| سه شنبه، 11 اردیبهشت 1403
نگاه ایران/عمید پورغفارمغفرتی کلامم کدامین مرهمِ این درد عظیم است؟ از بروز اداهای امروزی بر حذرم، ولیکن با تعدد فجایعی این چنینی در اقصی نقاط ایران، اندکی بر آتش درونم آب می ریزم! کدامین آب، آتشِ روح و جان آن والدین را تسلی می بخشد؟ چگونه بعد از آتنا می خوابند؟ کدام شان لالایی های شب های گذشته را برای نبودنی چرکین، باز هم می خوانند؟ چگونه شب را صبح می کنند؟ بیش از دو هزار و پانصد و پنجاه و پنج روز بود که موعودی در به قد کشیدن عزیزشان داشتند و امیدی به توفیقش در آینده ای نامعلوم! چه ساده شاهدِ کشته شدن خود شدند! مرگی تدریجی تا روز ازل! فارغ از این مرثیه های ناتمام، قرارمان تا کجاست؟ چه بر ما می گذرد که این چنین وحوش دل و روان در قامت روزگار تجلی می کند؟! چه تضمینی بر عدم تکرارِ سوگ مجدد آتناهاست؟ مگر ریشه های این فلاکت را نمی بینید؟ چندین و چند آتنا باید قربانی شوند تا ما اندکی به خود آییم؟ تدبیری که در مغاکِ جهل خود، به محاق سپرده اند و روزگار را جز در دوایر منفعت خویش نمی جویند. ایران ما باید عزادار این فرزند پاکش باشد و نه تنها چند روز، بلکه تمام روزها را تا ریشه کن شدن این سایه ی شوم، سیاه پوش باشد. دخترم، شرافت این ملت، شرمنده ی توست. در مآمن نو، آسوده بخواب! نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تائید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.