| شنبه، 01 اردیبهشت 1403
نقش شهروندان در پذیرش حرکت‌های مبتنی بر عقلانیت و توسعه؛
       کد خبر: 106854
نگاه ایران/گروه اجتماعی:اگر درگذشته توسعه به معنای رشد اقتصادی و گسترش شهرنشینی بود اما در هزاره سوم به دلیل مشکلات ناشی از افزایش جمعیت و تبعات ناشی از آن ابعاد تازه ای یافت و به حوزه های اجتماعی، فرهنگی، محیط زیست و غیره تسری پیدا کرد. مفهوم جدیدی که توسعه مطرح می کند متمرکز بر انسان و سطح زندگی اجتماعی است. بنابراین اینکه گفته می شود شهر را شهروندانش می سازند شعار نیست. اساس و محور توسعه انسان ها هستند و به همان قدر که در فرآیند توسعه نقش اثربخش دارند، همان قدر هم می توانند با عدم درک صحیح از نقش خود در جامعه و عدم باور به توسعه تبدیل به مانعی برای رشد و شکوفایی شهر شوند.  به همین علت است که یکی از شاخص های اصلی توسعه مشارکت اجتماعی و پررنگ کردن نقش مردم عنوان می شود. رشت در دهه های گذشته به دلیل عدم وجود تفکر توسعه مدارانه، صرفاً توسعه فیزیکی پیدا کرد و با افزایش جمعیت درگیر مشکلات ریز و درشتی شد. اما مهم ترین پیامد این اتفاق را می توان کمرنگ شدن نقش مردم و بی توجهی به جایگاه شهروند اشاره کرد. جامعه ای که می خواهد به شکوفایی برسد، نیاز به تعهد و مسئولیت پذیری دارد. وقتی شهر سال ها روند منفعلانه ای را دنبال کند و  شهروند ببیند که سطح کیفی زندگی و رفاه او اهمیتی برای شهر و تصمیم سازانش ندارد قطعا نمی تواند حس تعلق و مسئولیت پذیری به شهر داشته باشد. اما وقتی انسان به محور اصلی توسعه تبدیل شود و شهروند تغیرات را در زندگی خود حس کند ، برای تحقق مفهوم شهروند بودن و سهمی از جامعه بردن دغدغه پیدا خواهد کرد. در جوامع توسعه یافته نقش شهروند به طور مستقیم و غیرمستقیم بیشتر از مدیران شهری است زیرا در آنجا اصل مشارکت پذیری مورد تاکید قرار دارد ولی در جایی مثل رشت به دلیل خدمات نامطلوب و نزول کیفیت زندگی که میراث دهه های گذشته است،  نادیده گرفته می شود اما می توان ادعا کرد اگر مردم ما اراده تغییر در شهر و در میان سیاست گذاران خود ببینند حساسیت پذیر خواهند شد. در سال گذشته شاهد اتفاقاتی در رشت بودیم که تا حدودی باعث شد چهره ی شهر تغییر کند. احداث پیاده راه فرهنگی شهرداری و رویدادهایی که به مرور در آن برگزار شد توانست تا حدودی اعتماد شهروندان را جلب کند که گواه این ادعا استقبال بی نظیر شهروندان از پروژه پیاده راه است. اما به هرحال توسعه یک فرآیند بی هزینه نیست و ریسک چنین تغییر بزرگی که میدان مرکزی شهر تبدیل به پیاده راه شود، نمی تواند کم حاشیه باشد. طبیعی بود که از روز اول حاشیه های زیادی پیرامون آن جریان پیدا کند .اما به طور مشخص مردم با استقبال قابل توجه حمایت خود را از این پروژه نشان دادند و به نوعی می توان گفت رونق گرفتن پیاده راه و انسجام اجتماعی ای که در پی داشت، متضمن تحقق اهداف این پروژه بود. وقتی شهروندان حمایت حداکثری از یک حرکت موثر داشته باشند در نتیجه مسیر توسعه هموارتر می شود. به طور مثال حمایت شهروندان از پیاده راه باعث شد دیگر دشمنان توسعه شهر نتوانند از روی سیاست بازی استراتژی شهر را زیر سوال ببرند و  در