| پنجشنبه، 30 فروردین 1403
پیشنهادی بعد از اتفاق زیبای مسابقه سپیدرود- تراکتورسازی؛
       کد خبر: 178437
 وحید احمدی آرا آنقدر از دنیای فوتبال دورم که اخرین باری که دقایقی طولانی به این مستطیل سبز خیره شدم فینال جام جهانی ٨۶ بین المان و ارژانتین بود! اما مگر می توان به این همه کنش و جنب و جوش اطراف بی تفاوت بود ؟ نمی شود. قطعا نمی شود نسبت به آنچه هنوز و هنوز در این دنیای تنهایی و دوری از اجتماع موجب جمع شدن بیش از هزاران نفر دور هم می شود بی تفاوت بود. نمی شود این همه شور را ندید ، نمی شود به آنچه می تواند هزاران نفر را بخنداند ، بگریاند ، به خشم بیاورد، بلند کند به آسمان ببرد ، بنشاند ، بکوبد حتی روی بلوکهای سیمانی سرد ، به فحش وادارد ، بی اعتنا بود. نمی شود صدای تپش اضطراب یک شهر را نشنید ، نمیشود استرسش را درک نکرد… اینگونه است که چه در دنیای واقعی ، چه در دنیای مجازی وقتی تنه ات به تنه فوتبالدوستان که کم هم نیستند می خورد ، وقتی بغلدستی ات در کافه ناخنش را تا ته می جود ، وقتی در تاکسی راننده بر داشبورد می کوبد ، و وقتی یک شهر با یک گل فریاد می زند … وقتی هزار استوری و پست شادی و غم و هیجان را تکرار می کنند ،نمی توانی بی تفاوت باشی . اما سوای اینکه کدام تیم صعود کرده و کدام سقوط ، سوای اینکه کدام داور دقیقه نودو چندم کدام پنالتی را برای کدام تیم سوت زده یا سوتی داده ، سوای اینکه کدام مربی میکروفون کدام خبرنگار را شوت کرده ، سوای اینکه ماشین حساب کدام داور وقت اضافه را به نفع کدام تیم آفساید محاسبه کرده … اتفاق فراورزشی زیبایی در بیرون ورزشگاه رشت رخ داد. مادری محجبه ، یکصدا ، شادی کنان ، نام تیم شهرش را بی انکه ببیند در زمین چه می گذرد بلند بر زبان می راند، گویی نام فرزند ارشد اوست ، انگونه شادی می کند انگاری معشوقی دوردست و گمشده به خانه بازگشته را فریاد می زند، اینقدر هیجان میریزد و کل می کشد و جیغ می زند که جوانان بیرون آمده از ورزشگاه بی اختیار به سمت او می آیند و درمیان فریادهای سپیدرود سپیدرود او ، با پاسخ حاج خانام حاج خانام اورا تشویق میکنند . سوال اینجاست که حضور این بانوی طرفدار دوآتشه ی شهرمان در داخل ورزشگاه ، کدام یک از ارمان مذهبی و شرعی را خدشه دار می کند؟ کدام یک از ستونهای قانونی ورزش و اقتصاد و سیاست این کشور می لرزاند؟ کدام شعار ، کدام فحش ، کدام لفظ را میخواهد در ورزشگاه بشنود که در کوچه و خیابان نشنیده باشد؟کدام شادی از شادی او شیرینترو دلچسبتر است؟ دل این بانوی سالمند که سرد و گرم روزگار را چشیده ، قطعا با حضور روی یکی از سکوهای ورزشگاه ، آنگونه شاد می شود که انگاری هزار بار قهرمانی تیمش را جشن گرفته است. کاش یکی از سکو نشینان ، یکی از جایگاه ویژه روها این بار دست این مادر را بگیرد و با خود به جایگاه ببرد. کاش یکی از لیدرها او را کول کند و در میان هیاهوی فرزاندانش اورا به میان تیفوسی ها ببرد. کاش دل هیج دینداری از اینکه او فرزندانش را با شلوارک در زمین می بیند نلرزد و کاش هیچ قانونی علیه ورود او نباشد و کاش هیچ ماموری جلوی حضور این مادر را در داخل ورزشگاه نگیرد. این زن ، مردانگی خود را در حمایت از سپیدرود اثبات کرده، یک مرد پیدا شود او را به داخل ورزشگاه ببرد . پیدا می شود؟ نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code