| پنجشنبه، 06 اردیبهشت 1403
میلاد (مهدی) غلام نیای فومنی ورای تنوع ظاهری سوگواره ها و مراسماتی که در طول تاریخ  و در سوگ شهدای کربلا برگزار شده، در همه این مراسمات بر روی نکته ای کلیدی همواره تکرار و تاکید شده است و آن نشان دادن جلوه های ویژه ای از آزادی خواهی و ظلم ستیزی امام حسین (ع) بوده است، مراسماتی که در قالب های مختلف، همچون دسته های عزاداری، مراسمات نمایشی مانند تعزیه و شبیه خوانی، مجالس روضه خوانی در مساجد، حسینیه ها، تکایا و سایر اماکن مذهبی و غیره متداول بوده و هست. برخی از این مراسمات هنوز به همان سبک و سیاق به جامانده از گذشته اجرا می شوند و بخشی نیز فراموش شده و یا به دلایل مختلف نتوانسته اند برای خود جایگاهی هم سنگِ گذشته در میان آیین های سوگواری محرم بیافرینند و فراموش شده اند. در ادامه به روایتی مختصر از مراسمات متداول و مرسوم در منطقه فومنات، به ترتیب زمان و مکانِ برگزاری آن ها خواهیم پرداخت. ذکر این موضوع در ابتدای متن ضروری است که به دلیل عدم وجود منابع مکتوب و مستند از تاریخچه این مراسمات، متن حاضر حاصل تحقیقات میدانی و گفت وگوی حضوری با آقایان «ابراهیم عامر» ، «طاهر حنیفه زاده ماسوله» و هم چنین دیگر منابع شفاهی موجود از افراد مطلع در این زمینه است. «علم بندان» از جمله مناطقی که هرساله اولین مراسم عزاداری محرم در آن برگزار می شود ماسوله است. غالباً ماسوله را با مراسم «علم بندان» یا به تعبیری دیگر «علم بندی» می شناسیم، اما، نکته جالب اینجاست که علم بندی تنها بخشی از یک سلسله مراسم است که از عصر روز عید قربان آغازشده و تا شب سوم امام یا همان 11محرم هرسال ادامه می یابد. خوشبختانه این مراسم به دلیل اهمیت بالا و نقش آشکار هویتی در منطقه، با عنوان « نظام مدیریت سنتی مراسم عزاداری محرم» از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور به عنوان میراث ناملموس(معنوی) ، به شماره 688 و در تاریخ 22/9/1391 در فهرست میراث معنوی کشور ثبت شده است. مردم ماسوله به یاد حرکت جاودانه امام حسین(ع) در نیمه کاره گذاشتن حج در روز عرفه سال 61 هجری قمری و حرکت به سوی کوفه به درخواست مردم کوفه، عصر روز عید قربان را به عنوان آغاز سوگواری خود در نظر گرفته اند، بدین ترتیب که با راه اندازی یک دسته عزاداری در پشت بام بازار ماسوله و با سردادن نوحه ای با ترجیع بند «یا حسین میا به کوفه، کوفیان وفا ندارند و ... » شروع عزاداری را اعلام می کنند. این مراسمات در شب اول محرم هرسال تحت عنوان مراسم سِنج زنی، از سر گرفته شده و هم زمان با حلول ماه محرم بزرگان 4 محله ی ماسوله در مسجد جامع شهرگرد هم آمده و در مورد چگونگی برگزاری مراسم سال جاری به گفت وگو و مشورت می پردازند و نتایج جلسه را نیز مکتوب می کنند تا مراسم همانند سال های پیش، منظم و بدون مشکل برگزار شود. اعلام شروع مراسم عزاداری محرم به احترام امامزاده، از محله مسجد بر و با نواختن سنج آغاز می شود و 3 محله دیگر پس از شنیدن صدای سنج امامزاده اقدام به این عمل در مسجد محله خود می کنند، سپس هر محله از مسجد خود دو هیئت حرکت می دهد، بدین ترتیب که اولین هیئت در داخل محله خود حرکت کرده و آغاز ماه محرم را به اطلاع مردم می رساند و سپس همان هیئت به سمت