| جمعه، 31 فروردین 1403
مهیار کوروشنگاه ایران/کوروش مهیار باید از پیش پوزش خود را از خواننده محترم بخواهم که این قلم چندان جسارت غور در دنیای علوم ماضی؛ یا کهن در محدوده فهم بزرگان علم کلامی همچون اساتید سترگی با شهرت و مقام نیک شیخ مفید و دیگر ازاین را در خود نمی بیند اما به احساس وظیفه ژورنالیستی به چنین تلاش گران عرصه فرهنگ تاریخ کشورمان همواره خود را مقید نموده و حتا با پای چوبین و قلم الکن خواهان یادآوری و یادمان چنین فرزانگانی باشد. پس در این روز تقویم خورشیدی ما که خبر از بزرگداشت اعجوبه ای دیگر در علوم زمانه خود از تاریخ ایران ما می دهد؛ این وجیزه فشرده و خُرد درحد بضاعت نگارنده تقدیم خواهندگان و خوانندگان گرانسنگ علاقه مند می شود. که عمر بر سر کنکاش فهم دنیای پیرامون و دامنه ماورا الطبیه با همه کمبود منابع و ماخذ و اطلاعات زمانه خویش نمودند. آری باید یک یک چنین انسانهای تلاشگر و انسان دوست؛ گمنام و آشکار و مشهور از دل تاریخ فرا خواند و به دور از کم حافظه گی در یادمان ها و جان ها زنده کرد. شاید تکرار و ارج مدام باعث تکرار و ازدیاد و بازخورد افتخار آمیز افراد مستعد به گام گذاشتن دراین وادیه های دشوار را بنماید. این در روزهای زاد روزشان برایم میسر و مناسب تر است و اگر نقصی در آن است کمبود از دستینه این قلم خواهد بود. در اینجا توصیه خُردی را با خضوعیت و صمیمیت تمام اما نه بیمناک به نوجوانان و جوانان و اقشار دیگر علاقه مند به شناخت از اسطوره های گوناگون گذشته تاریخ ما را؛ به زعم تجربه خویش لازم می دانم که یادآور شوم. این است که ظواهر و تیپ و لباس و حتا زبان و کلام و ادبیات و دیگر از این (به اصطلاح جامعه شناسی رفتار؛ یعنی پوزیشن های رسیده از این بزرگواران اندیشمند رسته های مختلف علوم) را با ظواهر دانشمندان جامعه غرب با فرهنگ ظاهر و تیپشان به مقایسه نکشانند. در هر عصری قصری از ظواهر و لباس و سر و وضع و مو لباس و ادبیات و انشا و نگارش و غیره را برحسب زمانه مورد نظر می توان دید. پس لباس گراهام بل مخترع کراوات و هگل و لینکلم شاید با ابوریحان و حافظ و بهزاد ممکن است بشدت مختلف اما آنچه که باید بشدت و با تواضع و پی گیرانه مورد توجه باشد فرآیند کشفیات و اختراعات و تحلیل ها و فرجام تلاش های سالهای زندگیشان که منشا تحولات زندگی علم سرزمین ما و دنیا شدند توجه شود. مکتب و نوع زندگی و زاد بوم و گذران عمر و انتخاب زبان و ادبیات رسالاتشان جبر زمانه بوده و این اتفاقا سختی و دشواری محیطی که دانشمند و هنرمند و اهالی علم را در گذشته های بغرنج و دوداگین و خرافه ها و وهم آلود نشان می دهد. از این رو که من تعظیم خالصانه خویش را بر این سخت کوشان عرصه فهم و کشفیات گره های زندگی انسانی نثارشان نموده و به قلم رنجگی برایشان افتخار می نمایم و امید دارم تا نوشتاری آگاه مندانه و اثر گذار بر زندگی جوانان جویای دانش داشته باشم. متفکری شاخص با نام محمد بن محمد بن نعمان که خواننده محترم شاید نامی دیگر چون ابن المعلم را در داستان زندگی این سخنور و فقیه که در سده نزدیک به پنجم تاریخ ما زیست و کاوید و پژوهش نمود نیز شاید که دیده باشد. پس به زاد روز پر از فایدت شیخ مفید که با شرایط و بنیه اطلاعات و آگاهی همان زمان؛عمر بر کاوش نهاد. به جد نگارنده از خوانندگان خویش خواهان است که اگر در سبد خرید منزل چیزی باقی ماند و در تلاش معاش روز وقتی نیز همواره وقتی را جهت کنکاش داستان زندگی فرزانگان فرهیخته و نخبه دالان پر پیچ و