| جمعه، 07 اردیبهشت 1403
نگاهی به وضعیت «عکاسی خبری» استان در گفت و گو با پویا بازارگرد؛
       کد خبر: 200334
نگاه ایران / امیرحسین کریمی: بسیاری روز عکاسی را با روز عکاس اشتباه می گیرند. اشتباهی که در انبوه تبریک ها نادیده گرفته می شود و عمدتاً کسی بخش ها و بحث های مختلفش را نمی جوید. در همین راستا با پویا بازارگرد عکاس خبرگزاری مهر و دبیرعکس پایگاه خبری نگاه ایران که سابقه چندین مقام عکاس و رسانه و همچنین حضور در چند نمایشگاه گروهی عکس را در کارنامه خود دارد به گفتگو نشسته ام تا گوشه ای از کاستی ها و معضلات عکاسی خبری در استان را بررسی کنیم.   فقدان دبیرعکس در رسانه های گیلان بازارگرد نقل خود از عکاسی خبری استان را اینگونه آغاز می کند: پیش از آن که بخواهیم راجع به عکاسی خبری صحبت کنیم باید مبحث رسانه را بررسی کنیم. اولاً این که ما در اکثر پایگاه های خبری استان سمتی با عنوان «دبیر عکس» نداریم تا همانطور که بر کار نگارش خبر نظارت می شود، بر بخش عکس هم نظارت شود. بازارگرد معتقد است: «این شاید اصلی ترین دلیلی باشد که با وجود پایگاه های خبری بسیاری که در سطح استان وجود دارد، هنوز سرویس عکس شاخصی نداریم. حال ممکن است عکاسان خبری برجسته ای در گیلان باشند که با رسانه های کشوری کار کنند اما به طور کلی خروجی عکس رسانه های ما، خروجی های قابل اعتنایی نیستند.» او را کمی بیشتر در دایره آسیبی که مطرح می کند، نگه می دارم. از او می خواهم تا اصلی ترین عللی که موجب وقوع چنین وضعی شده اند را نام ببرد.   عکاسی خبری حال خوبی ندارد این عکاس جوان گیلانی در ادامه عنوان می کند: «این موضوع و اصل آسیب آن می تواند دلایل متعددی داشته باشد. مثلاً شاید بتوان به بحث مالی اشاره کرد؛ همه عکاسان خبری استان می دانند که میزان دریافتی ها بسیار کم است و میزان متوسط حق التحریری که یک عکاس خبری دریافت می کند به هیچ صورتی نمی تواند پاسخگوی وقت، انرژی و تلاشی باشد که او بر سر جمع کردن و انتشار یک گزارش می گذارد. این قطعاً یکی از مشکلات بزرگی است که در حوزه خبری گیلان وجود دارد. البته از سوی دیگر و بنا بر صحبت مدیران مسئول پایگاه های خبری شاید به واقع ورودی پولی وجود ندارد که آن ها توان پرداخت مبلغ بالاتری را داشته باشند. اما قطعاً همین مشکل مالی تاکنون توانسته بسیاری از کسانی که در این حوزه فعال بوده اند و اتفاقا خوب هم کار کرده اند را درگیر و حتی مأیوس کند. چراکه عکاس وقتی درآمد کافی، پشتوانه محکم و از همه مهم تر بیمه کاری ندارد واقعاً ماندنش در این حوزه بسیار سخت می شود.» او ادامه داد: «به طور کلی اگر بخواهیم راجع به ماهیت عکاسی خبری در گیلان صحبت کنیم شاید به جرات بتوان گفت که اصلاً عکاسی خبری در حد استاندارد در استان وجود ندارد. و متاسفانه اغلب کسانی که وارد این حوزه می شوند و بخت هنری شان را در این عرصه هم امتحان می کنند عمدتاً دید درستی از مفهوم، ماهیت و رسالت عکاسی خبری ندارند.» بازارگرد در تبیین سخنان خود گفت: «شاید اصلی ترین علت این اتفاق همان مسئله ای باشد که در ابتدا هم به آن اشاره کردم. نداشتن دید درستی از این عرصه به این دلیل