| جمعه، 31 فروردین 1403
یک گام به پیش چند گام به عقب؟؛
       کد خبر: 156594

نگاه ایران/ کیوان بهمنش

دکتر مجتبی لشــکر بلوکی معلم بزرگ مدیریت اســتراتژیک آموزه ای قابل تأمل دارد تحت عنوان «پدیده کوری دوجانبه؛ دورکوری و نزدیک کوری!» او می فرماید، این پدیده گریبان گیر همه ماست چه یک دانش آموز باشیم چه یک استاد دانشگاه. چه کارمند تازه استخدام شده چه یک مدیر ارشد کهنه کار! وقتی از یک ساختمان دور هستیم خیلی از شکاف ها و خرابی های پنجره های ساختمان را نمی توانیم ببینیم. وقتی هم که خیلی به ساختمان نزدیک هستیم چشم مان نسبت به طراحی کلی ساختمان و نحوه قرار گرفتن آن در کنار سایر ساختمان ها نابیناست. او از پدیده اول تعبیر دورکوری (Blindness Distant) دارد. یعنی نابینایی ای که ناشی از دور بودن از پدیده هاست. و به پدیده دوم نزدیک کوری (Blindness Proximity) می گوید. یعنی نابینایی ناشی از نزدیک بودن به پدیده ها. به عنوان مثال پزشکان هرچه قدر هم که حرفه ای باشند به دلیل غرق شدن در امور حرفه ای تخصصشان چیزهای ساده را نمی بینند. مثلاً تأثیر بعضی رفتارها و گفتارهای خودشان (ازجمله جواب سلام یا ارتباط چشمی) را بر رضایت بیماران نمی بینند. یک برخورد محترمانه و دلســوزانه می تواند تأثیر بســزایی در پایبندی بیمار به رعایت دســتورالعمل و افزایش احتمال بهبودی و درنهایت تقویت برند و نام و نشان خود دکتر داشته باشد. این نوع نابینایی تقریباً در تمامی حرفه ها به شکل های مختلفی مشاهده شده است. به ویژه افراد کهنه کار که بیش از همه در حرفه خودشان غرق شده اند بیشتر در معرض این نوع نابینایی هستند. دکتر لشکر بلوکی برای این بیماری راهبردهای زیر را تجویز نموده است: «کوری دوجانبه واقعاً برای ما دردسرساز است. از طرفی بی تخصصی در یک حوزه باعث می شود که دچار دورکوری شویم و به راحتی در مورد مسائل پیچیده اقتصادی و سیاسی مانند اشتغال، بحران آب، نظام بانکی قضاوت های نادرست داشته باشیم و از آن زشت تر اینکه خیلی راحت در مورد آن ها نظر می دهیم و نسخه می پیچیم. از طرفی تخصص عمیق در یک حوزه نیز باعث نزدیک کوری می شود. برای برکنار ماندن از این کوری دوجانبه دو راهکار زیر (اولی برای دورکوری و دومی برای نزدیک کوری) قابل تأمل است: الف - گفتگو با استخوان خردکرده ها: بعضی وقت ها تنها نگاه باریک بین آدم های حرفه ای، می توانند چشم ما را به روی ظرافت های مهم کاری باز کنند. مثلاً کسی که بیست سال در حوزه آب/ بانک/ صنعت کار کرده می تواند هزار نکته باریک تر از مو را به شما نشان دهد. آنجاست که می فهمیم تو مو می بینی و او پیچش مو. این اســـتخوان خردکرده می تواند پدری باشـــد که 4 فرزند بزرگ کرده و به جامعه تحویل داده است، می تواند یک معلم کهنه کار، یک ارتشبد و یک بانکدار حرفه ای باشد. ب - باز گذاشتن پنجره ناراضیان: به خاطر بسپارید معمولاً هیچ کس مستقیم از شما انتقاد نخواهد کرد. معمولاً ما خجالت می کشیم که چشم در چشم کسی از وی انتقاد کنیم. ولی نارضایتی مان را جایی دیگر و به نحوی دیگر منتقل می کنیم. هوشمندی ما این است که پنجره هایی داشته باشیم برای شنیدن