| جمعه، 31 فروردین 1403
نگاه ایران/گروه اجتماعی: نرخ مشارکت عمومی در رشت پایین بوده و هر چقدر از گذشته به پیش می آییم مشارکت پذیری شهروندان کمتر و اعتماد عمومی کم رنگ تر شده است. زیرا اساساً اعتمادسازی مستلزم باور عمومی است. و آنچه در فضای ذهنی شهر مشاهده می کنیم  که باوریست که به نظر می رسد طی ده دهه ی اخیر با خدمات نامطلوب خدشه دار شده است. برای اینکه یک شهر به رشد و شکوفایی دست یابد نیاز به مشارکت در تمامی سطوح جامعه دارد. اهمیت مشارکت به حدی است که از آن به عنوان یکی از شاخص های اصلی توسعه نام برده می شود و به عقیده ی جامعه شناسان دستیابی به توسعه بدون مشارکت پذیری شهروندان امکان پذیر نیست. اما همانگونه که اشاره شد اعتمادسازی رابطه مستقیم با باور عمومی دارد. اگر خدمات مطلوب ارائه نشود، باور به وجود نمی آید و اگر کیفیت زندگی پایین باشد، احساس تعلق شهروندان افول کرده و تمایل به مشارکت احساس نمی شود. اعتمادسازی وقتی حاصل می شود که در شهر خدمات مطلوب ارائه شود و شهر در مسیر اقتصادی شدن گام بردارد. قطعاً اقتصادی شدن شهر، سر دادن شعار نیست بلکه مستلزم فکر و اندیشه است. در کنار آن نیاز است سیمای شهری تغییر کند. آراستگی فضا، امنیت خاطر به وجود می آورد و با تغییر سیمای شهری احساس تعلق، افزایش سرمایه ی اجتماعی و باعث افزایش امنیت شهروندان می شود. این تغییرات باید برای مردم محسوس باشد به شکلی که تاثیر آن را در زندگی خود حس کنند. ارائه خدمات مطلوب تنها حفظ و نگهداری شهر نیست بلکه به تناسب تغییرات سبک زندگی زیست شهری و نیازهای شهر و شهروند، خدمات هم نیاز به بروزرسانی و ایجاد زیرساخت های جدید دارد. به عنوان نمونه شهری که با مشکل افزایش جمعیت روبرو است، نیاز دارد سیستم حمل و نقل عمومی خود را توسعه دهد و به جای تشویق مردم برای استفاده از ماشین آنها را ترغیب به استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی کند تا بدین شکل هم کیفیت زندگی ارتقا پیدا هم و هم از هزینه های شهر و شهروند کاسته شد به واسطه ی کاهش آلودگی های زیست محیطی، آلودگی های صوتی، ترافیک، تنش و استرس و غیره... قطعا وقتی شهر به سمت اقتصادی شدن پیش می رود، به شکل های مختلف تولید ثروت امکان پذیر می شود و در نتیجه اشتغال افزایش پیدا می کند. در این شرایط شهر به جای انسان صرفاً مصرف گرا، شهروند خلاق تربیت می کند. و این آرزوی غایی زمای محقق خواهد شد که شهر با پول خود شهروند بچرخد. هرچند طی یکی دو سال گذشته سیمای شهر تا حدودی تغییر کرده و شهروندان کم و بیش شاهد تغییراتی در شهر بودند اما قطعا انفعال شهر در دو دهه گذشته به حدی طولانی بود که اعتماد به همین سادگی حادث نشود. پیامدهای عدم اعتماد را در مشارکت گریزی شهروندان می توان دید. به عنوان نمونه تنها 12 درصد از شهروندان عوارض ساختمانی خود را پرداخت می کنند. البته شاید حق هم دارند چون معتقدند خدماتی در ازای آن نگرفته اند. اما اگر شهرداری به سمت مردم برود و با خدمات مطلوب خود را اثبات کند، مشارکت پذیری نیز افزایش پیدا خواهد کرد. مردم نشان داده اند که در مقابل خدمات خوب حاضرند هزینه کنند و مشارکت پذیر باشند. اما این امکان محقق نخواهد شد مگر مردم این اراده را در مجموعه ی مدیریت شهری و شورای شهر حس کنند. توسعه حکم به اندیشه و عمل می کند نه شعار و جنجال آفرینی. زیرا اعتماد از دل نتیجه حاصل می شود و جنجال آفرینی نتیجه ای جز انفعال و اتلاف انرژی شهر ندارد. عقلانیت اجتماعی حکم می کند که به مناطق کم برخوردار توجه شود تا شهروند احساس برابری کند و اعتمادش جلب شود نه اینکه با شعارهای پوپولیستی شکاف بین جامعه را بیشتر کرد و به جای مشارکت پذیر کردن شهروندان بین شان اختلاف انداخت. به عنوان نمونه اتفاقی که اخیراً در رشت افتاد و در بسیاری از مناطق کم برخوردار پارک های متعددی مثل پارک حاشیه کانال جی 5 در پستک، احداث پارک شهیدان قناد در کیژده، افتتاح پارک سالار مشکات ساخته شد که می تواند سبب ساز اختلاط اجتماعی بین مناطقی که از نظر فرهنگی تفاوت معناداری دارند، بشود. اعتماد مردم با شعار دادن یا هیاهو به دست نمی آید. اگر تفکر عقلانیت در بین تصمیم سازان شهری حاکم نباشد از این حیث می تواند فرآیند توسعه را کُند کند که به اعتماد عمومی خدشه وارد سازد. پارلمان شهری نیاز به همسویی و تعامل دارد. اگر مردم تعامل و مشارکت را بین سیاست گذاران خود نبینند، احساس نیاز به مشارکت نخواهند کرد. تفکر توسعه با سیاست بازی منافات دارد زیرا سیاست بازی رفتاری برآمده از عقلانیت نیست و اولین پیامد آن هم سلب اعتماد عمومی است. بنابراین خود مردم نقش مهمی در این فرآیند دارند تا با انتخاب خود کسانی را به عنوان نماینده برگزینند که اراده تغییر و توسعه در آنها باشد نه اراده شعار.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code