غنج تاریخ انسانی و کشور و استان ما بگذارند که هر برگی قصری از عصر تجارب و دانایی است. بخصوص جوانان که هنوز زمانه بر اثر مشکلات خشک مغزشان نکرده و حوصله ای برای فرو رفتن در متون پر گنج این سودا گران عمر و آموزش دارند. باری به فشردگی و دوری از مطول شدن در سایه شیوا نگاری و نمایش فضل و کرامات نویسنده به سادگی باید گفت که کودکی به سال ۲۹۴ خورشیدی اگر تناسب ماههای هجری و خورشیدی و میلادی را اشتباه نکنم در یکی از ماه های بهار که با ذی القعده مترادف است و شاید در این متن چندان بکارمان نیاید در نزدیک بغداد که به حتم دیگر نامی از آن نمانده و یا شاید به پارکینگ و پاساژی تغییر یافته است بدنیا آمدند. مانند همه موجودات و انسان نیز. عدالتی بنام مرگ که بی هیچ استثنا به همه ما می رسد و با همه وحشتی که بسیاری (یعنی خیلی بسیار) از آن دارند زیبا و دلنشین و کنجکاوانه است. بالاخره چاره چیست؟ ایشان با تلاش و تحرک و استعدادی که در هر یک به شکلی وجود دارد و فقط نیاز به تمرین ممارست و پشتکار دارد (امروزه روان شناسان می گویند. بنده مقصر نیستم. همه انسان ها از یک تا نه در استعداد و فهم مشترک هستند و از نه تا ده در یک نمره بطور درصدی اندکی متفاوت هستند و فقط پافشاری و تمرین و موقعیت بد و خوب زندگی و مکان باعث موفقیت افراد می شود. در واقع به قول اندیشمند جامعه شناس معاصری که محیط افراد را می سازد پس بهتر که محیط و جامعه را آباد کنیم. تا امکان رشد برای همه تقریبا به تساوی فراهم آید. اما شیخ ما که درآن عصر می زیست خود باید ممارست می کرد که کرد. در آن زمان مناظره و دیالوگ و بحث و فحص بسیار صورت می گرفت. بقولی در بورس و مد بود. لذا آوازه افراد و عالم بودنش در این بحث ها که حقیقتا و گاهن در حضور حاکمین نظامی و اقتصادی و همکاران و رقبای اهل درس و کتاب صورت می گرفت نیاز به سواد و اعتماد به نفس و آگاهی داشت. دیگر درحضور آنها همه داور هیچ نوع دکترا و پی اچ دی. و آقا زادگی و نذر و نیاز و جادوگر و غیره افاقه نمی کرد. پس در چنین روزگاری استاد شیخ مفید با مهارت و اسلوب خاص خودش (چیزی شبیه اسلوب شیوا نگاری نگارنده که باید چنین متنی کلاسیک را بالاخره برای خواننده جوان خود به پیش ببرد) سرآمد مناظره گران عرصه بحث های دینی از اصول تا فرعیات شد و نام دار شد. فقیه و کلامی شیعی که بیش از پیش تبحر و به قول امروزین تخصص خود را در علم کلام به قول بیهقی مرحوم فراگیر نمود فرا برد. با مناظرات معروفش با علمای معروف همچون قاضی عبدالجبار رئیس فرقه معتزله بغداد و قاضی ابوبکر باقلانی رئیس اشاعره معروفیتش بیش از پیش شد. اخلاق و خصوصیات و روحیه آزاد و بقولی دمکرات منش او تحسین حتا اهالی تسنن همچون ابن حجر عسقلانی؛ ابن عماد حنبلی؛ شافعی و دیگر از این را موجب می شد. از شاگردان معروف او چون استاد شیخ طوسی و مرتضا علم الهدا بودند که شیخ طوسی در کتاب معروف الفهرست خود نوشته که از متکلمان امامیه قرار می گیرد و به حق در عصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه با افتخار به او منتهی شد. حافظه او اعجاب آور و از ذهن قوی و کنکاش گری برخوردار و بسی حاضر جواب بوده است. در گذار از دوران جوانی هم که با علی بن عیسا معتزلی مباحثه می کرده لقب مفید را برایش اختیار کرد. که تا پایان دوستی ۲۰۰ جلد کتاب و کوچک و بزرگ از او تالیف شد. اگر دیگر بخواهم به دلایلی که شرح می دهم داستان زندگی این اندیش ور مذهب شیعه از دین را فرا ببرم باید با اندکی شاید دلخوری