| جمعه، 31 فروردین 1403
مومن صالحی پنجمین دوره انتخابات شورای شهر رشت را در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت ماه با ثبت نام ۳۴۸ نفر از داوطلبان عضویت در این شورا پیش رو داریم. تعداد ثبت نام کنندگان این دوره ۱۰ درصد به نسبت گذشته که تعداد ۳۱۴ نفر ثبت نام نموده بودند، افزایش یافته است. ۶۰درصد از ۵۰۱۵۴۸ نفر واجد شرایط شرکت در انتخابات شورای شهر چهارم به تعداد ۳۰۰۹۲۸ نفر در انتخابات شرکت نموده و ۱۵۵ نفر با میانگین آراء ۱۱۱۳۹ رای با دامنه تغییرات ۱۲۳۱۸ رای واجد اکثریت شده و به شورا راه یافتند. آمار و ارقام فوق گویایی مطالب بسیاری است که باید موشکافانه به آن دقیقتر و نزدیکتر پرداخته شود که بیش ازهمه تکثر بیمارگونه و غیرمنطقی ثبت نام گنندگان که متاسفانه در این دوره نه تنها به سمت و سوی معقول نرفته بلکه ۱۰درصد رشد که نه اُفت هم داشته. نیروهای اجتماعی و سیاسی شهر با این آمار و ارقام باید به خود بیایند و بدانند که اگر تلاش انان برای حاکمیت عقلانیت و جلوگیری از اختلاف نظرها و ایجاد اجماع موثر بوده،نباید شاهد چنین اوضاعی میشدیم و دیگر بار در این سرمنزل سکنا می گزیدیم. در کدام جامعه مدرن و امروزی نظاره گر چنین پراکندگی و احوالات نابسامانی هستیم که جدا از احزاب و تشکل ها هر کسی به خود اجازه دهد با هر سطح سواد، تجربه و بینش اجتماعی پایین وارد انتخابات شود؟ م یدانیم که تا مدرنیسم و خردمندی فاصله بسیار زیادی داریم، که ره بلند و ما اندر خم یک کوچه ایم هنوز، اما اگر به تغییرات تدریجی، آرام و گام به گام هم معتقد باشیم، دریغ از گام های هر چند کوتاه به سوی جلو و تحولی اندک. برای شهری که در هر صورت شهروندی آن برای کسانی که در آن زندگی می کنند باید اولویت اول باشد طرح انواع شاخص ها و الگوهایی همچون آذری زبانان، تالشی ها و شفتی های مقیم رشت، لشت نشایی ها و یا شرق گیلانی ها درست به نظر نمی رسد، این نمایه ها نشانه ی همبستگی و یگانگی فکری و منطقی نبوده و جز رنگ و بوی نژادپرستانه نداشته و ندارد. آیا هنگام آن نرسیده که دانایان قوم و نخبگان و برگزیدگان فکری و اجتماعی با طرح پارامترها و مشخصات شایسته و صحیح به برداشتن اولین قدمهای فرهنگ سازی و اتحاد بخردانه ی مردم با هویتی یگانه علیرغم فرهنگی چندگانه بپردازند؟ آذری زبانان عزیز رشتی، دوستان گرامی شفتی و تالش، و عزیزان شرق گیلانی که سال ها در رشت زندگی می کنند، با حفظ لهجه و احترام به قومیت آنان، هویت رشتی دارند و قاعدتا می بایست در مورد باقی خصوصیت های کاندیداهای شورای شهری که در آن زندگی می کنند اندیشه کنند. اگرنه شورایی خواهیم داشت که حتی به قولی اگرچه نادرست، عصاره نخبگان شهر هم که باشند، با چهار سال دعوا و کمترین توافق و هم افزایی، وقت و سرمایه ی مردم را بر باد می دهند. آیا مورد حداقل شایستگی های ورود به شورای شهر اجماعی حاصل شده است؟ آیا برگزیدگان و صاحبان فکر و اندیشه، به عنوان مهندسان اجتماعی در این عرصه ومنظر، خود می دانند به دنبال چه مشخصاتی هستند تا بعدا به تبلیغ و جهت دهی افکار عمومی بپردازند؟ آیا سواد اجتماعی وسیاسی وعلوم انسانی به درد شورا می خورد؟ آیا مهارت های فنی و مهندسی و شهرسازی از اولویت های شورای شهر است؟ جای پزشکان در شورای شهر کجا است؟ هنرمندان و نویسندگان نمایندگان خوبی خواهند شد؟ مدیران دولتی باز نشسته تجربه ی قابل استفاده ای برای شهروندان خواهند داشت؟ صاحبان صنعت و مدیران بخش خصوصی کجای این داستان باید باشند؟ حقوق دانان و وکلا چه اثر و نگاره ای خواهند داشت؟ آیا شورا جایگاه جوانان می تواند باشد یا حضور پختگان و میانسالان و پیران کاربردی تر خواهد شد؟ قهرمانان ورزشی چطور؟ سیاسیون و فعالان اجتماعی؟ نیروهای نظامی و انتظامی؟ فرهنگیان و دانشگاهیان؟ اغنیا یا فقرا یا طبقات متوسط اجتماعی؟ جایگاه زنان در شورا کجا است؟ اخلاق مداران وخیر¬خواهان اجتماعی؟ گروه های زیست محیطی؟ و… پاسخ این سئوالات را چه کسانی می دانند؟ آیا می توان گفت حل همه این سوالات و مجهولات هم منفی و هم مثبت است؟ آیا جدا از تخصص، سابقه، سن، جنسیت، نوع کسب و کار و مهارت و تسلط، تبحر کاندیداها به چه مشخصه های مشهود و ملموس باید توجه نماییم؟ در این میانه، توصیه انتخاباتی های حرفه ای چیزهای دیگری است. آنان کاری به کار هیچکدام از این زمینه ها ندارند. پول که داشته باشی و شومن خوبی هم باشی و لابد شرم و حیا هم در کار نباشد و صد البته روحیه نازک نارنجی هم نداشته باشی و بتوانی در موقع ضرورت راست و دروغ وعده هایی اتوپیایی که ازدست رئیس جمهور هم بر نمی آید را بدهی و محرومیت های خلق الله را نشانه بگیری و جنجالی و هیاهو بپا کنی و در روز انتخابات هم اتوبوس هایت را به حرکت درآوری و نمایندگان خود را با خورجینی از تراول به سوی محلات فقیرنشین اعزام کنی، بخت و اقبال بالایی خواهی داشت، وگرنه با نگاهی و ریشخندی، یک «شما این کاره نیستی» حواله ات می کنند. یکی ازعقل می لافد یکی طامات می بافد بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم برای حداقل دگرگونی و تغییر و تحولِ این اوضاع و احوال به هم ریخته که همه از آن شاکی اند و گله مند، چه کرده ایم؟ قطعا دولت به علت دارا بودن مجهزترین دستگاه های آموزشی، تربیتی و رسانه ای، مسئول تربیت اجتماعی و سیاسی مردم بوده و این ممارست و درس آموزی را باید از مدارس و دوران ابتدایی آغاز می کرد و تا به اکنون در بیش از سی سال گذشته به این اوضاعی که مایه تاسف و اندوه است تدریجا پایان می داد، یا دست کم، مردم و آگاهان اجتماعی با ایجاد اتمسفر مثبت و عاری از این شیوه های بی قاعده عملا آن را به عنوان یک ضد ارزش، مورد نکوهش قرار می دادند. ولی آیا چنین شده است؟ آیا حداقل در سمت و سوی روش های هوشمندانه انتخاباتی قرارداریم؟ برای انتخابات پنجمین دوره شورای اسلامی شهر رشت به عنوان شهری با پیشینه و سابقه ی فرهنگی بلند، آغازگر و پیشاهنگ این تغییرات باشیم، کاندیداها و طرفداران آنان باید از این زاویه نیز نظر کنند که خمس و زکات این تحصیلات و خواندن کتاب و دیدن فیلم و تئاتر و شنیدن موسیقی و شرکت در جلسات مذهبی و داشتن عقاید دینی را با رفتاری عادلانه و منصفانه و با پیروی از روشنگری بپردازند. در شهری مثل رشت نباید کم سوادان و هوچی گران و بی هنران، میدان داران کارزار انتخابات گردند اینگونه حرف و عملمان را یکی کنیم که فرهیختگان، اخلاق مداران، کتابخوانان و فعالان اجتماعی که به ساز و برگ مرسوم انتخاباتی سنوات گذشته مهیا و پایبند نیستند بتوانند با قلم و اندیشه، بانگ و آوای خویش را به گوش مردم برسانند تا هر آنکس بتواند عقل و دل مردم را بیشتر به دست آورد وارد شورا شوند. نگاه ایران: انتشار اخبار و یادداشت های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می شود.
به اشتراک بگذارید:

نگاه شما:

security code