| شنبه، 01 اردیبهشت 1403
گفت و گو با محمد تقی رهنمایی:
       کد خبر: 1787
نگاه ایران: دکتر «محمد تقی رهنمایی» از استادان برجسته علم گردشگری در ایران، زاده تالش است و پس از سال ها زندگی در گیلان برای ادامه تحصیل به دانشگاه فیلیپس ماربوگ آلمان رفت و دکترای جغرافیا را اخذ کرد. وقتی به ایران بازگشت استاد جغرافیای دانشگاه تهران شد و در همین دانشگاه هم بازنشسته شد. او از پیشگامان توسعه گردشگری در ایران است و عضویت در انجمن علمی گردشگری ایران، انجمن متخصصان گردشگری دانشگاه ماربورگ آلمان و ریاست کمیته جهانگردی کمیسیون ملی یونسکو را در کارنامه خود دارد. گفت و گویی درباره وضعیت گردشگری در ایران و گیلان با این استاد، زوایای پنهانی از مشکلات را نمایان ساخت:   گیلان را استانی مستعد صنعت گردشگری می دانند. استانی که هرساله پذیرای میلیون ها گردشگر داخلی است اما آیا این ویژگی سودی هم برای گیلانی ها دارد؟ نه تنها گیلان که کل ایران سهمی از این درآمد عظیم ندارند. ابتدا وضعیت ایران را توضیح می دهم. وقتی تعداد مسافران خروجی ایران بیش از مسافران ورودی باشد؛ یعنی تراز گردشگری ایران منفی است. در گیلان هم وضع چنین است. استان شاید پذیرای میلیون ها گردشگر داخلی باشد اما این ورود میلیونی سازمان یافته نیست و گیلانی ها نتوانستند از این موقعیت به درستی استفاده و کسب درآمد کنند. در عین حال متاسفانه گیلان با داشتن پتانسیل های بالای جذب مسافر خارجی نتوانسته توفیق چندانی در این زمینه کسب کند. چرا نتوانسته ایم مسافران خارجی را جذب کنیم؟ به دلیل مناسبات بین المللی؛ البته آمار از بهبود نسبی اوضاع حکایت دارد.  وضعیت نسبت به چند سال گذشته بهتر شده اما باید قبول کنیم که جذب گردشگر خارجی الزامات خود را دارد. گیلان چه اندازه می تواند در جذب گردشگر خارجی موفق باشد؟ گیلان و کلا ایران توانایی های زیادی برای جذب گردشگر خارجی دارند اما توانایی به تنهایی مهم نیست، بلکه تدابیر و قدرت جذب هم مهم است. بسیاری از کشورها توانایی های محدودی در عرصه گردشگری دارند اما با تدبیری که به خرج می دهند از همین توانایی ها، درآمدهای ارزی کسب می کنند. در ایران ظرفیت های بالایی برای جذب گردشگر خارجی وجود دارد اما قدرت این را نداریم که گردشگران خارجی را مجاب به سفر به ایران بکنیم. جالب است بدانید ۷۹ درصد جاذبه های گردشگری دنیا در کشورهای صنعتی قرار دارد. آدم های ساکن در این کشور ها، فرهنگ و توقعات خاص خود را دارند. به سوال اول برمی گردم. چرا در گیلان نتوانسته ایم از ورود میلیونی مسافران داخلی تولید ثروت و کار کنیم؟ گردشگری داخلی در ایران ۲ مشکل دارد؛ اول اینکه مقاصد گردشگران داخلی در ایران از قبل مشخص شده است و به صورت عادت در آمده است، یعنی می توان تقریبا حدس زد هر ایرانی که قصد سفر داشته باشد، به کجا خواهد رفت؛ یا به سواحل جنوب ایران می رود یا به سواحل دریای خزر یا به شهرهای مشهد، شیراز، اصفهان، یزد یا تبریز. کمتر شهر دیگری هست که مقصد سفرهای گردشگری خانواده های ایرانی باشد. مشکل دیگر سامان نداشتن مسافرت هاست که البته ریشه در مسائل اقتصادی دارد. مردم سعی می کنند به ارزان ترین قیمت ممکن سفر هایشان را انجام دهند. در فاصله چند روز تعطیلی، در شهرهای مسافرپذیر انواع چادرهای مسافرتی دیده می شود که کنار خیابان و پیاده رو ها برپا شده است و مردم با گاز پیک نیکی غذا درست می کنند. تا همین چند سال پیش پیاده رو ها و بوستان های شهرهای اصلی گیلان مملو از مسافران بود؛ ظاهرا مدتی است که سختگیری هایی در این حوزه انجام می شود اما این نوع مسافرت ها هنوز متداول است. علاوه براین نقاط دیگر کشور که جاذبه های زیادی هم برای گردشگری دارند از توزیع یکسان مسافر بهره نمی برند. همانطور که گفتید مسافران داخلی به صورت قطبی و به نقاطی تقریبا یکسان مسافرت می کنند. حتی وقتی به گیلان هم می آیند، معمولا از نقاط مشخصی بازدید می کنند. در رشت، شهرداری تابلوهایی کنار چراغ های راهنمایی نصب کرده که جاذبه های گردشگری را به مسافران معرفی می کنند. یکی از این جاذبه های گردشگری، رامسر در استان مازندران است که بیشترین میزان آگهی و تبلیغات را در گیلان دارد. دلیل این موضوع چیست؟ وقتی میلیون ها مسافر می آیند اما تولید ثروت و اشتغال نمی شود یعنی ضعفی در مدیریت وجود دارد. همین قضیه تبلیغ جاذبه های گردشگری رامسر در شهر رشت، از یکسو به نحوه مدیریت شهری مربوط است و از سوی دیگر به عدم توان رقابت اماکن گردشگری گیلان با رامسر. چون در گیلان بیش از همه گردشگران ارزان را جذب کرده ایم و نتوانسته ایم اماکن بی نظیر گردشگری استان را به ایرانی ها معرفی کنیم. همان طور که در خلال صحبت هایتان گفتید وضع کمی بهتر شده است. آینده گردشگری را چگونه می بینید؟ طبق آمار ارائه شده هر ایرانی سالانه بیش از ۴۰ دلار برای هزینه های گردشگری سازمان جهانی جهانگردی پرداخت می کند. ما حدود ۱۲ میلیارد دلار تراز بازرگانی منفی داریم؛ یعنی ما از پول نفت، ارز به کسانی می دهیم که می خواهند به سفر خارج از کشور بروند. هیچ ایرانی ای در سفرهای خارجی با رقمی کمتر از ۲ هزار دلار از مرز خارج نمی شود؛ بنابراین اگر ۶ میلیون خروجی را ضرب در ۲ هزار دلار بکنید، ۱۲ میلیارد دلار می شود! اما مجموع درآمدحاصل  از مسافران خارجی که وارد ایران می شوند، چیزی در حدود۲/۵میلیارد دلار است. در حقیقت در این صنعت حدود ۱۰ میلیارد دلار ضرر می دهیم. ما ظرفیت بسیار بالایی برای درآمدزایی از این صنعت داریم اما این درآمدزایی بیشتر به رویا می ماند. این کار شدنی است اما تلاشی ملی می خواهد. حتی اگر این شرایط ایده آل هم فراهم شود، باز در عرض چند سال نمی توان موفق شد. باید با یک برنامه ریزی و البته اراده ای قوی در دولت، اول این تراز منفی را به صفر برسانیم و بعد از آن آرام آرام به رشد برسیم و در این صنعت درآمدزا شویم. کار، شدنی است اما من هیچ گاه رویایی فکر نکردم. هرچند که آدم به امید زنده است و دوست دارم این امر محقق شود.  
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code