| پنجشنبه، 30 فروردین 1403
پری زنگنه در مراسم معرفی کتاب‌هایش در خانه فرهنگ گیلان؛
       کد خبر: 112863
نگاه ایران/ مهدیه عطایی: «چقدر دوست دارم مادرم از بچگی ام برایم بگوید؛ همه بچه ها همین طورند». مادرش اهل رشت است و او اولین بار در پنج سالگی رشت را دیده است. می گوید آوازش را مدیون خاندان قمشه ای در گیلان است که باعث شدند به هنرستان موسیقی برود. او از اهمیت و سهم هنرستان موسیقی در پیشبرد آوازش می گوید و تأکید می کند که آوازش به دست اهالی رشت گشوده شده است. پری زنگنه متولد سال 1318، خواننده خوش صدای ایرانی که اپرا را در آکادمی های مختلف موسیقی در چند کشور تکمیل کرده است در یک عصر بهاری میهمان اهالی شهر مادری خود در خانه فرهنگ گیلان برای معرفی 4 کتابش بود. چهارکتابی که پری زنگنه به رشته تحریر درآورده است به نام های «آوای نام ها از ایران زمین»، « آن سوی تاریکی»، «پری لالایی ها» و «هفت قصه از پری قصه ها» است. زنگنه در این نشست از مزیت های بزرگ شدن در کنار دو فرهنگ سخن گفت و از خاطرات پدری دوستدار فرهنگ از کاشان و مادری بافرهنگ گیلانی در کنار خوراک های متنوع و خوشمزه یادکرد. این هنرمند فارغ التحصیل از کنسرواتور عالی موسیقی تهران در سال 1350 و در یک تصادف رانندگی بینایی خود را از دست داد. زنگنه می گوید: آواز خواندن را مدتی رها کرده بودم بعد از تصادف معلم های هنرستان که متأثر از حادثه بودند به دیدنم آمدند و ترغیبم کردند برای شروع دوباره. او اضافه می کند: اگر نابینا نمی شدم شاید اپراها را ادامه نمی دادم. او می گوید مسیر زندگی اش با این تصادف تغییر کرد. از نیمه عمر با نابینایان او در این نشست درباره کتاب آن سوی تاریکی می گوید: بخشی از زندگی من از نیمه راه عمرم در ارتباط با جامعه نابینایان بوده است. زنگنه پس از نابینایی با فعالیت در مدارس نابینایان به عنوان کارهای خیریه که دل بستگی هایی از دوران کودکی به آن داشت همکاری کرد. او مطرح می کند که خیلی زود با نابینایی اش کنار آمد و بر آن مسلط شد.  زنگنه با آشنا شدن با مدرسه نابینایان خزائلی، تصمیم به نوشتن کتابی درباره نابینایان گرفت. او ادامه می دهد که دفتر کارش را در خانه ایجاد کرده بود و شب ها می نوشت. دوستانش نیز به ویرایش آن می پرداختند. آن سوی تاریکی هنوز به زبان های دیگر ترجمه نشده است و زنگنه سعی کرده است از ایجاد فضای غم انگیز و تراژیک در آن دوری کند. او می گوید این کتاب را برای تمام مردم جامعه برای درک و پذیرش افراد نابینا با نثری روان و روشن نوشته است. این هنرمند عنوان می کند که آن سوی تاریکی و از پشت عینک های تیره برای از میان برداشتن دیوار بین جامعه و نابینایان کتابش را تحریر کرده است. جمع آوری نام های کمتر شنیده شده ایران نام ها و آواهای ایران زمین که زمان اولین چاپ آن در زمان جنگ ایران و عراق بوده است را زنگنه به دلیل علایقش به نام ها و جمع آوری آن از دوران کودکی نوشته است. او نام های کمتر شنیده شده و زیبای ایرانی را از منابع مختلف مثل قرآن، طبیعت ایران، روستاها و ... یافته و به کمک استادان زبان شناسی آن را تدوین کرده است. گفتنی است این کتاب تاکنون 13 بار تجدید چاپ شده است. انتشار کتاب خودآموز موسیقی «آواز