حیاط امامزاده می رود تا هر 4 دسته، در حیاط امامزاده جمع شده و به سوگواری بپردازند. در روز پنجم محرم که مصادف با بسته شدن آب بر روی کاروان امام حسین(ع) است، مردم محله کِیسَر ماسوله دسته ای را به نام « تَشت» تشکیل می دهند، به شکلی که با گذاشتن یک تشت بزرگ بر روی سر خود با این عنوان که «اگر امروز آب بر امام و اصحابش بسته اند، اما من با تشت آب می آورم...» و مردم نیز نذورات خود را داخل تشت ریخته و در پایان این مراسم، آب موجود در تشت را برای گرفتن حاجت و یا شفای مریضان خود مصرف می کنند. روز ششم محرم که امام حسین(ع) حضرت عباس را به عنوان علمدار و فرماندة یکی از جناحین سپاه خود انتخاب می کند، مراسم «پرچمداری» یا همان «عَلم بندی» برگزار می شود. عَلم همان علامت و نشانه ای ست که به دست فرماندهان سپاه داده می شد تا رهبری بخشی از لشکر را برعهده بگیرند، که البته در گذر زمان زمین ساز پیدایش نمادهای دیگری تحت عنوان عَلم در مناطق مختلف کشور شد. از مشخصات عَلم ماسوله می توان به بلند بودن، که قابل رؤیت از فاصله ی دور است و قابلیت حمل آسان این عَلم اشاره کرد. این مراسم نیز به احترام امامزاده از آن جا آغاز خواهد شد. قبل از شروع مراسم، عَلم ها از هر محله به امامزاده رفته و سپس دسته های هر محله از مسجد خود به سمت امامزاده حرکت کرده، با نظمی خاص و به ترتیب، علم را دریافت می کنند و با سردادن شعار «میرعلمدار کو؟» ـ به این معنا که «اگر امروز حضرت عباس نیست که پرچمدار اهل بیت باشد، هرکدام از ما پرچمدار آزادی خواهی و ظلم ستیزی حسین(ع) هستیم» ـ از امامزاده حرکت کرده، با عبور از بازار به سمت مسجد محله خود می روند و مراسم عَلم بندی بدین شکل به پایان می رسد. مراسمات سوگواری در شب و روز تاسوعا در منطقه فومنات نیز در مساجد، تکایا و هیئات مذهبی، با راه اندازی دسته های سینه زنی و زنجیرزنی همانند مراسمات رایج در اکثر نقاط کشور است و در زمان کنونی مراسم خاصی را در برنمی گیرد. شبِ عاشورا در ماسوله با برگزاری مراسم شمعداری حال و هوایی خاص می یابد، مراسمی که با روشن کردن شمع در مساجد 4 محله آغازشده و با حرکت دستة عزا به سمت مساجد دیگر ادامه می یابد. نکته قابل توجه و بسیار جالبی در مورد پیشینة این مراسم وجود دارد: یکی از مغازه های بازار ماسوله، به مدت 400 سال است که «نذر شمع» است، یعنی صاحب مغازه به تأسی از نذر مالکان قبلی آن، تمامی شمع های این مراسم را خریداری کرده و در اختیار 4 محله قرار می دهد. خالق مرثیه مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع ازجمله مراسمات خاصی که درگذشته به شکلی ویژه در فومنات انجام می شده مراسم «صبحِ عزا» بوده است. این مراسم از نیمه شب عاشورا شروع و تا اذان صبح عاشورا ادامه داشت. مساجد شهر و روستاهای اطراف با راه اندازی دستة عزاداری و حرکت به سمت خانه ها و سردادن یک مرثیة خاص که بعدها شهرت بسیار یافت و جایگاهی ویژه در بین مجالس عزاداری شب عاشورا در سراسر ایران پیدا کرد، از خورشید می خواهند که طلوع نکند و نگذارد محرم به روز دهم برسد. صاحب خانه ها نیز با شربت، چای، حلوا های محلی و... از این دسته های عزاداری پذیرایی می کردند. (در ادامه و در بخش گفتگو با جناب آقای ابراهیم عامر به تفصیل در