است که اکثر عکاسان ما مرجع درستی برای آموختن این موضوع نداشته اند یا به عبارت دیگر به درستی هدایت نشده اند. و همین موضوع بستری را مهیا کرده است تا هرکسی با هر میزان از سواد بصری وارد کار خبر شود و در مقابل برای مدیران مسئول و سردبیران این رسانه ها نیز مهم نبوده که عکاسش چه عکسی و با چه میزان از استانداردهای عکاسی منتشر می کند. با این شرایط عکاسی تربیت می شود که طی این پروسه بیمار وارد فضای عکاسی شده است و ما می بینیم گاهی یک عکاس چندین سال در حوزه خبر شات می زند اما پیشرفت قابل ملاحظه ای در دید او به وجود نیامده است. این موضوع آسیبی را متوجه حوزه عکس استان می کند؛ در این شرایط کسی که حرفه ای کار می کند و کسی که محصول یک آموزش نارسا است در یک دسته به نام عکاسان خبری طبقه بندی می شوند. البته در چنین شرایطی نمی توان اولی را به خاطر مأیوس شدن سرزنش کرد و بر دومی به خاطر محصول کارش خرده گرفت، اما همه این آشفتگی هایی که در حوزه عکاسی خبری گیلان وجود دارد از عدم نظارت کافی بر روند آماده سازی عکاسان ناشی می شود.» او عنوان کرد: «این نقد پیش از آن که متوجه عکاس باشد، در وهله اول متوجه پایگاه های خبری و رسانه ها است و در وهله بعدی اداره ارشاد استان را در مظن اتهام قرار می دهد. چرا که در نبود نظارت کافی شما می توانید هر کسی باشید و فقط به شرط داشتن یک دوربین و بدون نیاز به هیچ آموزش، آگاهی و رزومه ای به این عرصه وارد و رسماً عکاس یک رسانه شوید. با این وجود هیچ گونه نظارت و ساماندهی از طرف بخش مطبوعات و رسانه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود ندارد. عدم ساماندهی درست این فضا حتی در خانه مطبوعات هم وجود دارد و این نهاد در بخش عکس هیچ بخش نظارتی یا حمایتی خاصی ندارد. پس در این ساختار عکاس در رتبه انتهایی علت این تقصیر جای دارد چراکه اگر فیلترهای حساب شده ای وجود داشته باشد دیگر کار به جایی نمی رسد که یک کار ضعیف حتی امکان انتشار داشته باشد.» بازارگرد گفت: «همه این موارد طی سالیان سال روی هم جمع شده است و باعث شده تا این فاجعه رسانه ای در استان ایجاد شود. یعنی تعداد بی شماری از عکاسان خبری و در مقابل نبود خروجی قابل ملاحظه ای که این ترافیک انسانی را توجیه کند.»   گارد مردم در برابر عکاسی خبری بازارگرد بحث مهمی را پی می گیرد. او معتقد است: «یکی دیگر از مواردی که عکاس خبری را در کارش درگیر می کند عدم شناخت مردم از رسالت و وظیفه عکاس خبری و عدم آموزش های لازم در این زمینه است. حال و در این شرایط اگر مردم انتظار دارند که چیزی از جانب عکاس کار بشود یا کار نشود تماماً به دلیل همان آموزش صحیحی است که در قبال شناساندن عکاس و عکاسی خبری انجام نشده است. بر این اساس همه باید بدانند یک عکاس خبری موظف است تمام برنامه هایی که به او سپرده می شود را پوشش دهد، حال این که برنامه متعلق به چه جناح سیاسی، چه شخصیت یا کدام رویداد اجتماعی یا فرهنگی است چندان در کار او تفاوتی نمی کند و رسالت خبر در چنین مواقعی ایجاب می کند تا به درست ترین صورت ممکن اطلاع رسانی صورت بگیرد. حال آن که ممکن است این رویداد در تأیید یا رد موضوعی باشد که اجتماعِ وقت نسبت به آن گارد منفی یا مثبتی دارد.»   