پری ها» که آخرین کتاب زنگنه است یک ماه قبل به چاپ رسیده است. آواز پری ها کتابی خودآموز برای موسیقی است. او از نداشتن صرفه اقتصادی نشر کتاب در مقابل سهم آن برای راه پیدا کردن علاقه مندان به هنرکده های موسیقی می گوید. زنگنه اضافه می کند که نمی خواست در ایران صحنه را ترک کند و می خواستم آموخته های هنرستان موسیقی را حفظ کرده و ادامه دهم. بخشی از این کتاب به خاطرات این هنرمند در دوران تحصیلش اختصاص دارد. انگیزه او از چاپ این کتاب آموزش به شاگردان موسیقی خود بود. این هنرمند از کتاب هفت قصه از پری قصه ها یاد می کند که مخصوص کودکان نوشته شده است. او در این کتاب سعی کرده است کودکان را با دنیایی به جز خوردن و خوابیدن آشنا کند. هفت قصه از پری قصه ها آهنگین و موزون است و نویسنده پیشنهاد می کند این کتاب را در مهدکودک ها برای کودکان بخوانند. دخترکانی که پشت دار قالی آواز می خواندند صدای زنگنه اما با فولکلور ایران گره خوره است. او در این نشست از خانه پدری اش در شهر کاشان و دارهای قالی و دخترکان قالیباف یاد می کند که نقشه ها را با ریتم می خوانده اند. او از کنار دار قالی مادربزرگش با ترانه های ناب محلی ایران آشنا شده است.   پری آوازها گمان نمی کرد با صدای اپرایی و سوپرانوی خود به خانه های ایرانی نفوذ کند و بچه ها را خواب کند و لالایی بزرگ ترها شود. او آواز را پله ای می داند که او را از غرق شدن درگذشته نجات داده است. زنگنه در سطوح مختلف جهانی از سبک های دوره باروک، کلاسیک، رمانتیک و معاصر اجرای اپرا داشته است و رابرت گرگوریان، وارو ژان، فریبرز لاچینی و اسفندیار منفرد زاده از آهنگسازان و تنظیم کنندگانی هستند که در ساله ای گذشته در ایران با زنگنه همکاری داشته اند. او اشاره می کند که همیشه سعی کرده است آواز را فدای تکنیک اپرا نکند. این هنرمند تأکید می کند که هنوز خواننده های روستاها و آبادی ها دلپسندتر و شیرین تر از ما می خوانند چراکه بومی ها با غم های روزگار آمیخته اند. او این تلفیق را سبکی می داند که اگر دوست داشته نشود هم قابل انتقاد نیست چراکه موسیقی «ما» نیست. این استاد موسیقی به دانش آموختگان موسیقی توصیه می کند که آواز را برای آواز خواندن فرابگیرند و اگر به رده های بالا نرسیدند مأیوس نشوند زیرا که دنیای امروز دنیای آموختن است و چه بهتر که از هر هنری اندکی آموزش دیده شود. آنچه در خصوص زنگنه و کتاب هایش قابل توجه است، دل بستگی این فرد به دنیای کودکی و خاطراتش است. او درجایی از کتاب آن سوی تاریکی می گوید: «خاطره ها کوچکی و بزرگی نمی شناسند، همان طور پا به پای ما می آیند.» خرد بزرگ سالانه با نوستالژیک کودکانه در کتب زنگنه آن ها را خواندنی می کند. این هنرمند با تمام محدودیت هایش از پشت عینک های دودی همچنان در تکاپو و تلاش است تا این نوید را به کسانی که دری به روی آن ها بسته شده است بدهد که نابینایی و یا هر محدودیتی نمی تواند پایان کار یک هنرمند باشد. در این نشست که عصر 21 اردیبهشت برگزار شد با نواختن موسیقی های فولکلور ایرانی توسط کودکان و نوجوانانِ نوآموز که زنگنه ها نقش بسزایی در تعلیم و تربیت آن ها داشته اند اجرا شد.

به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code