انتقادهایی که هیچ گاه به ما گفته نخواهد شد. یک پزشک بایستی خیلی هوشمندانه نارضایتی های بیماران خودش را تحلیل کند، یک مبلغ مذهبی بایستی با ذهنی باز به این فکر کند که چرا نمی تواند افراد به آیین رستگاری دعوت کند و در ضمن فضا و فرآیندی را فراهم کند که بتواند دیدگاه منتقدان، معترضان، آن هایی که وی را ترک کرده اند و .... را بشنود. مثلاً آن مبلغ مذهبی، ممکن است شخصاً انسانی فرهیخته، دانشمند و با نیتی بسیار خالص باشد اما وقتی کنکاش می کند درمی یابد که ایراد از این است که واژه هایی که استفاده می کند و مفاهیمی که مطرح می کند برای 1000 سال پیش است و حرفی از جنس زمان در گفتگویش با نسل جوان ندارد. شاید نقطه ضعف ساده یک معلم نه در تسلط و سوادش باشد فقط به این خاطر است که بلد نیست زمان بندی تدریس را به گونه ای رعایت کند که دانش آموزان بین هر دو مطلب مهم، اندکی شوخی کنند و ذهنشان آزاد شود. معمولاً ما در یکی دو حوزه متخصص هستیم و در دیگر حوزه ها غیرمتخصص. بنابراین هم در معرض نزدیک کوری هستیم و هم دورکوری. گفتگو با استخوان خردکرده ها بر عمق تحلیلی ما خواهد افزود و پنجره ای رو به ناراضیان، ابعاد و مؤلفه هایی را نشان می دهد که تاکنون نسبت به آن بی توجه بوده ایم.» با اقتباس از آموزه بالا و نگاهی دقیق به انتصابات اخیر دکتر مسعود نصرتی شهردار شهر جانمان رشت این اجازه را می توانیم به عنوان یک ذینفع مدیریت شهری به خویش دهیم که هم بیم داشته باشیم و هم امید! امیدمان به چند خاطر اســت. یکی آنکه مســعود نصــرتی با تأمل و اندیشــه و صــبوری قابل تحسین ابتدا به مطالعه دقیق پیرامون فضای درونی و بیرونی سازمان خویش پرداخت و از شتاب زدگی مخرب پرهیز نمود (خصیصه مدیران صاحب سبک و پخته) و دیگر آنکه انتخاب مردان آشنا و پرتجربه و کارکشته و امتحان پس داده و کارنامه دار عرصه مدیریت شهری سایر شهرهای استان گیلان به عنوان مدیران مناطق مهم شهر رشت و نیز فراخوان از مشاورین متخصص و صاحب تحلیل در عرصه های چون توسعه سرمایه گذاری و گردشگری. و البته امیدواری مهم دیگر که حیف است از آن سخن به میان نیاوریم، چراکه مسعود نصرتی یک بار دیگر صاحب سبک بودن خود را با اعلام یک باره ارنج تیم مدیریتی خویش به رخ مدیرانی کشید که فکر می نمودند تحول یعنی تغییرات روزانه و حتی این اواخر تغییرات ساعتی تیم مدیریتی سازمان خود! اگر از پدیده دورکوری(Blindness Distant) مورد تعبیر دکتر لشـکر بلوکی درس گرفته باشـیم، باید به کلیات انتصـابات اخیر مسعود نصرتی امید داشته باشیم و به او حق دهیم که شاید او مجبور بوده است همانند کوزه گر از کوزه شک سته آب بخورد و دست او در تدارک کوزه های نو! بسته بوده باشد. ولی به کارگیری تعدادی از مدیران دارای کارنامه مردودی و جابجایی سمت جدید آن ها در انتصابات اخیر سازمان بلدیه شهر رشـت، می تواند نطفه این اندیشـه را در نزد تحلیل گران توسعه سازمانی خلق نماید که مسـعود نصـرتی با به کارگیری مجدد مردودین برخی از حوزه های مدیریت شهری دچار پدیده نزدیک کوری(Blindness Proximity) شده باشد! بهترین تعبیری که از حضور مجدد این بزرگواران در تیم مدیریتی