مورد این مراسم صحبت خواهد شد) ، البته در سال های اخیر برخی از مساجد منطقه فومنات، در شهر (هیئت ولیعصر(عج) مسجد بالامحله) و روستاهای اطراف در تلاش برای احیای این مراسم هستند. خالق این مرثیه معروف و ماندگار، شادروان کربلایی میرزا  محمود بهجت فومنی (متوفی1324) ، پدر آیت الله بهجت فومنی(ره) از معتمدین و شاعران شهر فومن در دورة قاجار و پهلوی بوده است، در ادامه متن کامل شعر «مکن ای صبح طلوع» را خواهیم آورد: شب وصل است و تبِ دلبری جانان است ساغر وصل لبالب به لب مستان است در نظربازی شان اهل نظر حیران است گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع «یارب این بوی خوش از روضة جان می آید؟ یا نسیمی ست کزآن سوی جهان می آید؟» «یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟» «عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید!» یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع «چه سَماع است که جان رقص کنان» می آید؟ «چه صفیر است که دل بال زنان می آید؟» چه پیامی است؟ چرا موجِ گمان می آید؟ چه شکار است؟ چرا بانگِ کمان می آید؟ چه فضائی است؟ چرا تیر قضا پران است؟ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع گوش تا گوش، همه کرّ و فرِّ دشمنِ پست شاه بنشسته، بر او حلقة یاران الست «پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست» چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود «مفتی عقل در این مسأله لایعقل بود» «عشق می گفت، به شرح، آن چه بر او مشکل بود» «خُم مِی بود که خون در دل و پا در گِل بود» ساغر سرخ شهادت به کف مستان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع این حسین است که عالم همه دیوانة اوست او چو شمعی است که جان ها همه پروانة اوست شرف میکده از مستیِ پیمانة اوست هر کجا خانة عشق است همه خانة اوست حالیا خیمه گه اش بزمگه رندان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع قل هوالله بزاید زلبش، رمز احد لم یلد گوید و لم یولد و الله صمد این تمنا ز احد در دل او رفته زِ حد: می وصلی بچشان تا ـ در زندان ابد ـ بشکنم از خم وحدت که چنین جوشان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع در ظهر عاشورا، مساجد فومن مانند شب و روزهای قبل به راه اندازی دسته های سینه زنی و زنجیر زنی پرداخته و با گذر از میدان ولیعصر(عج) یا همان میدان شهرداری فومن به سمت مسجد خود باز می گردند. در مراکز دهستان ها نیز به همین روش، دسته های عزاداری از روستاهای اطراف به میدان اصلی آن دهستان رفته و سپس به روستای خود باز می گردند. در برخی نقاط، این دسته ها همراه با برگزاری مراسمی نمادینی از به آتش کشیدن خِیام اهل بیت در عصر عاشورا نیز هست. می توان از هیئت جوادالائمة امامزاده میرزا نام برد که در میدان اصلی شهر و در مقابل تکیه آیت ا... اریب (مهدیه فومن) این مراسم را برپا می دارند. مراسم شام غریبان نیز همچون نقاط دیگر کشور با روشن کردن شمع توسط کودکان و در برخی دسته ها به صورت حرکت دسته جمعی، شمع در دست و با پاهای برهنه و انجام عزاداری در رثای شهدای روز عاشورا خصوصاً سرنوشت اسرا و کودکان پس از این واقعه برگزار می شود. خاص ترین و برجسته ترین آیین سوگواری در فومن