| جمعه، 31 فروردین 1403
  [caption id="attachment_356" align="alignright" width="102"]سام سکوتی بداغ سام سکوتی بداغ[/caption] خندوانه هر چقدر تلاش می کند تا سیاسی نباشد سیاست ول کن جناب خان نیست و همه جا همچون یک شبح آلوئه ورائی در پی این برنامه است، از اجراهای ایستاده ی پر از کنایه و طعنه گرفته تا نام های شطرنجی شده، مهمان برنامه رامبد جوان بوده اند و انتظار هم دارند سیاسی نشود! بسیار شنیده ام و خوانده ام که سیاسی بودن هیچ چیز بدی نیست و بهتر است مردم نسبت به مسائل سیاسی کشور حساس باشند و ایرانیان در این زمینه پیش قدم بوده اند و هستند. پس از آخرین شکست ما در مقابل اعراب تا روزی که ابومسلم، راوندیان و سندباد…. قیام کردند و سر خم نکردند و به بسیج نیرو برای اخراج اعراب از کشور گرفتند تا همین صفویان که برای دفاع از تمامیت ارضی مردم فلات ایران را متحد و در مقابل امپراطوی عثمانی مقاومت کردند، ما سیاسی کار بوده ایم و سیاست ورزیده ایم. پس از آن هم که همگان مشروطه خواهی را نشانه ی بلوغ سیاسی ایرانیان، بسیار پیش از آنکه در بسیاری از ممالک غربی خبری از پارلمان و ساز و کارهای دموکراتیک باشد، دانستند و مهمیز زدن به قدرت افسار گسیخته پادشاهان را اماره ای دیگر مبنی بر سیاسی بودن و ما را بیشتر تشویق به سیاسی شدن کردند. اما سوالی که مطرح می شود و نگارنده با توان اندک خود در پاسخ به آن درمانده است و به نظر، نظریه پردازان هم پاسخ مشخصی به آن نمی دهند این است که؛ چرا ما همچون غرب و برخی از کشورهای آسیایی که مردمانش خیلی سیاسی نیستند، پیشرفت نکرده ایم و آنان گوی سبقت را در بیشتر زمینه ها جز سیاسی بودن از ما ربوده اند؟ آیا اینجا نیز تفاوت در نوع سیاست ورزیدن است یا سیاست مداران و شاید هم سیاست مداران ورزیده ای نداریم!! چرا برنامه های تلویزیونی آن ها همچون ما سیاسی نمی شود و ما تا امیر می بینیم پادشاهان در اذهان زنده می شوند تا امین ذهن در فضای دیگری سیر می کند؟ هرچه که هست امیدوارم مشکل در سیاست باشد تا سیاست ورزان و مردم ما در کنار حساسیت بر روی مسائل سیاسی تا این میزان بر روی اقتصاد، محیط زیست، فرهنگ و … حساسیت نشان دهند تا شاید همچون صنعت خودرو سازی به خود کفایی برسیم! و اما خنداونه؛ استند آپ کمدی ها و به ویژه مسابقه استند آپ کمدی آن، بار ها طعنه به سیاست زد و خندانندگان بر تر برنامه از شیوه های مختلفی برای کسب آراء استفاده کردند که یکی از آن راه ها هم سیاسی شدن و سیاسی کردن اجرا هایشان بود و اگر مردم سیاسی رای می دهند دلیلش پاشیدن رنگ سیاست بر چهره ی هنر بود. کم نیستند هنرمندانی که سیاست مدار شدند و از مجلس گرفته تا شورای شهر صاحب کرسی شدند و از فاکتور نامدار بودن خود استفاده کردند و زن و مرد سیاست شدند. ورزشکاران که دیگر در این حوزه گوی سبقت را بی برو برگرد از هنرمندان ربوده اند و پیشتاز این حرکت نمی دانم خوب یا بد هستند، و مردم هم بازیگر نقش اصلی این میدان که اگر رای ندهند هرگز هنرمندی یا ورزشکاری سیاستمدار نمی شود. کاش نه ورزشکاران رویای سیاسی شدن داشتند و سیاست را جز در مقابل حریفان خود و آنهم در میادین ورزشی لازم نداشتند و نه هنرمندان سیاست را جز در قالب نقش های خود دنبال نمی کردند تا ورزش و هنر آغشته به سیاست نشود و سیاست به تمامی جوانب زندگی ما ایرانی ها رسوخ نکند و طوری نشود که مداحان محترم هم در پی معرفی لیست کاندیداهای خود برای پارلمان شهری و مجلس شورای اسلامی باشند. نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود. 
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code