عکاس خبری، عکاس ژست های متفکرانه نیست از بازارگرد می خواهم بستر اجتماعی کارش و دیدی که عموم مردم از این شغل دارند را بیشتر باز کند و او اینگونه ادامه می دهد: «ببینید به طور کلی ما با یک آسیب یا به بیان عامیانه تر با یک سری رفتارهای غلط رو به رو هستیم که در نوع خود انتظاراتی کاذب اند. مثلاً این که هر کسی در هر مقامی به خودش اجازه می دهد تا در مراسم سخنرانی فلان شخصیت سیاسی یا بهمان شخصیت فرهنگی، عکس خودش را در میان حضار طلب کند و از عکاس بخواهد پرتره ای با ژست متفکرانه از او بگیرد واقعاً عادت درستی نیست. چرا یک عکاس خبری باید به چنین موضوعی تن بدهد و در قبال امری که هیچ انتفاع مالی برای او ندارد نفس کارش را زیر سؤال ببرد. این هم از آن مواردی است که یک عکاس خبری در مواجهه با مردم با آن رو به رو است و متاسفانه عادت اشتباه برخی از همکاران ما در این موضوع باعث شده تا این درخواست اشتباه بخشی جدانشدنی از نشست ها و برنامه هایی باشد که عکاسان خبری در گیلان پوشش می دهند.»   عکاسان حرفه ای چگونه اند؟ عکاس خبرگزاری مهر عنوان می کند: «یکی دیگر از مواردی که به نظر من بیشتر باید مورد توجه عکاسان خبری باشد، رفتار حرفه ای موقع عکاسی است. یک عکاس حرفه ای می داند چطور کادرش را ببندد که سد راه دیگر عکاسان نشود یا موقعیت گیری و جای گیری اش چگونه باشد که بتواند به بهترین شکل ممکن از حداقل زمان استفاده و بهترین تصویر را خلق کند. مسئله دیگری که لازم می دانم راجع به آن صحبت کنم منش و حرکات عکاسی خبری است. چراکه شما وقتی پشت صحنه معروف ترین صحنه های خبری دنیا را می بینید متوجه می شوید که چه زحمتی برای این کار کشیده شده است و عکاس باید چقدر هوشمند و از خود گذشته باشد که بتواند صحنه ای را روایت کند که گویای آن موقعیت باشد. اما متاسفانه من نمونه هایی را می شناسم که در طول سالیانی که در حوزه خبری عکاسی کرده اند اما حتی یک بار هم برای گرفتن یک عکس خم نشده، خاکی نشده و یا جای گیری حساب شده ای نداشته اند. و خروجی اش عکس هایی شده که از نظر خلاقیت بصری واقعاً فقیر بوده اند.» بازارگرد می گوید: «یکی دیگر از مواردی که من در عکاسان جوان تر از خودم می بینم صبر نداشتن در راه عکاسی است. چرا که برای شکار یک سری از لحظه و برای داشتن برخی فریم ها عکاس می بایستی صبر داشته باشد و پا به پای سوژه راه برود و تمام حرکاتش را زیر نظر داشته باشد.» او ادامه می دهد: «شاید باورپذیر نباشد اما ما در گیلان عکاسانی داریم که در مراسم هایی که برگزار می شود نیم ساعت در مراسم حضور دارند، چند شات می زند و بعد از مراسم خارج می شود. این موضوع واقعاً عجیب و خنده دار است و فکر نمی کنم چنین قاعده ای را در هیچ جای دیگری برای عکاسی خبری تعریف کرده باشند. متاسفانه چنین مسائلی خیلی پایه ای تر از حدی هستند که ما بخواهیم به عنوان آسیب مطرحشان کنیم اما همین ها هم در کار بسیاری از عکاسان استان رعایت نمی شوند. به عناون مثال چند درصد از عکاسان ما می دانند که «چه عکسی لازم است در گزارش باشد یا نباشد»، «چند درصدشان می دانند عکس شاخص چه کاربردی دارد و انتخاب درست آن چقدر مهم است؟» و در نهایت «چند درصدشان با چینش درست و استاندارد عکس های مستند و خبری در گزارش هایشان آشنا هستند؟» من به جرات می گویم که بالای 90 درصد از عکاسان ما با این مفاهیم آشنا نیستند.»   