| جمعه، 31 فروردین 1403
به بهانه سیل جمعیت در آخر هفته گذشته؛
       کد خبر: 201911
نگاه ایران: چند روز تعطیلی در آخر هفته گذشته و هجوم دوباره مردم به شمال و جاده های ارتباطی اش برای بسیاری تعجب برانگیز بود. این سیل جمعیت که برای چند روز سواحل خزر را به تسخیر خود درآوردند و احتمالا هنوز درحال برگشت به تهران و دیگر شهرها هستند با واکنش های متفاوتی مواجه بود. مهمترین نکته ای که در فضای مجازی و البته محافل تکرار می شد و درباره اش بحث های جدی وجود داشت این بود که اگر مردم اینطور به سفر و تفریح می پردازند، می شود تفسیر کرد که خوشحالند. وقتی صدهاهزار و شاید میلیون ها نفر در مدت کوتاهی راهی ساحل و دریا می شوند و بساط خود را پهن می کنند و به باد زدن جوجه و کشیدن قلیان مشغول می شوند و میلیون ها لیتر بنزین مصرف می کنند، پس مشکل اقتصادی آنقدرها هم که در بوق می شود حاد نیست. بالاخره نمی شود که مردم دل و دماغ نداشته باشند و از اوضاع اقتصادی به فغان باشند و بعد تا تقی به توقی می خورد شال و کلاه کنند و با زن و بچه بروند شمال. در این جا می خواهم بگویم به چند دلیل استدلال گفته شده درست نیست. این که مردم دیوانه وار به جاده می زنند، نه به خاطر بی خیالی و آسودگی خاطرشان است و نه به خاطر جیب های پرپول شان. چرا؟ شهروند نوشت : یک- سفر شمال یکی از ارزان ترین تفریحات مردم فقیر است. نه فقط آنهایی که ویلا و باغی دارند، که هر کس دستش به دهانش می رسد فکر می کند بهترین راه برای این که دو روزی زن و بچه را به فیض برساند این است که از راه هراز و چالوس یا فیروزکوه و جاده رشت خود را برساند لب دریا. بنزین ارزان است و در هر پراید ٨ تا ١٠ نفر می توانند کنار هم مچاله شوند و به آب برسند. شمال و سواحلش هم برای همه آشناست و خرج آنچنانی که ندارد. می شود قوت همیشگی را بقچه کرد برد یا نهایتش جوجه ای تدارک دید و نوشابه ای که سرجمع در مقابل هزینه های کمرشکن زندگی چیزی نیست. اگر چادر بزنی و پول اتاق ندهی با همان خرج روزانه، کمتر و بیشتر دو روزی را عشق کرده ای. این تفریح خیلی هم درویشی است و جز آشغالی که به جا می گذاری، ریخت وپاشی هم ندارد. بالاخره مردمی که نمی توانند تایلند و آنتالیا بروند و در شهر و دیارشان هم پولشان به یک کنسرت نمی رسد، برای  تفریح چه انتخاب دیگری دارند. دو- با گران شدن بلیت هواپیما و دلار یازده هزار تومانی و کنسل شدن سفرهای هوایی جاده های شمال پررونق تر هم خواهد شد. حالا همان ها که دستشان به دهانشان می رسد هم چون جای دورتری نمی توانند بروند و البته در شهر خودشان هم تفریح بهتری ندارند، به انتخاب هایی محدود می شوند که مهمترین شان شمال است. از این به بعد عجیب نخواهد بود اگر جاده ها را شلوغ تر ببینیم و این به خاطر این نیست که حال خوش و حساب های لبالب نیست. برعکس. سه- شاید بپرسید خب چرا شمال. باید گفت خب کجا. با بچه های «شهروند» همین صحبت شد و یکی از دوستان پیشنهاد شهرهای کویری را داد که هم تماشایی ترند و هم جاده هایشان خلوت تر است. اما بعدش گفتیم در فصل گرما یا اصلا سرما بچه ات را برداری ببری کاشان و یزد به جای افتادن در آب بگویی معماری تماشا کن؟ کدام ما عوام رضایت می دهیم؟ آن وقت در یزد و کاشان چطور چادر بزنیم و خربزه بخوریم و پوستش را پرت کنیم توی آب؟ جاده های اصفهان و کویر چه جذابیتی برای آدم های خسته ای دارد که فقط می خواهند بادی بخورند و کمی یله کنند. و خلاصه این که نه برادر من. این جماعت شمال رفتن شان هم اگرچه غنیمتی است، اما نه خوشی زیر دلشان زده و وانفسای زندگی را فراموش کرده اند، نه –اغلب شان- برای ولخرجی راه دریا را پیش می گیرند. بگذریم از آن جاده ای که ترافیک می کنند و طبیعتی که ویرانه.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code