و حزن بنویسم که عمرش از کودکی تا به ۷۵ سالگی به عنوان یک مامور و مسئول در عرصه وظایف مطالعاتی خود در بغداد بسر برد و بالاخره در شبی جمعه از روز سوم رمضان ۳۷۳ خورشیدی با روحی آرام و با همه خاطرات و علایق خویش یا نفس فرو داده را بیرون نداد و یا نفس بیرون داده را دم نزد. جان را به جان ده تسلیم و رفت به آن دیار که از آن بازگشتی نیست. و آن خانه شد از کدخدا جدا. به روایتی که خوانده ام گویا هشتاد هزار تن از جمهور مردم شیعیان در بغداد او را تا به درون خاک مشایعت کردند. سید مرتضای علم الهدای معروف بر او نماز گذارد. در پای جوار استادش ابن قولویه مدفونش نمودند. و نگارنده این داستان یک زندگی مردی سر شناس در مذهب شیعه را با چند مورد تذکریه پایان می برم. در عرصه کوتاه و محدود مطبوعاتی ارائه و غور زندگی ۷۵ سال مردی که به حق مراحل زیادی را گذرانده و مسایل فراوان تخصصی را دارد و در میان اهل علما و اهل فن از جایگاه رفیعی برخوردار است مشکل بتوان بطور کافی نگاشت. مثلن شاید در وقتی دیگر نگارنده واژه هایی را که فقط در اینجا نام برد و گذشت بصورت مقاله ای مفصل تشریح نمایم. اینکه معتزله – اشاعره – حنبلی – شافعی - اسماعیلیه – حنفیه – عسقلانی – دوازده امامیه – اثنا عشریه – علم کلام – علم البیان – فقه و فقیه – و بسیاری از مقولاتی که شاید در این روزهای خواننده محترم چندان محلی برای کنجکاویش نباشد اما این ها در زندگی اولیه پیدایش دین ها و فرقه ها و کلاس و درس و مدرس و کوچه و محل و آبادی بخصوص از نظر دربار و سلاطین و گزمه و دشمن و دوست و غیره هر یک داستانی بوده گاه خون آلود ،گاه شرک آلود و گاه در صلح و صفایی محدود. در این حال ۷۵ سال زندگی را گذراندن در یک شهر خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. از این رو است که توصیه این قلم به خواننده محترم این است که بسیار بسیار درام حماسه و تراژدی و کمدی و خلاصه زندگی در داستان های چیستان وار گذشتگان و تاریخ ما است که خوشبختانه چند دهه است که با تلاش نخبه گان اهل پژوهش ما تهیه شده که بسیار از کتاب و فیلم و بازی و گیم و غیره غیره فرآورده وارداتی جدید غرب بی تاریخ و تقدیمش به و جوانان ما؛ زیبا تر و دلنشین تر و هیجان انگیز تر است. که کشف و فهم هر دالانی از تو در توی تاریخ ما با همه فراز و فرود زیبایی خود را دارد. البته این قلم تعصب و یا اصراری در یک سویه بودگی ندارد اما می توان درکنار آن واردات بزن و بکش و پهلوان پنبه های غربی نگاه و امتحانی از آثار گذشته طولانی خودمان را نیز تشویق نماییم. شاید که نسل های نوین مروارید را از خزه واگشودند و صیقل داده و دُرهای گرانسنگ علمی ادبی هنری فرهنگی صنعتی بر تر... را ارائه نمودند. با آرزوی موفقیت و پی مداوم از داشته های علمی گذشته و با اعتماد به نفسی چالاکانه به سمت سوی آینده شما را دعوت به مطالعه ادامه چنین مباحث نیکی می نمایم. ««درآیید! آنچه آموخته ام راه های نابسوده پیموده ام ارزانی مهمانان است. تشنه لبی کو، تاسیراب کنم.»» برخی از آثار شیخ مفید که می تواند برای خواستاران کمیت و کیفیت بیشتر مورد استفاده قرار گیرد: اوائل المقالات،   شرح عقاید صدوق،   اجوبه المسائل السرویه،   نکت الاعتقادیه، المقنعه،   الاعلام،   المسائل الصاغانیه،   جوابات اهل الموصل فی العدد الرویه، جواب اهل الرقه فی الاهله و العدد،    الفصول العشره فی الغیبه،   الجوابات فی الخروج المهدی (عج)  
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code