تیتری برای عکس، عکسی برای تیتر پویا بازارگرد دامان صحبت هایش را به آب خبرنگاری هم می زند و عنوان می کند: «وقتی یک خبرنگار در یک مراسم حضور دارد و تمام اتفاقات آن مراسم را با قلم خود درست و به ترتیب روایت می کند، عکاس هم باید بتواند مراسم را با عکس های خود منظم و پله پله روایت کند. حال اگر عکاس و خبرنگار هر دو اصول حرفه ای کار را رعایت کنند و با هم در راستای روایت پیش بروند قطعاً بر کار هم تأثیر خواهند گذاشت. در جایی که تیتر خبرنگار نیازمند عکسی درخور از عکاس است این دو می توانند یکدیگر را پوشش دهند یا زمانی که عکاس برای عکس خود به تیتر نیاز دارد، تیتری گویا می تواند صدای عکسش را دوچندان کند.» او ادامه می دهد: «قطعاً شناخت عکاس از خبرنگار و آشنایی با منش کاری او بسیار مهم است و این موضوع باعث می شود خروجی دو گزارش مکتوب و تصویری یک رسانه به بهترین نحو انجام بگیرد. اما باز هم سؤال من این است که چند درصد از رسانه های استان از اهمیت این ارتباط با عکاسان و خبرنگاران خودشان صحبت می کنند؟»   عکاسی برای سوژه یا سوژه برای سلفی؟ بازارگرد معتقد است: «چون به نظرم این بخش یکی از اساسی ترین مشکلات عکاسی خبری لااقل در گیلان است صریح می گویم. متاسفانه عکاسی خبری برای برخی چیزی شبیه «خاله بازی» و سرگرمی شده است. این که عکاس در تمام مراسم ها حضور پیدا می کند تا سلفی یا عکس یادگاری بگیرد شاید به خودی خود ناپسند نباشد. اما این موضوع جایی اهمیت پیدا می کند که می بینیم ما به ازایی برای آن وجود ندارد. به این مفهوم که در کنار عکس های یادگاری و سلفی گرفتن های بسیاری از عکاسان خبری متاسفانه خروجی خوبی نمی بینیم و این گونه گزارش های خبری را ممکن است هرکسی با دوربین موبایلش هم بتواند جمع آوری کند. اگر باز هم بخواهم صریح و راحت بگویم؛ باید به حال عکاسی خبری گیلان گریه کرد.» دبیرعکس نگاه ایران معتقد است: «بخش از زیادی از عکاسی خبری وابسته به کسب اطلاعات است. من این گزاره را با چند مثال ادامه می دهم؛ چند درصد از عکاسان خبری استان در فضایی حرفه ای آموزش دیده اند؟ چند درصدشان روزانه گزارش آژانس های معروف عکس جهان را دنبال می کنند؟ کدامشان در حوزه عکاسی و خاصه عکاسی خبری کتاب مطالعه می کنند یا فیلم آموزشی می بینند؟ و در نهایت چند درصد در طول شبانه روز وقت می گذارند تا روند عکاسی خبری را دنبال کنند؟ به همین خاطر من به همه بچه هایی که با آن ها کار کرده ام همیشه گفته ام که عکس دیدن چقدر می تواند در دادن دید درستی به عکاس مهم باشد! قطعاً من هم یک روزی همه این موارد را یاد گرفته ام، اما میان میل به یاد گرفتن و اجبار یادگرفتن واقعاً فاصله زیادی وجود دارد. شاید در این فضا من خوش شانس بودم که توانستم درست راهنمایی شوم و تحت آموزش کسانی قرار بگیرم که به این آسیب ها آگاه باشند. این قطعاً حالتی هرم مانند دارد و