است اما مردم هنوز عرق زیادی به آن دارند و با تلاش و ایثار سعی در خاموش کردن آتش داشتند اما هیچ آموزشی در این زمینه ندیده اند. بنظر می رسد که مسئولین مربوطه که دایره های آموزش در اداراتشان موجود اما غیر فعال است با برگزاری کلاس های ساده و کم خرج می توانند از پتانسیل عظیم مردمی در چنین مواقعی به بهترین نحو بهرمند شوند.   دهیاری ها و امکانات اولیه در چنین مواقعی مردم بومی اولین کسانی اند که به کمک می روند. شایسته است که مسئولین امکانات اولیه مواجهه با بحران را در اختیار دهیاری ها قرار دهند تا به محض بروز اتفاقی خود وارد عمل شوند و از میزان خسارت ها جلو گیری شود. سخن آخر که ازهر حیث مهم تر است؛استخدام محیط بان با امکانات لازم.در جنگلهای سرمایه هنگفتی نهفته است. منظورم درختهای شکسته یا سرشاخه شکسته است. فعلن وارد بحث بهره برداری از درختهای ایستاده نمی شویم.برای مثال فقط به منطقه آتش سوزی چند سال قبل در منطقه «وره لانه» از جنگلهای امامزاده ابراهیم اشاره کنم. در آن زمان حدود چهارصد هکتار از جنگل ها درآتش سوخت. به برآورد کار شناسان در هر هکتار آن درختهای راش شکسته ٬ سرشکسته و نیم سوخته زیادی هست که ارزشی معادل ۲۵ میلیون تومان دارد. در واقع میلیارد ها تومن پول درحال پوسیده شدن در آن نواحی هست! اگر همتی برای فروش آن وجود داشته باشد نه تنها جنگل ها از آتش سوزی محافظت می شود بله صد ها نفر به عنوان محیط بان به مدت ده ها سال استخدام می شوند. از طرفی با خارج کردن درختان افتاده و... فضا برای رشد درختان جوان تر و نهال ها فراهم می شود.با اینکار هم سرمایه کشور از بین نمی رود و هم جنگل ها از سایر بلایا هم محافظت خواهند شد. جالب است بدانید که هزاران هکتار جنگل درآن منطقه تنها یک محیط بان دارد! توجه به این نکته ضروری ست که برای حفظ جنگل نیاز به هیچ بودجه مصوب از فروش نفت و غیره نیست بلکه با پولی که در جنگل درحال به هدر رفتن است می توان آنرا حفظ کرد.

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code