| جمعه، 07 اردیبهشت 1403
ملکه رنجبر به روایت فرزندش
       کد خبر: 198260
نگاه ایران:  داستان کوزت بیچاره را همه دهه شصتی از بَرَند؛ همان دختری که در مهمانخانه تناردیه ها روزگار می گذرانید و ژان والژان آمد و نجاتش داد و کوزت شد، دختر خواند ه اش و بعد از آن چقدر برایشان ماجرا پیش آمد. برای دهه شصتی ها که کارتون بینوایان را بارها و بارها از تلویزیون تماشا کردند، کوزت شد ضرب المثل؛ هر وقت که کارشان زیاد بود می گفتند کوزت درونم بیدار شده! اما کوزت ایرانی 74 سال قبل به روی صحنه رفت و نام خودش را در تاریخ ثبت کرد.ملکه رنجبر سال 1323 شش ساله بود که در رشت به روی صحنه رفت و در نمایشی به کارگردانی پدرش، مرحوم عبادا... رنجبر نقش کوزت را بازی کرد و از همان سال وارد دنیای بازیگری شد.با یک حساب سرانگشتی می توان فهمید ملکه رنجبر هشتاد سال است که بازیگر است و نقش های زیادی را بازی کرده از طنز بگیر تا جدی، مقابل دوربین سینما و تلویزیون.روی صحنه تئاتر یا لوکیشن آثار نمایشی . جام جم نوشت : اما حالا که او چند ماهی است در بستر بیماری خوابیده است؛ پسرش فریبرز ایروانی می گوید: «به نظرم بهترین نقشی که مادرم تاکنون بازی کرده، نقش پدر برای من است! نوجوان بودم که پدرم فوت کرد و مادرم از همه وجودش مایه گذاشت تا برایم پدر خوبی باشد.» فریبرز ایروانی در خارج از کشور زندگی می کرده و کار و بارش خوب بوده اما وقتی مادرش بیمار می شود به ایران برمی گردد تا از مادر مراقبت کند، او در این باره می گوید:« عاشق مادرم هستم، او برای من همه کار کرده، حالا وظیفه من است که برایش جبران کنم.آمده ام که برایش دختری کنم و مثل یک دختر از او مراقبت کنم، راستش را بخواهید ما علاوه بر این که مادر و پسر هستیم؛ پدر و دختر خوبی هم هستیم»! ملکه رنجبر را بیشتر مردم با مجموعه زیر آسمان شهر می شناسند؛ او در این مجموعه طنز نقش خانم فرامرزی را بازی می کرد که در سری سوم سریال با غلام شش لول بند ( زنده یاد کیومرث ملک مطیعی) ازدواج کرد.از دیگر کارهای او که مردم بیشتر آنها را به یاد دارند، می توان به ماجراهای خانواده تمدن، ورثه آقای نیکبخت، آشپزباشی، سوغات فرنگ، نیش زنبور، پسر آدم دختر حوا و ... اشاره کرد. ایروانی درباره بیماری مادرش و روند درمانش می گوید: «چند سال قبل مادر به بیماری پارکینسون خفیف مبتلا شد که فقط دستانش را درگیر کرد و لرزش اندکی داشت. اما سال قبل دچار درد قفسه سینه شد و دکترها تشخیص دادند که باید عمل قلب باز انجام دهد. بنا به شرایطی که مادر داشت و داروهایی که استفاده می کرد، پزشکان تشخصی دادند عمل بسیار دشواری است؛ پرفسور ماندگار که آن زمان برای همایشی در اتریش بود وقتی با خبر شد که این عمل باید روی مادر انجام شود، بزرگواری کرد و اطلاع داد که به ایران برمی گردد و خودش عمل را انجام می دهد. این خبر برای ما مثل معجزه بود. از طرفی دکتر نائینی که اصلیت شمالی دارند و یکی از بهترین متخصصان بیهوشی است، باز هم لطف کرد و عهده دار بیهوش کردن مادر و مراقبت های ویژه از او شد. مادر سه روز بعد از عمل بیهوش بود چون قفسه سینه را نبسته بودند که مبادا خونریزی کند. شرایط سختی بود که شکر خدا بخیر گذشت و مادر به هوش آمد. پرفسور ماندگار فقط هزینه فرانشیز بیمارستان را گرفت و برای خودش دستمزدی در نظر نگرفت و دکتر نائینی هم همه هزینه ها را خودش پرداخت کرد» ملکه رنجبر شانس آورده که چند دکتر وظیفه شناس و با اخلاق او را جراحی کرد ه اند و گرنه هزینه های این عمل که سر به آسمان می زند؛ پسر این بازیگر قدیمی درباره تامین هزینه های درمان مادرش می گوید: «مادرم کارمند شهرداری بود و الان بیمه تکمیلی خوبی دارد که برای تامین هزینه ها کمکمان می کنند. من اصلا گلایه ای از کسی ندارم چون مادرم برایم عزیز است و حرمت زیادی دارد و نمی خواهم بیماری او را با مسائل مالی قاطی کنم. اما خانه سینما تاکنون ریالی به ما پرداخت نکرده و بیمه تکمیلی هزینه پرستارانی که در خانه از مادر مراقبت می کنند را نمی پردازد. مادر بعد از مرخص شدن از بیمارستان شرایط ویژه ای داشت و ما همه وسیله هایی که در اتاق مراقبت های ویژه بیمارستان وجود دارد را به خانه آورده بودیم و چند پرستار کاربلد از مادر مراقبت می کردند. الان هم که شرایط جسمی اش بهتر شده و تقریبا شرایطش پایدار شده یک پرستار شبانه روز در خانه است» چند وقت قبل مصاحبه ای از خانم ملکه رنجبر منتشر شد که گلایه کرده بود و رنجیده خاطر گفته بود اگر به عقب برگردد هرگز بازیگری را انتخاب نمی کند. چقدر باید شرایط سخت باشد که این بازیگر کهنه کار، 80 سال فعالیت مستمرش را نادیده بگیرد و ابراز پشیمانی کند. آقای ایروانی دراین باره می گوید: «مادرم بعد از عمل جراحی، دچار افسردگی شد، جسمش بشدت ضعیف شده بود و کهولت سن و ناتوانی از حرکت، افسرد ه اش کرده بود. اما الان شکر خدا حالش بهتر است. مادر همیشه عاشق بازیگری بود، از همان بچگی که به روی صحنه رفت. پدربزرگم یکی از پایه گذاران تئاتر در ایران و در شهر رشت بود، آن زمان به زنان اجازه نمی دادند بازیگر شوند و نقش اجرا کنند به همین دلیل بازیگران مرد، لباس زنانه می پوشیدند و با گریم نقش زنان را بازی می کردند. پدربزرگ برای از بین بردن این رسم همسر و دختران خود را بازیگر کرد و به آنها نقش زنان را داد تا بازیگران زن هم به تئاتر راه پیدا کنند» ملکه رنجبر، بخشی از تاریخ زنده فرهنگ و هنر ایران است. ای کاش تا زمانی که هست، از فرصت استفاده و حرف هایش را مکتوب کنیم تا فراموش نشود. پدرش برای اجرای یک تئاتر سیاسی از رشت به همدان تبعید می شود و خانواده اش را هم با خود می برد و در همدان اجرای تئاتر را با اعضای خانواده اش شروع می کند.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code