اگر من درست راهنمایی شوم بعدها می توانم کسی را درست راهنمایی کنم و این نگاه حرفه ای به عرصه خبری پله پله منتقل شود.» او اضافه می کند: «اما نباید فراموش کنیم که مبحث "اشتیاق داشتن" خود عکاس هم مبحث مهمی است. این که خود عکاس چقدر به دنبال آموزش دیدن برود و مشتاق یاد گرفتن باشد واقعاً مسئله مهمی است. اگر من به دنبال آموختن و پیشرفت در این حوزه هستم پس من باید به دنبال اساتید و بزرگان این حوزه بدوم نه این که منتظر باشم تا خود به خود از جانب آن ها راهنمایی شوم. در چنین شرایطی اگر کار برای منِ عکاس بازی نباشد، مهم باشد و برایش ارزش قائل باشم قطعاً خود این ارزش گذاری موجب پیشرفت کاری من خواهد شد.»   یک فریم خبری چقدر می تواند تاثیرگذار باشد؟ گفتگو با پویا بازارگرد به نقطه خوبی رسیده است. تلاش می کنم تا گفته هایش را به سمت تأثیر عکاسی خبری در جامعه و نقش آن در انتقال اطلاعات متمایل کنم. به بیان او: «شاید اگر ما جست و جویی هرچند کوتاه در تاریخچه عکاسی خبری داشته باشیم و نمونه های برجسته آن را «در تعیین تاریخ یا سرنوشت یک جامعه» بررسی کنیم، دیگر نیاز نباشد کسی مانند من از این موضوع مهم حرف بزند. از نظر من یک عکس می تواند با نوع و شکل روایت خود شاید سرنوشت یک مملکت را هم تعیین کند. لذا وقتی تمام احوال و اتفاقات شهر یا کشوری می تواند در دوربین یک عکاس خبری ثبت و خروجی آن منجر به تولید عکسی شود که تا سال ها روایت گر سرگذشت مردم آن ناحیه باشد، دیگر چطور می توان اهمیت فریم ها در عکاسی خبری را نادیده گرفت؟» بازارگرد بحث را با ذکر چند مثال ادامه می دهد: «مثلاً عکسی که در انتخابات سال 96 در یکی از سخنرانی های حسن روحانی از پیرمردی ثبت شد که با لباس کارگری عکس رییس جمهور را در دست داشت شور عجیبی میان رسانه ها به راه انداخت. یا در مورد اخیر شورای شهر تهران وقتی که یادداشت مشاور رسانه ای شهردار تهران توسط عکاسان شکار شد بسیاری به عملکرد مشاور شهردار نقدهایی وارد کردند. در همین رشت هم وقتی چند سال پیش یکی از مسئولین شهری یادداشتش را رو به عکاسان گرفت فقط چند نفر توانستند غلط املایی او را شکار کنند و آن عکس ها به شدت دیده شدند.»   صحبت هایم با پویا بازارگرد به انتها می رسد. از او می خواهم تا به عنوان آخرین بند مکالمه اگر صحبت ناگفته ای باقی مانده است، بیان کند. بازارگرد می گوید: «تمام این صحبت ها و ذکر تجربیاتی که من هم از بزرگان این عرصه آموخته ام برای کسانی بود که با علاقه به عکاسی خبری قصد دارند به این حوزه وارد شوند و در آن پیشرفت کنند. وگرنه هرکسی می تواند بدون توجه به این ذکر مصیبت ها تنها با داشتن یک دوربین وارد این عرصه شود، در نشست خبری شورا و شهردار شرکت کند، عکس سلفی بگیرد و از این که بینندگان اینستاگرامش می توانند حضور او را در کنار شخصیت های برجسته ببینند خوشحال باشد. اما با همه این ها عرصه خبری نمی تواند پشتوانه ای برای ادامه زندگی باشد و کسی که می خواهد حرفه ای به این عرصه پای بگذارد باید از این بستر به عنوان سکویی برای موفقیت های بزرگ تر استفاده کند.»
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code