| سه شنبه، 28 فروردین 1403
نگاه ایران/گروه فرهنگی: به دنبال درگذشت روح الله قهرمانی استاندار اسبق گیلان (اینجا بخوانید) برخی از هنرمندان و چهره های فرهنگی با سرودن اشعاری،  نسبت به درگذشت این استاندار فقید گیلانی که همواره در سخنانش از اشعار سنتی و نو استفاده می کرد تالم و تاثر خود را نشان دادند. سعید طالبی چابک، روزنامه نگار و شاعر خنده هایت همه چون جام عسل شیرین بود خدمتِ خلق برایت قسمی دیرین بود شوکت مردم این خاک تو بودی و دلت حرف های تو پر از نغمه ی آهنگین بود ذوق ایرانی تو حافظ و سعدی خوانی غیرتت چابک و گیلان و خدا و دین بود سر عهدی که تو با حضرتِ جانان بستی ماندی و عزم تو در عهد چه پولادین بود برف می آمد و پاهای زیادی لغزید وسط معرکه در پای شما پوتین بود آسمان بار امانت به زمینی ها داد دست تقدیر خداوند عجب گلچین بود دوستانت همه در سوگ تو هستند، همه به فدای تو که از بُخل، دلت خونین بود خبر آمد که تو از جمع رفیقان رفتی غم هجران تو بر سینه ی ما سنگین بود همه در دایره ی حکمت حق تسلیمیم مرگ حق است ولی حق تو بیش از این بود   سیدرضا سیددانش، فعال فرهنگی و رسانه ای شهر باران یاد یاران می کند گریه از این یاد، باران می کند رفته اند یاران و تنها مانده ایم کاروانها رفت و ما، جا مانده ایم جای ماندن نیست راه زندگی رفتن است آری،گواه زندگی ای خوشا آنان که نام نیکشان از پس رفتن بماند، همچنان ای خوشا آنان که وقتی بوده اند مردمان از مهرشان آسوده اند سالها با عشق همت کرده اند عمر خود را صرف خدمت کرده اند بس که بوده کار خیر و خوبشان پیش مردم کرده است محبوبشان یاد آن یاران جانی یاد باد نام سبزت،قهرمانی، یاد باد احمد مجیدی معاون اسبق وزیر راه خنده هایت همه چون جام عسل شیرین بود خدمتِ خلق برایت قسمی دیرین بود شوکت مردم این خاک تو بودی و دلت حرف های تو پر از نغمه ی آهنگین بود ذوق ایرانی تو حافظ و سعدی خوانی غیرتت چابک و گیلان و خدا و دین بود سر عهدی که تو با حضرتِ جانان بستی ماندی و عزم تو در عهد چه پولادین بود برف می آمد و پاهای زیادی لغزید وسط معرکه در پای شما پوتین بود آسمان بار امانت به زمینی ها داد دست تقدیر خداوند عجب گلچین بود دوستانت همه در سوگ تو هستند، همه به فدای تو که از بُخل، دلت خونین بود خبر آمد که تو از جمع رفیقان رفتی غم هجران تو بر سینه ی ما سنگین بود همه در دایره ی حکمت حق تسلیمیم مرگ حق است ولی حق تو بیش از این بود مجتبی عطریان شد خاک انیس قهرمانی. آن خادم مهر و جانفشانی با شهره نیک و حسن و اخلاق یکباره برفت و ناگهانی چابکسر و رشت و خاک گیلان شد در غم و ذکر و روضه خوانی اندر رمضان به هشت خرداد شد شاهد بزم آسمانی هر کس بشنید هجر آن یار شد واصف او به مهربانی یا رب مددی که روح پاکش همواره شود به شادمانی عمرش نرسید به شصت و یکسال نوشید ز جام. جاودانی روح اله ما چه نیک ابد شد در عزت و فخر آنچنانی دید حسن نکو بسی ز این مرد این شخص غریب اصفهانی  
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code