نهایت مجبور شوند به عنوان قوه ی نظارتی شهر سطح انتقادات خود را در حد کج و راست بودن پالت و انحراف بودجه تقلیل دهند؛ آن هم بعد از یک سال از اجرای پروژه نه در روند اجرا. بنابراین نقش مردم در پذیرش نتیجه ی حرکت های موثر مبتنی بر عقلانیت و توسعه بسیار اثرگذار است و می تواند مسیر توسعه شهر را از موانع متعدد پاکسازی کند. چون هیچ نیرویی بالاتر از مردم نیست و مردم هستند که حرف اول را می زنند. اخیراً در شهر می بینیم که ادبیات توسعه در زبان جامعه نفوذ کرده است. تاثیر ادبیات توسعه را به وضوح می شود در شهر دید و به نوعی می توان گفت حساسیت پذیری شهروندان به نسبت گذشته بیشتر شده و دغدغه زیادتری نسبت به شهر خود پیدا کرده اند. وقتی ادبیات توسعه عینیت پیدا می کند و مردم مابه ازی بیرونی آن را می بینند و تاثیر آن را روی زندگی خود حس می کنند، توقع و انتظارشان از شهر ارتقاء پیدا می کند و در نتیجه مطالبه گریشان بیشتر می شود. اگر این تغییرات با کیفیت همراه باشد و در سطح کیفیت زندگی شهروندان تغییر حاصل شود، اعتماد عمومی بیشتر می شود و این اعتمادسازی منجر به مشارکت خواهد شد. همانطور که اخیراً دیدیم خواست عمومی باعث شد، فضای سبز به بافت پیاده راه اضافه شود. و این اتفاق فرخنده را به نوعی می توان جهش فرهنگی و انسجام اجتماعی مردم رشت عنوان کرد که به واسطه این پروژه اتفاق افتاده است. یعنی مردم به جز حمایت از حرکت توسعه با انتقاد بجا در کیفی سازی و ارتقای بصری اثر کمک کردند. اما یکی از شاخص هایی که برای رشد و شکوفایی شهر نیاز است، توسعه سیاسی و رفتار مبتنی بر عقلانیت سیاست گذاران شهری است. برای اینکه یک شهر به توسعه اقتصادی برسد، نیاز است توسعه سیاسی و توسعه اجتماعی اتفاق بیفتد و آرامش بر روح شهر حاکم و اراده تحول در تمام سطوح جامعه حس شود. وقتی تعامل و همسویی در شهر دیده شود و از مناقشات سیاسی خبری نباشد، شهر به سمت اقتصادی شدن پیش می رود. شهروند سرمایه دار به جای خروج سرمایه ی خود از شهر ترجیح می دهد در شهر خود و برای شهر خود سرمایه گذاری کند. او نیز دغدغه ی مشارکت پیدا می کند و سعی خواهد کرد در چرخه اقتصادی شهر خود تاثیرگذار باشد. به عنوان نمونه در ابتدا طرح خرید اتوبوس های شرکت واحد از نظر بسیاری منطقی به نظر نمی رسید. اما بعد از نوسازی ناوگان اتوبوسرانی شهر، مردم از این طرح استقبال کردند. حمایت از این حرکت می تواند نقش زیادی داشته باشد تا سیاست گذاران شهری نسبت به اجرای طرح های دیگری که در زمینه توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی مثل تراموا پیش بینی شده، بی توجه نباشند. یا اینکه اگر اقبال عمومی به سمت ناوگان حمل و نقل عمومی زیاد شود، متضمن این است که سرمایه گذار برای حضور و سرمایه گذاری در شهر ترغیب شود. بنابراین آنچه حایز اهمیت است، نقش مردم در شهر است و این مهم مستلزم این است که افرادی به عنوان تصمیم سازان شهری انتخاب شوند که نقش مردم را بتوانند پررنگ کنند و بستر لازم را برای اثربخشی شهروندان فراهم کنند نه اینکه با رفتارهای پوپولیستی باعث سلب اعتماد عمومی شوند.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code