جدید دکتر نصرتی می توان بکار گرفت، تمثیل زیبای پارسی است که عنوان می دار :« آزموده را آزمودن خطاست» و قطعاً دکتر نصرتی به عنوان یک مدیر کهنه کار بهتر می داند که کنایه این تمثیل قابل تأمل آن است که اگر کسی در انجام وظیفه و یا وعدهای که برعهده گرفته است موفق نباشد و این ناکامی و ناتوانی به تکرار هم نشسته باشد، نمی توان از او در آن عرصـــه انتظار موفقیت داشـــت چراکه نتیجه از قل مشـــخص اســـت و آن خروج ناموفق از آزمون دیگر اســت! امروز بسیاری از مردم عادی و نیز متخصصین از وضعیت حمل ونقل و ترافیک هم آشفته هستند و هم گله دارند. به طوری که یکی از نمایندگان مردم رشت در پارلمان شهری به حق عنوان می دارد:  «مشکلات ترافیکی شهر در حد دیپلم ردی است و ما در مبانی کار ترافیکی مانده ایم. متأسفانه شهرداری رشت در حوزه ترافیک تعطیل است. در این حوزه همه چیز به فامیل بازی و پسر خاله بازی ختم شده و تا زمانی که تکلیف واحد مطالعات ترافیکی شهرداری رشت مشخص نشود هیچ بازخورد مثبتی در این زمینه نخواهیم دید.» به عنوان یک ذینفع مدیریت شــهری حق داریم گمان کنیم شــاید دکتر نصــرتی دچار پدیده نزدیک کوری شــده باشــند که مسببین اصلی ره آورد تلخ حمل ونقل عمومی و ترافیک شهری را نمی شناسند و می خواهند آزموده را مجدداً آزمون نمایند! اینکه عنوان می شود: «تعداد 125 دستگاه اتوبوس فرسوده در پارکینگ سازمان اتوبوس رانی رشت موجود است»، «اتوبوس های فعال رشت پاسخگوی نیاز شهروندان نیست و زمانی که بحث هدفمندسازی یارانه ها مطرح شد و قیمت نفت 157 دلار بود هیچ کاری در راستای بهبود ناوگان حمل ونقل همگانی انجام نشد»، «رشت در سرانه اتوبوس به نسبت جمعیت فقیرترین شهر کشور است»، مسبب این ره آورد را چگونه می خواهیم مجدداً بیازماییم!؟ اینکه مدیری در بازه مدیریتی خویش تمامی پروژه های اجراشده در منطقه او دارای یک خصیصه اصلی است و آن خصیصه «امتیاز بسیار پایین نظارت در کیفیت اجرای پروژه ها» است را چگونه ارزیابی نموده ایم که مجدداً او را در حوزه مشابه بکار می گیریم!؟ جناب دکتر نصرتی احتمالاً کیفیت اجرای کف پوش های دور رینگ بلوار گیلان را که اخیراً اجراشده است را دیده اند و یا وضعیت کیفیتی پارک های جدیداً ساخته شده را در آن منطقه از نزدیک ملاحظه فرموده اند! آری، اگر نگاهی دقیق به انتصابات اخیر دکتر نصرتی شهردار رشت داشته باشیم از اینکه برخی از آزموده ها مجدداً بر روی صـندلی آزمون قرارگرفته اند دچار بیم می شویم. بیم داریم کارآزمودگی آن ها چگونه و توسـط چه تیمی مورد ارزیابی قرارگرفته است که آن ها را شایسته آزمون مجدد دانسته اند؟ بیم داریم که ویژگی های اصلی مدیران توسعه شهری همچون تخصص مدیریت پروژه، دانش مالی، آگاهی و تسلط بر شهر و منطقه، تمایل به مشورت، آگاهی از اطلاعات موجود، دانش مدیریت استراتژیک و مدیریت جاری سازی استراتژی ها، آینده پژوهی و ... چگونه و توســط چه تیمی مورد ارزیابی قرارگرفته اســت که مجدداً این اقبال برای آن ها فراهم شده که بر صندلی عرصه مدیریت شهری این شهر خسته و درمانده نشینند!؟ نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code