بی تردید مراسم شبِ سوم امام یا به تعبیر عامیانه و متداول بین مردم، مراسم «شبِ عرب» خاص ترین و برجسته ترین آیین در بین سوگواری های فومن است، مراسمی که به رغم اجرا در برخی از نقاط کشور، با حال و هوایی ویژه در شهر فومن برگزار می شود. این مراسم روایتی ست نمادین از وقایع پس از روز عاشورا و نحوة تدفین شهدای کربلا توسط قومی از اعراب حاشیة فرات و آغاز خون خواهی امام و یارانش که هرساله طی مراسمی پر شور و منظم با محوریت دو مسجد «میرسرا» و «سقاخانه» در میدان اصلی شهر(ولیعصر(عج) ) اجرا می شود. در ادامه این پرونده اطلاعاتی تفصیلی از این مراسم به همراه عکس هایی از بانیان و برپا دارندگانش در گذر زمان و تصاویر مراسم سال جاری در اختیار خوانندگان محترم قرار خواهد گرفت. مروری بر تاریخچه ی مراسمات شب عرب و صبحِ عزا در فومن (متن زیر حاصل گفتگوی خانم شیرین نانواباشی اصفهانی با آقای ابراهیم عامر از مطلعین و یکی از برپادارندگان مراسم فوق الذکر است) در گذشته زائران خانه خدا پس از برگزاری مناسک حج به کشورهایی که دارای قداست مذهبی بودند مانند لبنان ، فلسطین و عراق و شامات می رفتند و مراسم های مذهبی را ـ که در ایام محرم در آن مناطق اجرا می شد به عنوان سوغاتی به شهرهای خود می آوردند. مانند مراسم صبح عزا در صبح روز عاشورا و شب عرب در 11 محرم. تاریخ دقیق شروع این مراسم ها در فومنات مشخص نیست، اما شنیده های نسل به نسل حاکی از این است که از دهه 1320 هجری شمسی این مراسم های عاشورایی در فومن شروع شد و طی زمان ، بومی های منطقه برحسب خلاقیت خودشان تغییراتی در شیوه اجرای مراسم ها به وجود آوردند. مراسم «شب عرب» برگرفته از حرکت تاریخی قوم بنی اسد است که در حوالی فرات ساکن بودند و پس از واقعة عاشورا و عزیمت عمر سعد به سمت کوفه، بعد از یازدهم محرم، تصمیم به جمع آوری و دفن اجساد شهدای کربلا گرفتند. به همین مناسبت و در یازدهم محرم هرسال، عزاداران در مناطق مختلف این واقعه را با ملبس شدن به شکل قوم عرب و نوحه خوانی اجرا می کنند. مرحومان حاج غلامعلی سمیع ، کربلایی محمود ملاجوادی و حسن مسگر این مراسم ها را به عنوان سوغات از زیارت شان به فومن آوردند. این مراسم توسط حاج حسن ملایی فومنی و مرحوم حاج محمدرسول پیرو اجرا می شد. مرحوم حاج حسین ملایی فومنی سبک نوحه خوانی شان به همراه سنگ بود که بعدها تبدیل شد به چوب و تخته. به این صورت که سنگ را پشت سر و پشت پا به هم می زدند و به آن «اچه اچه» می گفتند. (تقریباً سبکی از این نوحه خوانی در شرق گیلان به اسم «کرب زنی» هم چنان ادامه دارد.) بعدها این مراسم در محله بالای فومن در سقاخانه توسط مرحوم حاج عباس پیرو و محله پایین فومن و مسجد میرسرا توسط مرحوم حاج داود شفیع پور اجرا شد. اشعار عرب خوانی را بیش تر مرحوم حاج سید حسن علوی می سرود و معروف ترین شعارهایی که داده می شد یک شعر خطابی بود : «یا ایها الااعراب نوحه نوحه ..». مراسم سقاخانه توسط مرحوم حاج سید عباس دبیر به این صورت اجرا می شد که عزاداران صورت هایشان را می پوشاندند و لباس عربی بلند می پوشیدند و چفیه و آگالی بر سر می گذاشتند و مرحوم محمدتقی سبکرو مشعلی داشت و تعدادی بیل همراه داشتند و شبانه در خیابان های فومن عزاداری می کردند و به منزل افرادی که طی ایام سال یا ایام محرم روضة امام حسین (ع) داشتند می رفتند و در آن منازل نیز نوحه می خواندند. از جملة این منازل می توان به منزل مشهدی محسن کفاش، مرحوم داوردوست، مشهدی حسن مرادی، حسن رستگار، حاج محمدصادق فرخنده بخت، باقر صفوی، و منزل آیت ا... اریب اشاره کرد، که آیت ا... اریب به تمامی دسته های عزاداری تحفه ای می دادند. این مراسم هم چنان در فومن ادامه دارد و حاج آقا تشکری در سقاخانه عهده دار برگزاری این مراسم است. مراسم «صبح عزا» نیز سوغاتیِ زائران حج بوده و عزاداران صحنة عاشورا شبیه سازی می کردند. لباس می پوشیدند و نعش می ساختند و چهره هاشان را می پوشاندند و نوحه می خواندند. در گذشته فقط مسجد میرسرا و سقاخانه این مراسم را اجرا می کردند که نیروهای عملیاتی سقاخانه جلوی مسجد بالامحله جمع می شدند و صحنة کربلا را بازسازی می کردند. نوحه می خواندند و بعد به منازلی که در ایام سال و یا ایام محرم روضة امام حسین (ع) را برگزار می کردند می رفتند و آن جا نیز نوحه خوانی انجام می شد. مرحوم محمد سقطچی، رضا تشکری شاد، و صادق تشکری شاد (به ترتیب) نقش شمر، حضرت ابوالفضل(ع) و امام حسین(ع) را داشتند و باقی عزاداران مرثیة «مکن ای صبح طلوع» را ـ که سرودة مرحوم کربلایی محمود بهجت فومنی است ـ می خواندند . و امروز، عاشورا، ما و آیندگان «... اکنون شهیدان کارشان را به پایان رسانده اند، و ما شبِ شام غریبان می گیریم و پایانش را اعلام می کنیم و می بینیم که چگونه در جامة گریستن بر حسین و عشق بر حسین با یزید هم دست و هم داستانیم؛ او ـ یزید ـ که می-خواست این داستان به پایان برسد.» محرم به پایان می رسد و زندگی به روال عادی خود بازخواهدگشت، چونان که هیچ خبری از محرم، عاشورا، حسین(ع) و آن چه بر او و یارانش گذشته، باقی نمانده است! سال ها پشت هم سپری گشته، محرم ها آمده و رفته است، اما پس از نفس کشیدن در فضای این ماه و غرق گشتن در عِطر مراسمات متنوع و رنگ به رنگش وگاه درک آن واقعة عظیم، چه چیز در ما تغییر کرده است!؟ و اگر در فضای این ماه قرار نمی گرفتیم و آن واقعه را درک نمی کردیم، حال و روز امروزمان چگونه بود؟ آیا ما توانسته ایم شیعه ـ یا همان پیروِ ـ واقعی حسین(ع) باشیم و یا آن که تنها بر او، که زنده ترین انسان تاریخ است، عزادار بوده و هستیم!؟ او با نثار هر آن چه که در دنیا برایش میسّر بود، در راه اعتقاد و عقیده اش حجت را بر همگان تمام کرد و آزاده بودن را تفسیر، چونان که هیچ کس و هیچ اتفاقی نتواند خللی بر پیامش وارد کند. حسین(ع)؛ آن  کسی که «در کربلا مرده است تا در همه نسل ها و عصرها بعثت کند.» (شریعتی، همان) پرسش اصلی و آن چه باید دغدغة امروز همه ما باشد این است که نسلِ پس از ما، محرم را چگونه درک خواهد کرد؟  چگونه یاد و راه حسین(ع) و قیامش بر زندگی فرزندانمان و فرزندانشان اثر گذاشته و پیام عاشورا بر جانِ زندگی ایشان خواهد نشست؟ پی نوشت: آرشیو پایگاه میراث فرهنگی ماسوله 2 کتاب مکن ای صبح طلوع به کوشش علی ابراهیمی اقلیدی 3 پس از شهادت، ¬سخنرانی دکتر علی شریعتی در مسجد نارمک،  ۷ اسفند۱۳۵۰ منبع: فصلنامه فرهنگی اجتماعی قاف- شماره اول- پاییز 95- صفحات 67 الی 98

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code